امروز : یکشنبه ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳

تاریخ خبر : ۹۵/۰۴/۳۰
کد خبر : 68209
چاپ خبر :
(دکتر شقیعی کدکنی به نقل از صورتگری از اهالی روسیه):

«شعر رستاخیز کلمات است» به قلم استاد قاسم اشراقی گلپایگانی

در این فرصت تصمیم گرفتم پیرامون تعریف شعر با ذکر اقوال 11 تن از بزرگان و صاحبنظران ایرانی و خارجی از قدیم تا امروز مطالبی را به اختصار در دو بخش تنظیم و به محضر مخاطبان نکته سنجمان تقدیم دارم

بخش اول:

در این فرصت تصمیم گرفتم پیرامون تعریف شعر با ذکر اقوال 11 تن از بزرگان و صاحبنظران ایرانی و خارجی از قدیم تا امروز مطالبی را به اختصار در دو بخش تنظیم و به محضر مخاطبان نکته سنجمان تقدیم دارم. به امید رضایت خاطر شما ارجمندان.

1-بحث از اینکه شعر چیست بحثی دشوار و به اعتباری غیرممکن است چرا که تا کنون به اندازه ی عمری که از پیدایش شعر می گذرد با تمامی تعاریفی که از شعر شده هنوز تعریفی جامع از آن صورت نگرفته است و برای همین بسیاری از آثاری را که به زعم سرآیندگان آن شعر محسوب می شده اند از قلمرو شعر بیرون ساخته و برخی برعکس آثاری را که سرآیندگانش در قالب نثر ارائه داده اند شعر شمرده اند و گروهی هم اصولاً تفکیک مرز شعر و نثر را کاری نادرست خوانده اند.“رضا براهنی، کتاب طلا در مس”

2- و اما شمس قیس رازی در کتاب المعجم فی معایر اشعار عجم می نویسد: شعر سخنی است که در اندیشه، مرتب، معنوی، موزون، متکرّر و متساوی حروف آخرین آن با یکدیگر باشد. این تعریف چهار عنصر اندیشه، وزن، قافیه و زبان را شامل می شود.

3-دکتر شفیعی کدکنی می گوید: شعر حادثه ایست که در زبان روی می دهد و در حقیقت گوینده ی شعر با شعر خود عملی در زبان انجام می دهد که خواننده میان زبان او و زبان روزمرّه و عادی تمایزی احساس می کند و در جای دیگر می نویسد: شعر گره خوردگی عاطفه و تخیّل است که در زبان آهنگین شکل گرفته باشد امّا باید عنایت داشت که شعر ساخته و پرداخته ی عمقی زبان است و نثر ساخته ی ظاهری زبان. در نثر تنها نویسنده قواعد دستوری را رعایت می کند در حالی که در شعر می کوشد با شکستن بنیان دستور و آمیختن شکل و محتوا شعر را از سطح به عمق هدایت کند.این تفاوت می تواند حدّ و مرز شعر و نثر باشد.

4-ملک الشعرا بهار می گوید: برای فهمیدن شعر خوب باید هویّت شعر را تحلیل کرد زیرا شعر نتیجه ی عواطف و انفعالات و احساسات رقیق یک انسان حسّاس و متفکّر است.

5-نظامی گنجوی در مخزن الاسرار در مورد تعریف شعر بیتی قابل تأمّل دارد:

پیش و پسی بست صف کبریا

پس شعرا آمد و پیش انبیاء

نظامی راه شاعران را به گونه ای راه و کار انبیاء و آنان را بعد از پیامبران برشمرده است که البته شعرای متعهّد و واقعی و راستین و پاکیزه گو را شامل می شود.

6-علّامه اقبال لاهوری گوید:

شعر را مقصود اگر آدمگریست

شاعری هم وارث پیغمبریست

7-لامارتین شاعر برجسته و نویسنده ی قرن 19 فرانسه در مورد شعر تعریفی شنیدنی دارد. و می گوید: شعر یک زبان کامل است، زبانی عالی که به یکباره شخصیّت آدمی را تحت تأثیر قرار می دهد و روح او را از جنبه ی احساس به تصرّف در می آورد و گوش را چون آهنگ موسیقی نوازش می دهد.

8-کار لایل نویسنده ی قرن 19 و اهل انگلستان تعریف جالبتری دارد که به مفهوم شعر نظامی می ماند و با تعریف او شباهت معنوی دارد. او می گوید: بین شاعر و نبی قرابت است با این فرق که نبی و پیامبر امر به خیر و نهی از شرّ می کند و شاعر همین کار را با تحریک احساسات انجام می دهد.

