امروز : جمعه ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۳

تاریخ خبر : ۹۴/۱۲/۲۶
کد خبر : 49538
چاپ خبر :

نیایش

یا مقلب القلوب و الابصار .....

نیایش

یا مقلب القلوب و الابصار …..

به انتخاب از مناجاتی بلند سروده ی سال 1350 در رودسر و به هنگام شاگردیم در محضر شادروان عباس فرات.

نیایش

الهی به اشک یتیمان قسم

به سوز دلِ دردمندان قسم

طرح شعر

به خوناب چشم اسیران قسم

به درماندگانِ پریشان قسمطرح شعر

به درد و غمِ مستمندان قسم

به شبخیزی و راه رندان قسمطرح شعر

به تورات و انجیل و قرآن قسم

به عهد و به میثاق و پیمان قسمطرح شعر

به اسرار افلاک و کیهان قسم

به ناهید و بهرام و کیوان قسمطرح شعر

«که شاهی نخواهم ز درگاه تو

دلی خواهم افتاده در راه تو»

***

الهی به پاکان درد آشنا

به نیکان وارسته از هر ریاطرح شعر

بدان بندگانی که در عین فقر

ندارند از درگهت ادّعاطرح شعر

به پیران پیوسته با راستی

که با جام وحدت بوند آشناطرح شعر

به شب زنده داری که تا صبحگاه

به خاک درت می کند رازهاطرح شعر

به دُختی که با شور صد آرزو

به یاد تو دارد دلی پارساطرح شعر

«به آب تواضع مرا پاک کن

اسیر غرورم مرا خاک کن»

***

به مهتاب روشنگر شام تار

به ابری که گرید همی زار زارطرح شعر

به سلطان بی طالع خسته ای

که از تخت شاهی درافتاده خوارطرح شعر

به بیمار دست از جهان شسته ای

که از درد گرید چو ابر بهارطرح شعر

به چشم انتظاری که در رهگذر

نشسته‌ست پیوسته در انتظارطرح شعر

به دل دادگانی که با یاد دوست

فرو خفته در خاک سرد مزارطرح شعر

«به خلق جهان مهربان کن مرا

ز رنگ و ریا بی نشان کن مرا»

***

الهی به سوی تو رو کرده ام

به خوناب‌ی دل وضو کرده امطرح شعر

به صد عجز و با سینه ای سوخته

به مهر و وفا سخت خو کرده امطرح شعر

شراب محبّت می مردمی

به خون جگر در سبو کرده ام

***

«بدین کیمیا جانم آباد کن

غم از من بگیر و دلم شاد کن»

استاد-اشراقی-(1)

سروده استاد قاسم اشراقی

Cloob Facenama Facebook Twitter artabaz Digg Stumble Upon
نظرات
  1. علیرضا ملایی سپیدرودی گفت:

    با سلام.
    با زبانی قاصر فقط ابراز ارادت مجدد دارم خدمت شما,حضرت استادم جناب اشراقی .
    به حق که کلمه ی استاد برازنده ی وجود نازنین شماست.در زمانی که شعر صحیح دستخوش امواج غیرمطلوب و ناهنجار پست مدرن و امثالهم است و حتی شعر کلاسیک هم به صحت ادا نمیشود و سرشار از ایرادهای تکنیکی میباشد و بسیاری از سرایندگان مدعی نیز چیزی برای ارائه ندارند با این استواری و درستی شعر سرودن جز نتیجه ی ممارست بسیار و استعداد فراوان و مطالعه ی عمیق و تجربه وافر نیست.بنده در آثار شما ازجمله شعر فوق سبکی بسیار روان و فخیم یافتم.به خبرگزاری بیان بابت وجود شما تبریک میگویم.

    دستبوس همواره ی حضرتعالی و مردم مغزپرور گلپایگان:علیرضا ملایی سپیدرودی,خطه ی سبز شمال

    • قاسم اشراقی گفت:

      باسلام
      جناب آقای ملایی سپیدرودی
      از اینکه مکررا بنده را مورد لطف قرار دادید از شما صمیمانه سپاسگزارم.
      امید است در آینده ای نزدیک توفیق زیارت شما نصیب افتد

      پایدار باشید

  2. ربیعی گفت:

    با درود خدمت استاد ارجمندم . استاد عزیز بسیار خوشحالم که سعادت داشتم شعر زیبای شما را بخوانم و باعث افتخار است در محضر شما استاد بزرگوار شاگردی می کنم

    • قاسم اشراقی گفت:

      مخاطب ارجمند
      (هنرمند و هنردوست محترم)
      از ابراز لطف و محبت بیدریغ شما بینهایت سپاسگزارم،
      توفیقات روزافزونتان آرزوی همواره ی من است.

      مانا باشید

  3. زضا فیروزی گفت:

    «به آب تواضع مرا پاک کن
    اسیر غرورم مرا خاک کن»
    امیداینطوزی باشه و.بقول معروف «ابوتراب»باشیم نه ابوسراب»

    • قاسم اشراقی گفت:

      التواضع ثمره العلم
      (فروتنی و شکسته نفسی نتیجه و ثمر دانش است)……امیرالمومنین علی(ع)

      آنکس که نداند و نداند که نداند
      در جهل مرکب ابدالدهر بماند
      (ابن یمین)
      مخاطب محترم،مصراع مورد نظر شما نوعی نیایش و درخواست و اظهار خاکساری و فروتنی به درگاه ربوبی است و منظور ملاحت و گفته ای شاعرانه میباشد…

      به این بیت از حافظ توجه کنید:
      مرا گر تو بگذاری ای نفس طامع
      بسی پادشاهی کنم در گدایی

      به عقیده ی جنابعالی حافظ خود را تابع نفس و طمعکار میداند?!
      فکر نمیکنم…..

      و باز به این بیت خواجه عبدالله انصاری ،عارف وارسته دقت کنید:
      من بنده ی عاصیم،رضای تو کجاست?
      تاریکدلم،نور و ضیای تو کجاست?

      به نظر شما این مرد عارف و شریعتمدار و پالوده دل خود را گناهکار و یاغی و سیاهدل میداند?!
      تصور نمیکنم…

      البته در روایات دینی و اخلاقی بسیار مطالبی ذکر شده که با گریه از درگاه خداوند طلب غفران میکردند،درحالی که آنها معصوم بودند مانند مولا علی(ع)
      هر درخواستی مبنی بر تحول روحی و درونی از سوی واجب الوجود امری طبیعی و شایان است و آداب خود را دارد.
      با توجه به ذکر این مختصر توضیح عرض میکنم:
      نه عزیزم،گناه از بی اطلاعی شما ست از ظرایف ادبی و کلامی و شعری ،چیزی که بارها به شما گوشزد کرده ام،
      بلکه خداوند به ما بصیرت و قدرت درک عنایت فرماید انشاالله
      والسلام.

  4. قاسم اشراقی گفت:

    در پاسخ بالا اشتباه تایپی موجود است که بدینوسیله اصلاح میگردد:

    البته در روایات دینی و اخلاقی بسیار مطالبی ذکر شده که با گریه از درگاه خداوند طلب غفران میکردند،درحالی که آنها معصوم (((بودند))) مانند مولا علی(ع)
    هر درخواستی مبنی بر تحول روحی و درونی از سوی واجب الوجود امری طبیعی و شایان است و آداب خود را دارد.

دیدگاه شما

تبلیغات