امروز : شنبه ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳

تاریخ خبر : ۹۴/۰۳/۳۰
کد خبر : 26212
چاپ خبر :
بررسی محتوایی روزنامه های شنبه:

وحشت مدعیان اصلاحات از پیام شهدا / آقای محسن رضایی بخواند

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی بیان گلپایگان به نقل از فرهنگ نیوز، هر چند به پایان ضرب الاجل 10 تیر برای توافق هسته ای میان ایران و قدرت های جهانی نزدیک می شویم، اما کماکان اختلافات عمده بر سرجای خود باقی مانده اند و ابهامات نیز در این زمینه بسیار هستند. همین موضوع در برخی از روزنامه ها به صورت تحلیلی مورد بررسی قرار گرفته است. از سوی دیگر، روزنامه های اصلاح طلب، انتقادات صورت گرفته توسط برخی از مداحان نسبت به برخی از مسئولین را با آب و تاب ویژه ای پوشش داده اند.

احتمال دستگیری اسیدپاش اصفهان/ احمدی نژاد را به جایگاه ویژه بردند/ انتقاد اصلاح طلبان به سخنان مداحان

روزنامه اصلاح طلب آرمان که وابسته به ارگان حزب کارگزارن و هاشمی رفسنجانی است در شماره امروز خود اظهارت قدرت الله علیخانی درباره حواشی روز برگزرای تشیع پیکر شهدا را منتشر کرده است. این روزنامه در چند روز اخیر به خاطر انتشار طرحی موهن و توهین آمیز درباره شهدای غواص آماج انتقادات در شبکه های اجتماعی و مجلس شورای اسلامی قرار گرفته است: گو این که نمی‌دانستند آنجا، ضیافت الهی شهداست. سه‌شنبه روز اشک و افتخار بود، روزی که پیکرهای 175غواص شهید بعد از 30سال به خانه بازگشتند تا در خاک ایران که برای حفظ آن از جان گذشتند آرام بگیرند اما برخی رسم خوشامدگویی را آنطور که شایسته شهدا بود به‌جا نیاوردند و باز هم در اندیشه هدفی دیگر بودند، هدفی که طعم و بوی رسیدن و حفظ قدرت و انتقام از شکستی بزرگ در 24خرداد 92 داشت. پلاکاردهای غیرمرتبط با مراسم تشییع پیکر شهدا و شعارهای سیاسی دل هر منصفی را در آن روز به درد آورد.

آرمان در ادامه آورده است: در همین راستا حجت‌الاسلام قدرت‌ا… علیخانی گفت: مراسم تشییع پیکر غواصان شهید، روز سه‌شنبه با حضور گسترده مردم برگزار شد اما برخی جریانات با طرح شعارهای سیاسی و اهانت به سران دو قوه، در پی سوء استفاده از این تجمع ملی برآمدند و متأسفانه در حاشیه این مراسم، رویدادهایی رخ داد که هم دون شأن شهدا و هم دون شأن مراسم بود. چنان‌که پلاکاردهایی که در مخالفت با مذاکرات هسته‌ای و مذاکره کنندگان حمل می‌شد، بیشتر از پلاکاردهایی بود که برای شهدا آورده شده بود. وی ادامه داد: اهانت علیه رئیس‌جمهوری و رئیس مجلس در شرایطی صورت گرفت که گردانندگان مراسم، محمود احمدی‌نژاد را به سوی جایگاه ویژه هدایت کردند. با کنار هم گذاشتن این رویدادها، بیراهه نرفته‌ایم اگر تصور کنیم که حواشی این مراسم از قبل هماهنگ شده بود. علیخانی که اخیرا برای حضور در انتخابات دور دهم مجلس شورای اسلامی از معاونت پارلمانی مجمع تشخیص مصلحت نظام استعفا داده است، گفت: افرادی که روز سه‌شنبه گذشته علیه رؤسای قوا شعار دادند، در شرایط دشوار جنگ کجا بودند؟ برنامه‌ریزان حاشیه‌سازی در مراسم شهدا، زمانی که آقای روحانی در کنار آقای ‌هاشمی در جبهه‌های نبرد بود، کجا بودند؟ بی‌تردید افکار عمومی هیچ گاه اجازه چنین سوء استفاده‌هایی را نمی‌دهد و تحرکاتی که دون شأن شهدا و آن مراسم بود را شدیداً محکوم می‌کند؛ چرا که مراسم شهدا، قداست دارد و این قداست باید حفظ شود.

آرمان از احتمال دستگیری مظنون اسیدپاشی در اصفهان خبر داده است: روز گذشته وکیل پرونده قربانیان حادثه اسیدپاشی اصفهان با بیان اینکه در بین افرادی که خشونت علیه زنان داشته‌اند یک نفر با دارا بودن انجام بیش از 250 فقره خشونت علیه زنان بیشتر مورد ظن بوده است، افزود: از این رو بازجویی‌های بیشتر و موشکافانه‌تری بر روی این مورد انجام شده است. حسین علیزاده که با گذشت حدود یکسال از وقوع حادثه اسیدپاشی حاضر به پاسخگویی به سوال خبرنگاران درخصوص پرونده اسیدپاشی اصفهان شد با بیان اینکه درحال حاضر وکالت سه نفر از قربانیان حادثه اسیدپاشی در اصفهان را بر عهده دارد، اظهار کرد: در حال حاضر وکالت خانم‌ها «سمیه مثماریان»، «مینا آزاده» و «مرضیه ابراهیمی» که قربانیان حادثه اسیدپاشی هستند را برعهده دارم ضمن آنکه «سهیلا جورکش» که یکی دیگر از قربانیان اسیدپاشی اصفهان بوده است در حال حاضر برای انجام اعمال جراحی به خارج از کشور منتقل شده است.او در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه آیا اطلاعات جدیدی در خصوص دستگیری متهم این پرونده دارید یا خیر، ابراز کرد: از ابتدای وقوع این حوادث از سال گذشته تاکنون چندین نفر به‌عنوان متهم دستگیر و مورد بازجویی قرار گرفته‌اند و از این رو افرادی که سابقه خشونت علیه زنان را داشتند با دقت نظر و حساسیت بیشتری مورد پیگیری قرار گرفتند. علیزاده با بیان اینکه در بین افرادی که خشونت علیه زنان داشته‌اند یک نفر با دارا بودن انجام بیش از 250 فقره خشونت علیه زنان بیشتر مورد ظن بوده است، افزود: از این‌رو بازجویی‌های بیشتر و موشکافانه‌تری بر روی این مورد انجام شده است. او همچنین بر اینکه آیا این متهم همان فردی است که ماه گذشته به انجام سرقت‌های سریالی از خانه‌های اصفهان اعتراف کرده بود، یا خیر، اظهار کرد: گمان اصلی مقامات کشوری و استانی بر این است که متهم اصلی حادثه اسیدپاشی اصفهان همان فرد متهم به سرقت‌های سریالی است.