9-بو علی سینا در کتاب شِفا می گوید شعر کلامی خیال انگیز است که از اقوالی موزون و متساوی ساخته می شود.

10-غزّالی در کتاب سوانح خود گوید: شاعر در عالم ملکوت اسمای الهی را عیناً در قالبی با الفاظی چون زلف، خط و خال و صورت به طور محسوس مشاهده و بیان می کند که البته این گفته بیشتر ناظر به اشعار عرفانیست و یا اشعاری متعالی و معنوی.

شاید اگر بخواهم عقیده ی صاحبنظران را در مورد شعر به طور کامل ذکر کنم می باید دیباچه ای فراهم و جزوه ای بنویسم که از حوصله ی نگارنده و مخاطب بیرون است لذا در پایان این تعاریف کوتاه و اندک در قسمت 11 تعریف جامع و معنا دار شاعر برجسته ی معاصر زنده یاد استاد اخوان ثالث را که با نظامی و کار لایل از جهاتی نزدیک است بیان کنم.

11-اخوان در تعریف شعر می گوید: “شعر محصول بی تابی شاعر است لحظاتی که در پرتو شعور نبوّت قرار می گیرد و این به آن معناست که شاعر ملهم می شود و آنوقت شعرش والا و ارجمند و دل انگیز می گردد”.

از تعالیم اخوان و نوشته هایش پیداست که شاعر برای شعر به معنای واقعی آن نشانه هایی والا قائل است و معتقد است شعر عبارت است از ترکیب کلامی پاک و با فضایی پالوده و پیامی والا و ارجمند و مجاز همان چیزی که امروزه متأسفانه در فضاهای مجازی گاهی مورد عنایت برخی از گویندگان نمی باشد و مرتبه ی شعر را با کلماتی غیر شاعرانه تنزّل می دهند و این ولنگاری امریست که خود من هم در برخی محافل شعری شاهد بوده ام و عجیب تر آنکه قواعد پذیرفته شده ی دستوری را یا واقعاً نمی دانند و یا نادیده می گیرند!

اما باید عنایت داشت بویژه در شعر سنتی و غزل که امروزه بسیار رایج و مرسوم است نمودارهای افقی و عمودی و یا ارتباط بین مصراع ها به شعر استحکام و شعریّت می بخشد که باز برخی از گویندگان آن را مراعات نمی کنند و لذا شعر آنها از هر  قالب در مخاطبش تأثیر نمی گذارد.

در خاتمه ی بخش 1 این مقاله دو بیت از غزل شاعر ارجمند هوشنگ ابتهاج را روایت می کنم و با توضیح کوتاه پیرامون یکی از مؤلّفه های شعر خوب به محضر شما مخاطبان صاحبدلمان توضیحاتی تقدیم می دارم.

نام شعر «بیداد همایون»

فتنه ی چشم تو چندان پی بیداد 1 گرفت

که شکیب دل من دامن فریاد2 گرفت

شعرم از ناله ی عشاق3 غم انگیز تر4 است

داد از آن زخمه که دیگر ره بیداد5 گرفت

توضیح:

موردهای 1 تا 5 به طور افقی و عمودی اشاره به دستگاه همایون در موسیقی ایرانی و گوشه ها دارد. از جهتی دیگر شاعر از آرایه ی ایهام بهره ی کافی هم گرفته و این روال در کلّ غزل شش بیتی شاعر هم وجود دارد.

دیوان آینه در آینه ی شاعر گزیده ی اشعار با همّت دکتر شفیعی کدکنی منبع این مثال

و با بدرود به مخاطبان گرانقدر تا تقدیم بخش 2 این مقاله

 

استاد قاسم اشراقی گلپایگانی

استاد قاسم اشراقی

Cloob Facenama Facebook Twitter artabaz Digg Stumble Upon
نظرات
  1. رضافیروزی گفت:

    نوشته جناب اشراقی وکلام دیگربزرگان درباره شعروبه بیان دیگرسحرانگیزی وشور انگیزی شعرقابل تحسین است/درتکمله
    بگم شعروکلامیکه متعهدنباشد/درخدمت ارزشهای اخلاق ودینی نباشدبقول قران گمراهیه«َالشُعرایَتَبعَهُم الغاوُن»قران/شعرا/224
    جناب آقای اشراقی باآرزوی توفیق شما(جامعه به گفتارهای شمانیازداره)

  2. قاسم اشراقی گفت:

    با سلام دوست من آقای فیروزی با تشکر از لطف شما؛ بخش ۲ این مقاله که بزودی ملاحظه میکنید موارد مورد نظرتان توسط بنده لحاظ شده است.
    قاسم اشراقی گلپایگانی

دیدگاه شما

تبلیغات