آرمان با تیتر “عبور از اخلاق” به ماجرای انتقادات برخی از مداحان نسبت به تعدادی از شخصیت های سیاسی واکنش نشان داده و به جای اینکه به عنوان ارگان رسمی حزب کارگزاران، پاسخی به انتقادات داشته باشد، سعی کرده با فرار رو به جلو، جایگاه متهم و شاکی را عوض کند: متاسفانه امروز برخی مداحان جایگاه و وظیفه اصلی خود را ادغام در مسائل دیگر کرده‌اند و گاه آنچنان در پرداختن به موضوعات سیاست گوی سبقت از دیگران می‌ربایند که محافل مذهبی را رنگ‌وبویی سیاسی می‌دهند البته تمام موضوع به همینجا ختم نمی‌شود و گاهی افراد خود را در جایگاهی تصور می‌کنند که هر مطلب را با هر کلامی به دیگران نسبت دهند حتی اگر این دیگران از شخصیت‌هایی باشند که در این کشور از وزن و پایه‌ای محکم برخوردار باشند.  گاهی پرداختن به سیاست و مسائل سیاسی گامی فراتر می‌رود و به عرصه‌ای برای انتقادات تند و گاهی توهین به افراد می‌رسد مانند سخنانی که سعید حدادیان در دومین شب مناجات‌خوانی نسبت رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام و همچنین رئیس‌جمهور کشور داشت. او در این سخنان به صحبت‌های آیت‌ا… ‌هاشمی‌ درمورد تاثیر تحریم بر زندگی مردم اشاره کرد و گفت: برخی گفته‌اند که استخوان‌های مردم زیر بار تحریم خرد شده است! باید بگویم استخوان‌های ترکیده مردم همین تابوت‌هایی بود که مردم روی دوش‌شان گذاشتند و با این تجلیل تشییع کردند. حدادیان به این جملات اکتفا نکرد و در صحبت‌های بعدی خود اتهاماتی را متوجه خانواده ‌هاشمی‌رفسنجانی کرد. پیکان تیز انتقادات وی تنها رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام را نشانه نرفت و حسن روحانی سوژه بعدی انتقادات او بود آن هم از دریچه نگاه‌های شخصی. وی با اشاره به سخنان اخیر حسن روحانی در مورد وضع معیشتی مردم اظهار کرد: آن آقا می‌گوید بعضی‌ها از جیب مردم خبر ندارند! تو دلت واقعا برای مردم سوخته؟ شما کجا می‌نشینی؟ زندگی‌ات چطور است؟ استخر را نفر قبلی خراب کرد شما دوباره ساختید. می‌گویند رئیس جمهور باید گلف بازی کند و به استخر برود. شما بروید شنایتان را بکنید و جت اسکی‌تان را بروید. این حرف‌ها که در مورد جیب مردم می‌زنید از شما خنده‌دار است.

حیله/ عصبانی‌های سه‌شنبه به فکر افطار در کاخ سفید

روزنامه وطن امروز در گزارش تحلیلی ویژه ای به قلم مهدی محمدی، با بیان اظهارات جان کری، وزیر خارجه آمریکا درباره پی ام دی، آن راحیله جدید واشنگتن برای عبور از این خط قرمز دانسته و نویسنده بر این گمان است که نباید اظهارات کری را مبنی بر پیش شرط ندانستن پی ام دی در توافق را ساده انگارانه در نظر گرفت: خوش‌بینی به آمریکا و شوق توافق به هر قیمت همراه با عدم درک راهبرد کلان آمریکا در مذاکرات هسته‌ای و پیچیدگی‌های دستورکار اطلاعاتی آمریکایی‌ها علیه برنامه‌های امنیت ملی ایران (از جمله برنامه هسته‌ای)، ترکیب و نتیجه‌‌اش این شده است که چرخش‌های تاکتیکی کاملا قابل پیش‌بینی آمریکایی‌ها برخی را به سرعت هیجان‌زده می‌کند و به نواختن مارش پیروزی وامی‌دارد. یکی از سوال‌هایی که در این ۲ سال همواره مطرح بوده و هرگز پاسخی راضی‌کننده بدان داده نشده، این است که کدام بخش از مواضع آمریکا در این مذاکرات کاملا واقعی است و باید جدی گرفته شود و کدام بخش، صرفا با هدف چانه‌زنی و افزایش امتیازگیری از ایران مطرح شده است و می‌توان منتظر تعدیل آن در نقاط عطف مذاکرات باقی ماند؟ به دلایلی که این نوشته جای بحث از آن نیست، من دیری است معتقدم اصلی‌ترین مطالبات آمریکا در این مذاکرات که بنابر یک دستور کار اطلاعاتی پیچیده در پی تحقق آنها بوده – و در این کار موفق هم شده – مشتمل بر 3 موضوع بنیادین و فوق‌العاده مهم است و جز اینها، هرچه آمریکایی‌ها در مذاکرات گفته‌اند یا از این پس خواهند گفت، صرفا با هدف چانه‌زنی است و تیم مذاکره‌کننده ایران می‌تواند مطمئن باشد که در دقیقه 90 و پس از اتمام ظرفیت‌های چانه‌زنی، از آن کوتاه خواهند آمد. از قضا، یکی از مهم‌ترین وظایف تیم مذاکره‌کننده شناسایی همین هدف‌های بنیادین در مذاکرات و جلوگیری از تحقق آنها بوده که شوربختانه می‌توان به تفصیل استدلال کرد در آن شکست خورده است. به طور بسیار خلاصه، هدفگذاری پنهان یا به تعبیری خطوط قرمز واقعی آمریکا در مذاکرات شامل موارد زیر است: 1- رسیدن مواد هسته‌ای ایران به زیر جرم موثر 2- متوقف کردن برنامه تحقیق و توسعه واقعی روی سانتریفیوژهای پیشرفته 3- استقرار یک رژیم دسترسی و بازرسی ویژه در ایران.

محمدی در ادامه افزوده: غیر از این موارد، همه آنچه آمریکایی‌ها درباره نطنز، فردو، اراک، تحریم‌ها و حتی PMD گفته‌اند، با هدف چانه‌زنی و افزودن بر حجم امتیازهای درخواستی از ایران بوده و برای مذاکره‌کنندگان آمریکایی ارزش راهبردی نداشته است. علت هم این است که برای تحقق استراتژی اصلی آمریکا در این مذاکرات که در یک جمله می‌توان آن را به شکل «گرفتن توان پاسخ هسته‌ای به فشارهای آینده از ایران» توصیف کرد، دقیقا همین موارد کفایت می‌کند و با فرض اینکه این امتیازها به غرب داده شود، دیگر حتی وجود هزاران ماشین در فردو یا تداوم کار رآکتور آب سنگین اراک یا هر مساله دیگری از این نوع، برای آمریکایی‌ها مهم نخواهد بود. در واقع تراژدی این مذاکرات در اینجاست که آمریکا هم هدف‌های بنیادین خود را محقق کرده، هم در حوزه‌های غیر بنیادین ایران امتیازهای کلیدی و حداکثری گرفته و هم به واگذاری حداقل مقدار امتیاز ممکن بسنده کرده است و با وجود همه اینها تیم ایرانی اصرار دارد نام این فرآیند را برد- برد بگذارد… چاره کار ساده است. ایران نباید نه پیش و نه پس از توافق، هیچ رژیم بازرسی را که هدف آن حل و فصل PMD باشد، بپذیرد. یکی از اصلی‌ترین پیش‌شرط‌های یک توافق خوب که در آن ایران خواه‌ناخواه امتیازهایی خواهد داد، این است که آمریکا بپذیرد پرونده جعلی به نام PMD برای همیشه بسته شود. این کار دشواری نیست به شرط اینکه شجاعت و اراده سیاسی لازم برای آن وجود داشته باشد.

“معمای جیب مردم و گرانی”، تیتر سرمقاله امروز وطن است که به اظهارات رئیس جمهور مبنی بر فشار تحریم ها و خالی بودن جیب مردم واکنش نشان داده است:  رئیس‌جمهور اخیرا ضمن متهم کردن چندباره منتقدان دیپلماسی فعلی هسته‌ای و ناراضی از رضایت دولت به «توافق بد» گفته است «هفته‌ای 2 بار قیمت اجناس را می‌گیرم و تغییرات آنچنان نیست!» البته بنا بر اتفاقات 2 سال اخیر مشخص شده که تفاوت مفهوم «گرانی» و «تورم» و حتی «شیب ملایم» افزایش قیمت‌ها از مردم تا مسؤولان زیاد است و این خود نشانه‌ای واضح از اختلاف طبقاتی و فاصله معیشتی بسیار زیاد قاطبه مردم و مدیران فعلی دولت است اما ادعای اطلاع داشتن از «جیب مردم» و ارتباط دادن وضعیت نابسامان اقتصادی فعلی به تحریم‌ها حقیقتا قابل بررسی است. وضعیت جیب مردم شاخص بسیار خوبی برای بررسی سیاست‌های اقتصادی دولت است. ما امروز در شرایطی قرار داریم که نان، برنج، میوه، شکر، بنزین، مرغ، آب و برق و لبنیات به‌عنوان روزمره‌ترین کالاها و خدمات مصرفی با هزینه گزافی به دست خانواده ایرانی می‌رسد. تقریبا هیچ‌کدام از موارد اعلامی با توجه به شرایط بسیار خوب تولیدکنندگان کشورمان «وارداتی» به شمار نمی‌رود که دولت کمبود ارز و تحریم‌ها را دلیلی برای گرانی آنها معرفی کند؛ پس علت گران شدن پیاپی خدمات مذکور و تضعیف جیب ایرانیان در بازار بی‌سامان کشور چیست؟

واعظی نوسینده سرمقاله در ادامه آورده است: در طول یک سال گذشته به‌رغم کاهش 50 درصدی میزان واردات و تولید 10 میلیون تن از میزان کل 11 میلیون تن گندم مورد نیاز کشور در داخل، قیمت نان به بهانه «بهبود کیفیت» و «آزادپزی» 3 بار افزایش یافته است. نان از اقلام اساسی است که افزایش قیمت آن از قدرت ایجاد بار روانی بر خانواده ایرانی برخوردار است. برخی صاحبنظران گرانی پیاپی قیمت نان در طول یک سال اخیر را مرتبط با گمانه عملیات روانی در جامعه برای رسمی کردن روایت «تاثیر داشتن تحریم‌ها» ارزیابی می‌کنند…هزینه تعطیلی کارخانجات ورشکسته به علت واردات بی‌رویه، کمر کارگر ایرانی را دو تا و کشاورز ایرانی را وادار به فروش زمین کشت و زرع به ویلاسازان وارداتچی کرده است. آیا برای حل چنین دغدغه بزرگ زیست‌محیطی باید منتظر «تدبیر کدخدا» باشیم؟! برق هسته‌ای است که با مدیریت منابع آبی محدود کشور از گران شدن چندباره خدمات عمومی جلوگیری می‌کند نه شایعه «خشکسالی 50 ساله» که مشخص است از دکان چه کسی سر برآورد! به گمانه‌سازی برای اثبات تز قجری «کدخدا راضی نشود نه از آش خبری است و نه از آب» پایان دهید! آیا واقعا  آنهایی نگران جیب مردم هستند که «خودکفایی» را آرمانی احساسی و بی‌خریدار و برآمده از جو ابتدای انقلاب می‌خوانند و «جهاد سازندگی» را به حکم بی‌تدبیری در کوچه پس کوچه‌های اصلاحات بایگانی کردند؟! شاید به قول لاریجانی تحریم 30 درصد هزینه‌ساز باشد اما 70 درصد هزینه‌های وارده به جیب مردم ناشی از بی‌تدبیری دولتمردان است. آیا چنین فرافکنی فاشی را می‌توان 2 سال دیگر ادامه داد؟ مردم با تقبیح رفتار سیاسی دولت به کنایه می‌گویند: «بازگشت همه به سوی کدخداست!» تحریمیم می‌فهمی؟! میان خطوط را بخوان دولت محترم! آیینه شکستن خطاست!

محمدرضا کردلو در یادداشتی به انتقاد از رسانه ها و جریاناتی پرداخته که شعار میلیونی مردم در روز سه شنبه تاریخی تشیع شهدا و اعلام انزجار از قدرت های جهانی و به ویژه آمریکا را با نام مصادره سیاسی شهدا القا می کنند:  تحریف به چه می‌گویند پس؟ سه‌شنبه 26خرداد 94، یک جماعت میلیونی به شهادت همه گوش‌ها و همه چشم‌هایی که آن روز بودند، فریاد زدند و شعار سر دست گرفتند که: «یا اهل العالم، ما از آمریکا متنفریم، مرگ بر آمریکا». از هر گوش و چشمی که آن روز را دیده و آن شعارها را شنیده بپرسی هم همین را می‌گوید. روایت متناقضی نداریم. از شینهوای چین تا شبکه‌های ضدانقلاب آمریکایی منکر «مرگ بر آمریکا»ی روز سه‌شنبه نشدند، حالا یک عده بوقچی رسانه‌ای که انگار «سه‌شنبه تاریخی» هم در اتاق خبر داشتند متن‌های از پیش آماده را روی خروجی می‌گذاشتند، در رسانه‌های بی‌مخاطبشان بلوای «مصادره» را راه انداختند، بی‌آنکه گزارشی از مراسم منتشر کنند.عصبانی‌های سه‌شنبه که صدای واقعی ملت را برنتابیدند از شعار مرگ بر آمریکا هم ناراحت شدند. ناراحتی از شعار «مرگ بر آمریکا»؟ آخر برای چه؟ برخی البته صداقت بیشتری دارند از این رسانه‌ها، می‌گویند: همین شعار مرگ بر آمریکا مخل مذاکرات است. آخرالزمان شده است! «مرگ بر قاتلان شهدای غواص» شده است مخل مذاکرات! همه جماعت میلیونی هم شده‌اند «دلواپس». پناه برخدا! راستی! شهدای جنگ با رژیم بعثی چه ربطی به آمریکا دارند؟ آلن ایر، سخنگوی فارسی‌زبان وزارت خارجه آمریکا هم در یکی از شبکه‌های اجتماعی گفته است:  تقصیر جنگ ایران و عراق را گردن ما می‌اندازید؟حالا اما اوباما بعد از تبریک عید، ماه رمضان را هم تبریک گفته است، برخی انگار به «افطاری در کاخ سفید» دلخوش کرده‌اند! برای این جماعت باید هم «مرگ بر آمریکا» گزنده باشد. این وصله‌ها به ما نمی‌چسبد!«مرگ بر آمریکا» اینقدر گزنده شده است که حالا به شهدا هم رحم نمی‌کنند. می‌خواهند دهان شهدا را هم ببندند. «پیامی آورده‌اند» را نمی‌فهمند. این روزها که «لحظه‌های نیاز این ملت خداجوی و خداباور» بود، «بشارت تردیدناپذیر» نازل شد. آنان که نفهمیدند، آنان که نمی‌فهمند، خدا بیدارشان کند. آنان که خواب آمریکا را می‌بینند، خدا بیدارشان کند.

هاشمی و روحانی زیر آتشبار مداحان/ جراحی روح ایرانی

روزنامه اصلاح طلب شرق نیز در تیتر اصلی خود به ماجرای انتقاد سعید حدادیان به هاشمی رفسنجانی و روحانی ورود پیدا کرده و با تیتر ” هاشمی و روحانی زیر آتشبار مداحان”، به این موضوع پرداخته است: «ما باور کنیم که شما دلت برای این مردم می‌سوزد؟»؛ این جمله را «اپوزیسیون خارج‌نشین» خطاب به «حسن روحانی» و «هاشمی‌رفسنجانی» نمی‌گوید؛ این را «سعید حدادیان» یکی از مداحان تهران خطاب به رئیس‌جمهوری و رئیس مجمع تشخیص مصلحت می‌گوید.  انگار دوباره «دور، دور آنهاست»؛ مداحانی که محافل مذهبی را سیاسی می‌کنند و هرچه دلشان می‌خواهد خطاب به سیاسیون مخالف خطشان بیان می‌کنند. ماه مبارک رمضان و مراسم مناجات، مورد سوءاستفاده قرار گرفت تا نوک پیکان انتقادات به سمت دولت غیردلخواهشان و «هاشمی‌رفسنجانی» نشانه برود. شاید بتوان «آیت‌الله» را پای ثابت انتقادات برخی مداحان دانست ولی «حسن روحانی» رئیس‌جمهوری، سوژه جدیدی است که آنها به میان آورده‌اند. «حدادیان» پنج‌شنبه‌شب، در دومین‌شب مراسم مناجات‌خوانی ماه مبارک رمضان در مهدیه امام حسن مجتبی(ع) برای دومین بار در هفته اخیر، آتشبار مداحان را به سمت دفتر ریاست جمهوری گرفت و بر هاشمی و روحانی تاخت؛ تاخت‌وتازهایی که یادآور مجالس آنها در دوران اصلاحات و حملات لفظی‌شان به دولت و رئیس‌جمهوری آن زمان است.

شرق در ادامه آورده است: این اولین‌بار نیست که مجلس‌های معنوی تبدیل به میتینگ سیاسی می‌شود. این استفاده‌ها تاریخی طولانی دارد؛ لااقل از دوران اصلاحات علنی‌تر از همیشه و با دستانی بازتر از گذشته اقدام می‌کردند. آستانه انتخابات دوم خرداد ١٣٧۶، مجالس یکی از مشهورترین مداحان تهران، یعنی «منصور ارضی» تبدیل به محفلی برای تبلیغات نامزد جناح راست شده بود. هرچند او این روزها را در سکوت می‌گذراند و تنها به مداحی در مسجد «ارک» مشغول است، اما در چندین نوبت دیگر، اظهاراتی علیه «محمدباقر قالیباف» شهردار تهران، «هاشمی‌رفسنجانی» و «اسفندیار رحیم‌مشایی» بیان کرده بود. این در حالی است که در دولت اول «محمود احمدی‌نژاد»، «حاج منصور» در چند سفر استانی با اعضای هیأت دولت نهم همراه شده بود.

“جراحی رو ح ایرانی”؛ عنوان مصاحبه روزنامه شرق با محمود سریع القلم است که به بررسی تحولات داخلی و خارجی و همچنین جایگاه ایران در خاورمیانه پرداخته است: جواب هر پرسشی را از دو منظر می‌دهد؛ هم توسعه و هم روابط بین‌الملل و اساسا بنیادهای فکری‌اش برمبنای این دو حوزه گذاشته ‌شده است. جامعه ایرانی را خوب می‌شناسد همان‌طور که جامعه جهانی و نظم جهانی را. همین بنیان‌ها موجب می‌شود که پاسخ پرسش‌ها را از مناظر مختلف بدهد.  محمود سریع‌القلم، استاد دانشگاه شهید بهشتی است، اما حضور فعالی در مجامع بین‌المللی دارد. از جمله آنها حضور در نشست‌های متعدد داووس است. او توسعه در ایران را مستلزم داشتن عزم برای تغییر، حل‌وفصل برخی چالش‌ها و دستیابی به نتیجه واحد و آغاز تغییر می‌داند. اگرچه یادآوری می‌کند که برخی ویژگی‌های فرهنگی، انجام این تغییرات را در سطوحی سخت می‌کند. او برای توسعه، سیاست خارجی، انتقاد و مباحثی از این دست ٣٠ ویژگی برمی‌شمارد. ‌سریع القلم در بخشی های از مصاحبه گفته: اروپا درحال به دست‌آوردن سهم بیشتری در خاورمیانه است؛ هم اقتصادی و هم نظامی. روسیه همچنان در ورود و دخالت در منطقه، محتاط است و نقش سنتی دوره شوروی را دیگر ندارد، چراکه امکاناتش محدود است. همچنین اولویت‌های خود را جاهای دیگری، مانند چین تعریف کرده ‌است. چین هم حضور خود را در خاورمیانه، صرفا اقتصادی، بانکی و مالی تعریف می‌کند…ما با دولت‌های منطقه‌، همکاری‌های جدی و پایداری نداشته‌ایم. البته از دیدگاه توسعه‌گرایان، من این ‌را به فرهنگ ایرانی مرتبط می‌دانم. امیدوارم اشتباه کنم، ولی مطالعه و تحقیق و مشاهده، این را به من می‌گوید. حتی به‌لحاظ تاریخی، من از فرهنگ عمومی و رایج ایرانی این ‌را می‌فهمم که ایرانی‌ها در سهیم‌شدن با همدیگر مشکل دارند. به‌نظر می‌رسد که لابه‌لای رفتارهای فرهنگی ما چنین ناخودآگاهی وجود دارد که اگر من با کسی همکاری کنم، از ابهت، شوکت، جایگاه و امنیتم کم می‌شود. بنابراین حس همکاری در ایرانی‌ها بسیار کم است. این‌ را می‌توان در ساختمان‌ها، برج‌ها و  بین نخبگان فکری مشاهده کرد.

شرق در ادامه مصاحبه آورده است: ما ایرانی‌ها دوست داریم از زندگی خیلی بهره‌برداری کنیم؛ مثلا در هند، زندگی نصف جمعیت در جغرافیایی زیر یک کیلومتر است. هیچ‌چیز هم از دنیا نمی‌خواهند. اصلا نه با دولت و حاکمیت در هند کار دارند و نه برعکس؛‌ اما ما این‌طور نیستیم. ما همه‌چیز را بزرگ می‌خواهیم. مثلا در ٢١سالگی، عقل می‌گوید برو کتاب بخوان. لزومی ندارد کار سیاسی کنید. آدم در ٢١سالگی هنوز در اوایل رشد است. حداقل تا ٣٠، ٣۵ سالگی باید کتاب بخوانید تا اینکه به یک نظام فکری برسید و بعد شروع کنید به استنباط‌کردن. در پاسخ به سؤال شما بگویم که این باز هم ریشه‌های فرهنگی دارد. ما دوست داریم در بولیوی و آفریقا نفوذ داشته باشیم، خاورمیانه هم که اولویت اول ماست. دوست داریم در کشاورزی اول باشیم؛ درحالی‌که تولید یک کیلو گندم در دنیا یک دلار تمام می‌شود و در ایران پنج دلار. متخصصان کشاورزی می‌گویند تولید گندم در ایران به‌صرفه نیست..فرهنگ سیاسی ما ایرانی‌ها به روسیه خیلی نزدیک است. آنها خودشان را خیلی بزرگ می‌دانند. حس همکاری‌شان با دنیا کم است. شما چین و روسیه را با هم مقایسه کنید. چین می‌گوید من با دنیا همکاری می‌کنم، یاد می‌گیرم و خودم را حفظ می‌کنم. الان چین با آمریکا نیم تریلیون دلار تجارت دارد. اما روس‌ها می‌گویند ملاک، اقتصاد نیست. ملاک، توانایی‌های دیگر است. ما ملت بزرگی هستیم. مساحت، منابع طبیعی و تاریخی طولانی داریم. خیلی به ما نزدیک هستند. چینی‌ها هم خیلی مثل ما بودند و زمانی خودشان را مرکز ثقل جهان می‌دانستند. اما الان این‌گونه نیستند. وقتی با دنیا کار کردند، متوجه شدند خیلی جاها ضعف دارند. الان در حال یادگیری در مدیریت، برنامه‌ریزی، بانکداری و صنعت از دنیا هستند. الان بسیاری از شرکت‌های دولتی چینی، مدیران‌شان را برای گذراندن دوره‌های عالی به انگلیس و آمریکا می‌فرستند. هندی‌ها هم خیلی این حالت را داشتند. اما اتفاق خیلی جالبی که در هند افتاد، این بود که هند تا دهه ٧٠ میلادی خیلی تحت‌تأثیر نظامیان و امنیتی‌ها بود و اینها، شوروی را الگوی خود می‌دانستند. از اواخر دهه ٧٠، هندی‌ها تعامل‌شان با نظامی‌های آلمان را آغاز کردند.

حرمت را نگه دارید/ غم سیاهان آمریکا پایانی ندارد

روزنامه سیاست روز با تیتر ” حرمت را نگه دارید” به ماجرای توهین روزنامه آرمان در قالب طرحی به شهداء غواص پرداخته است: همزمان با حضور بی‌نظیر مردم در مراسم تشییع پیکر ۲۷۰ شهید دوران دفاع‌مقدس، یک روزنامه اصلاح‌طلب روز چهارشنبه ۲۷ خرداد، کاریکاتوری از این شهدا منتشر کرده که با واکنش‌ جمعی از نمایندگان مجلس، فعالان سیاسی، خانواده‌های شهدا و فعالان هنری و رسانه‌ای مواجه شده است. این گروه بر این باورند که شهدا خط قرمز ملت ایران هستند و هیچ باند و گروهی حق توهین به شهدا را ندارند. تشییع پیکر شهدای غواص مختص فرد و گروه خاصی نبود و متعلق به همه مردم مومن و انقلابی بود که زیر پرچم ولایت فقیه در حال مبارزه علیه دشمنان اسلام و ایران هستند و مردم نه تنها از انقلاب خسته نشده‌اند و از دفاع‌مقدس و نتایج آن دلزده نشده‌اند بلکه نسل جوان کشور با همان شور و حرارت نسل قبل در صحنه‌ها حضور پیدا می‌کنند. در این کاریکاتور که بلافاصله بعد از چاپ روزنامه در شبکه‌های اجتماعی پخش شد و مورد اعتراض قرار گرفت، شهدای غواص به تصویر کشیده شده به‌ صورت برهنه رو به آسمان در حال پرواز هستند؛ دستان بسته این شهدای غواص برهنه روی عورتشان قرار دارد و بال‌های آنها یادآور پر پرنده “کرکس” است! گفتنی است رنگ‌های استفاده شده در این اثر نیز رنگ‌هایی کدر و مرده انتخاب شده است که در هنرشناسی پیامی از تقدس را منتقل نمی‌کند.

سیاست روز در ادامه به واکنش نمایندگان مجلس نیز اشاره کرده است: بر همین اساس، چند تن از نمایندگان مجلس از جمله حجت‌الاسلام نصرالله پژمان‌فر عضو کمیسیون فرهنگی از ورود مجلس به ماجرای توهین این روزنامه اصلاح‌طلب به شهدا خبر داده گفتند: هتاکی به شهدا خط قرمز ملت ایران است و مردم به هیچ باند و گروه سیاسی اجازه هتاکی به شهدا را نمی‌دهد. وی با اشاره به طرح گرافیکی موهن در این روزنامه اصلاح‌طلب گفت: روزنامه‌های زنجیره‌ای هیچ عرقی به ارزش‌های کشورشان ندارند… باید گفت، زبان هنر گویای بسیاری از واقعیت‌های جامعه است و اگر کسی قادر به استفاده درست ازاین زبان نیست باید خط قرمزی برای خود القا کند تا به دیگر هنرمندان نیز توهین نشود. قطعا مردمی که با حضور حماسی خود در روز سه‌شنبه ۲۶ خرداد پیکر مطهر دردانه‌های این کشور را بر دوش خود تشییع کردند، نه تنها روح آنها بلکه تمامی مردم ایران‌زمین و خصوصا مادران و خانواده‌های شهدا با شنیدن این خبر جریحه‌دار می‌شود و مسئولین مرتبط این امر باید هرچه سریع‌تر جواب این اقدام شنیع را به ملت سلحشور و غیور بدهند و همدلی و همزبانی خود را با مردم به اثبات برسانند. شهدا شهید نشدند تا شاهد دو‌دستگی و تفرقه در میان مردم کشورمان باشند بلکه پیام آنها وحدت و ایستادگی و همراهی با رهبر معظم انقلاب است. شهدای ملت ایران برای مردم هنوز زنده‌اند و هتاکی به آنها خط قرمز ملت ایران است.

سیاست روز در گزارش سیاست خارجی خود به اظهارات سوزان رایس، مشاور امنیت ملی رئیس جمهور آمریکا مبنی بر اجرای تفاهم نامه لوزان، پرداخته و این اظهار نظر را باعث ایجاد تشکیک در بیانیه لوزان و نیت طرف های مذاکره کننده دانسته است: باز هم اظهار‌نظری قابل تامل از سوی یکی دیگر از مقامات امریکایی در‌خصوص بیانیه لوزان که در فروردین‌ماه سال‌جاری توسط وزیر خارجه کشورمان و نیز رئیس سیاست خارجی اتحادیه اروپا قرائت شد و اصرار وی بر اجرای آن به عنوان یک توافق خوب، تردید‌ها را نسبت به این بیانیه و امتیازاتی که دو طرف بالاخص تیم مذاکره‌کننده برای اعضای ۱+۵ قائل شده بیشتر کرده است! با توجه به سابقه دشمنی امریکایی‌ها با ملت ایران و دسیسه‌ها و نیرنگ‌هایی که از زمان انقلاب اسلامی در قبال جمهوری اسلامی بکار بردند و کماکان نیز ادامه دارد وقتی از یک توافقی به عنوان توافق خوب یاد می‌کنند بطور حتم خواهان توافقی برد – برد با ملت ایران نخواهند بود توافق خوب از منظر امریکای جیانتکار به مفهوم تحقق خواسته‌های ضد ایرانی‌اشان است. توافق خوب یعنی اجرای بیانیه لوزان سوییس، این سخنی بود که مشاور امنیت ملی اوباما روز پنجشنبه با حضور در برنامه با کمال احترام مطرح کرده است.

سیاست در ادمه افزوده: وی روز پنجشنبه با حضور در برنامه با کمال احترام در ابتدا ضمن اشاره به جدیت کاخ سفید برای نهایی کردن توافق تا ضرب‌الاجل موجود یعنی ۱۰ تیر، گفت: «تاریخ ۳۰ ژوئن برای ما، یک ضرب‌الاجل و هدف جدی است‌… و تلاش می‌کنیم تا این تاریخ، توافق را نهایی کنیم.» رایس به پشت‌پرده امضای بیانیه لوزان هم پرداخت و گفت: «در لوزان هم در مراحل آخر، طی چند روز توافق‌های داخلی انجام شد و توانستیم بر سر چارچوب به توافق برسیم، بدانید که این نوع توافق باز هم می‌تواند محقق شود.»

سیاست روز همچنین با تیتر “غم سیاهان آمریکا تمامی ندارد” به ماجرای تیراندازی یک سفیدپوست در کلیسای سیاهپوسان در آمریکا پرداخته که منجر به قتل 9 نفر شد: حادثه تیراندازی توسط یک مظنون سفیدپوست در یک کلیسای تاریخی سیاه‌پوستان آمریکا در «چارلستون» کارولینای جنوبی به کشته شدن دست‌کم ۹ نفر منجر شد که سندی دیگر بر نژادپرستی سیستماتیک در آمریکا و استثمار سیاه‌پوستان در این کشور مدعی حمایت از حقوق بشر است. در یک حادثه تیراندازی در یک کلیسای تاریخی سیاه‌پوستان آمریکا در «چارلستون» واقع در کارولینای جنوبی به کشته شدن دست‌کم ۹ نفر منجر شد. این تیراندازی در یکی از قدیمی‌ترین کلیساهای کارولینای جنوبی به وقوع پیوست. برخی رسانه‌های آمریکایی خبر دادند که «دیلان استرم روف» عامل تیراندازی به کلیسای تاریخی سیاه‌پوستان آمریکا در «چارلستون» واقع در کارولینای جنوبی بازداشت شد. عضو کمیته همدلی سیاه‌پوستان آمریکا گفت حادثه اخیر در چارلستون نشان می‌دهد سیاه‌پوستان در آمریکا استثمار می‌شوند. پنی هس، عضو کمیته همدلی سیاه‌پوستان آمریکا در فلوریدا معتقد است این نیز نمونه‌ای دیگر است که نشان می‌دهد سیاه‌پوستان در آمریکا استثمار می‌شوند. ما شاهد استعمارگری علیه سیاه‌پوستان آمریکا هستیم، آمریکایی که بر‌اساس برده‌داری و استعمارگری و نسل‌کشی، غارت منابع دیگران و جنگ‌ها و اشغالگری در سراسر دنیا و داخل کشور ساخته شده است. از این رو صحبت از نژاد‌پرستی و دیدگاه‌هایی که مردم دارند ساده نیست.

سیاست روز در ادامه به موضوع نژادپرستی در آمریکا پرداخته: نژادپرستی پدیده شومی است که در بطن جامعه‌ آمریکا به طور تاریخی ریشه دوانده و لایه‌های مختلف اجتماع از نیروهای پلیس گرفته تا مردم نژاد‌پرست، سیاهان را در رده‌ای پایین‌تر از سفید‌پوستان قرار می‌دهند. از زمانی که برده‌داری در تمام ایالات آمریکا قانونی شد تا این زمان، سیاه‌پوستان به نوعی هدف تبعیض دستگاه حکومتی و جامعه آمریکا قرار داشتند. در طول ریاست جمهوری باراک اوباما، رئیس‌جمهور سیاه پوست آمریکا، موارد متعددی از قتل سیاه‌پوستان گزارش شده است. سیاه‌پوستان آمریکایی به راحتی به دست پلیس سفید‌پوست به قتل رسیده و عاملان این جنایت بعضا تبرئه می‌شوند. دولتمردان امریکا تاکنون اقدامی برای مقابله با نژادپرستی حاکم بر ساختار این کشور صورت نداده و عملا از حامیان این امر به شمار می‌روند.

آقای محسن رضایی بخواند/ قاچاق قانونی

روزنامه آفتاب یزد در گزارشی به موضوع قاچاق کالا از مبادی قانونی مانند گمرک پرداخته است: قاچاق کالا از مبادی قانونی به چند شکل صورت می‌گیرد و به نظر می‌رسد متولی آن، یک نفر نباشد. علل آن متعدد است؛ پولشویی، کم اظهاری، پرداخت سود و عوارضی کمتر از میزان واقعی. محسن بهرامی ارضی درباره علل قاچاق کالا از مبادی رسمی و قانونی گفته است:«گاهی حتی برخی از کالاها به کشور وارد می‌شوند که تعرفه‌ آنها بسیار بالا است و واردکننده اگر بخواهد آن کالا را به کشور وارد کند باید با تعرفه‌ بسیار بالا این کار را انجام دهد، بنابراین در این حالت نوعی از قاچاق به کشور از مسیر گمرک و مبادی قانونی انجام می ‌شود که بر اساس آن واردکننده، آن کالای مشخص با تعرفه بالا را به نام کالای دیگر و با تعرفه پایین‌تری از گمرک ترخیص و به کشور وارد می‌کند، بنابراین کالایی وارد کشور می‌شود اما با نام کالایی دیگر. به طور مثال واردات ظروف کریستال با تعرفه صد درصد انجام می‌شود. حال واردکننده‌ای برای واردکردن این کالا تصمیم می‌گیرد به هر شکلی تعرفه بالای آن را پرداخت نکند. در این روش ظروف کریستال قرار است به کشور وارد شود و محموله هم همین ظروف با ارزش بسیار بالا است اما به جای اینکه در اظهارنامه‌ها واردات ظروف کریستال اظهار شود، ظروف بلوری یا ظروف ملامین اظهار و ترخیص می‌شود که دارای عوارض پایین ‌تر و تعرفه کمتر است و ارزش بسیار پایین ‌تری هم دارد.»

آفتاب در ادامه اظهارات یک کارشناس اقتصادی را نیز آورده است: مجید رضا حریری آماری عجیب به ما داد. میزان قاچاق در سال 93، چهار برابر کالاهای قانونی است. وی در اینباره گفت:«در سال 93 کالای ساخته شده‌ای که توسط تجار جابه‌جا شد، در مجموع 5میلیارد دلار بود. اما آنچه قاچاق شد، 20 میلیارد دلار بود، یعنی 4 برابر واردکنندگان قانونی. تا صحبت از حمایت از تولید می‌شود، می‌گویند جلو واردات باید گرفته شود یا مثلا تعرفه‌ها باید بالاتر رود. همین نیت‌های خیر باعث شده که ما در بین کشورهای دنیا بعد از پاناما بلندترین دیوار تعرفه را داشته باشیم. ضمن اینکه پاناما هم کار تجاری نمی‌کند. یعنی در اصل در اقتصادهای مطرح دنیا با فاصله‌ای اولیم آن هم با تعرفه‌های بالای 22درصد. این باعث می‌شود که بازار از دست واردکنندگان قانونی خارج شود و به دست قاچاقچیان سپرده شود. هنگامی هم که صحبت از قاچاق می‌شود آدرس‌های غلطی داده می‌شود، بداظهاری، کوله ‌بری و مرزنشینی. اینها دیگر قاچاق نیست.حریری در رابطه با آمار دقیق از قاچاق‌هایی که به صورت رسمی وارد می‌شوند، می‌گوید:«مگر کسی می‌تواند بگوید آمار فروش مواد مخدر در مملکت چقدر است؟ چون این کار غیرقانونی است؟ مگر اعلام می‌شود چقدر سرقت از منازل صورت می‌گیرد؟ اما موضوعی را می‌خواهم روشن کنم. اینکه می‌گویم سازمان‌یافته منظورم باندهای منظم قاچاقی است که برای خودشان محافظت‌هایی را دارند پیداکردنشان هم به هیچ وجه کار سختی نیست. همین‌ طور که یک نفر هنگامی که به‌صورت غیرقانونی از مرز وارد می‌شود،  دستگاه‌های امنیتی به شکل کاملا مشخص، امنیت کشور را در نظر می‌ گیرند و با متخلف برخورد می‌کنند. ولی نمی‌دانم چرا با کسانی که مخل امنیت اقتصادی کشور هستند، برخورد جدی نمی‌شود. محدود کردن قاچاق به آدم‌های متفرقه کار غلطی است، تاکید می‌کنم باندهای سازمان یافته‌ای از افراد خرده‌پا، آن را هدایت می‌کنند. تعداد زیادی مرز زمینی و آبی داریم که خارج از کنترل گمرک است، گمرک تنها دروازه‌های گمرکی را کنترل می‌کند و به همین دلیل کمترین تخلف در آنها صورت می‌گیرد. دروازه هایی که گمرک در آن مستقر نیست، بیشترین ضرر را وارد می‌کنند.» به نظر می ‌رسد غول واردکنندگان کالا به ‌صورت غیرقانونی یا همان «قاچاق کالا از مبادی قانونی»، روز به روز تن نحیف اقتصاد ایران را شکننده ‌تر می‌کنند که اگر متوقفش نکنند هیچ‌گاه «اقتصاد مقاومتی» محقق نخواهد شد.

آفتاب یزد در یادداشتی با عنوان “آقای محسن رضایی بخواند”، به انتقاد از مواضع وی در سخنرانی روز سه شنبه و مراسم تشیع پاک شهداء جنگ تحمیلی پرداخته و اینکه وی گفته مذاکره کنندگان پیام ملت را که شعارهای مرگ بر آمریکا سرمی دهند را بشنوند، گلایه کرده است: سوگمندانه باید اذعان نمود که سخنران اصلی این مراسم یعنی جناب آقای محسن رضایی نیز به نوعی به این پروسه کمک کردند. وی در بخش‌هایی از سخنرانی خود به جای آنکه کمک نماید سمت و سوی مراسم ملی باشد به جناحی بودن آن کمک کرد. از فردی که سابقه کاندیداتوری در چندین انتخابات ریاست جمهوری را دارد انتظار بود اگر هم قرار است مسائل روز در این سخنرانی مطرح شود این مباحث در جهت کمک و حمایت از دولت و قوه اجرایی باشد. مثل این می‌ماند که سخنران مراسم 22 بهمن که مراسمی ملی و دینی است یک قوه را تخطئه و مورد نکوهش قرار دهد ومراسمی که باید منادی وحدت باشد فرجام آن تفرقه و جدایی شود . این رفتار طبیعتا به مصلحت نیست. در این راستا ذکر چند نکته خالی از لطف نیست.آقای محسن رضایی! اظهارات جنابعالی در این مراسم در شرایطی مطرح شد که تیم مذاکره کننده هسته‌ای کشورمان از جمله آقای ظریف مورد حمایت و تایید مقام معظم رهبری هستند و مذاکرات فعلی با 1+5 تحت نظر ایشان است. آقای محسن رضایی! حال در چنین شرایطی کنایه زدن شما به دولت در مورد سیاست خارجی قاجاری چه صیغه‌ای است؟!

آفتاب یزد در ادامه انتقادات خود آورده است: آقای محسن رضایی! نکته دیگر برمی‌گردد به لحظاتی که عده‌ای قلیل با شعارهای خاص به دنبال تحقیر دولت و سیاست خارجی آن بودند و شما به جای رد آن به رئیس‌جمهور و دولت توصیه نمودید که این شعارها حرف مردم است و باید بشنود. آقای محسن رضایی! بد نیست به سایت منتسب به خود رجوع نموده و نگاهی به نظرسنجی اخیر آن بیندازید. طبق نظرسنجی سایت خبری تابناک حسن روحانی در میان کاندیداهای انتخابات 92 همچنان محبوب است و حتی محبوبیت وی افزایش داشته است. حال سوال اینجاست اگر مردم نگران از دست رفتن عزت و استقلال کشور به دست تیم مذاکره‌کننده بودند باز هم حسن روحانی اینچنین در نظرسنجی‌ها موفق بود؟! اگر هم به نظرسنجی‌ها اعتماد ندارید سری به کامنت‌های خوانندگان سایت منتسب به خود بیندازید تا متوجه شوید درد اصلی و نگرانی مهم مردم کجاست؟آقای محسن رضایی!  شما از جمله کسانی بودید که در ایام انتخابات حرف حساب می‌زدید و هنوز فراموش نکردیم که چگونه در سال 88 خطاب به رییس دولت قبل هشدار می‌دادید. چه شده حال که کشور بر ریل درست و اصلی قرار گرفته و در حال عبور از پیچ‌های خطرناک است فاز خود را تغییر داده‌اید؟!

وحشت مدعیان اصلاحات از پیام مقاومت شهدا

روزنامه کیهان در شماره امروز خود با تیتر “این همه زیبایی اما برای برخی تلخ و غیرقابل تحمل بود!  وحشت مدعیان اصلاحات از پیام مقاومت شهدا”، به موضوع حاشیه های جریانات خاص در مراسم تشیع پیکر شهدای جنگ تحمیل پرداخته است: شاید باور این جمله سخت باشد و کسی تصور نکند که عده‌ای در ایران و در زیر سایه شهیدان در امنیت و آرامش زندگی بکنند، اما از اتحاد مردم زیر تابوت‌های گلرنگ شهدا ناراحت باشند! اما بودند! از چند روز قبل از تشییع شهدا، جریانی که خود را به دروغ نماینده مردم قلمداد می‌کند می‌کوشید مراسم تشییع شهیدان را به میتینگ حمایت از دولت تبدیل کند! آنها پوستری طراحی کردند و در آن از به اصطلاح همفکرانشان خواستند روز سه شنبه با بازو بند مشکی و مچ بند «بنفش » در مراسم حاضر شوند! عده‌ای از همان‌ها نامه‌ای به رئیس‌جمهور نوشتند و در فضای مجازی منتشر کردند و بعد از کلی آسمان وریسمان بافتن، از رئیس‌جمهور محترم خواستند «لااقل یک روز، روز  تشییع پیکر قهرمان‌هایمان، نگذارید بلندگوهای بزرگ در دست؛ آنها(!) باقی بماند. ما به تدبیر شما هنوز امیدواریم»!  کاملا معلوم بود که آنها در فکر اردو کشی خیابانی هستند و اصلا برایشان مهم نیست که مراسم وداع با شهیدان که مایه وحدت ملی و تجدید میثاق با آرمان‌هاست، نباید وسیله قدرت‌طلبی عده‌ای خاص بشود.

کیهان در ادامه آورده: اما هنوز مردم در راه «معراج شهدا » بودند، که آنها که هیچ نسبتی با شهیدان ندارند و شهیدان «لال» را به شهیدان «پیام‌آور» و شهیدان «مرده» را به شهیدان «زنده» ترجیح می‌دهند، شروع به نفرت‌پراکنی و عقده‌گشایی کردند کینه‌ها و بغض‌هایشان دوباره سر باز کرد و تعفنش در همه جا پراکنده شد! گفتند و نوشتند که؛  تشییع شهدا میتینگ سیاسی بود! اصلا تشییع نبود! چرا مرگ بر آمریکا می‌گفتند! چرا شهدا را مصادره کردند و…..! آنها نوشتند شهدا رنگ نداشتند! یعنی شهدای گمنام «رگ» هم نداشتند!!؟ نوشتند فقط برای خداحافظی آمدیم! و یادشان رفت که آنها و بزرگ‌تر از آنها هم در سایه و حفاظ شهدا زنده‌اند نه برعکس! فلان معاون رئیس‌جمهور بعد از چند هفته از آمدن شهیدان گمنام، تازه یادش آمد که باید در شبکه اجتماعی یادی از آنها بکند و برای آنها دل بسوزاند!اما نفرت‌افکنی کینه‌جویان و پیروان بی‌بی‌سی و اربابانشان، با یک سروش غیبی و یک نوای قدسی، خنثی شد و دل دریایی اما سوخته و غمگین مردمی که خسته و گرمازده از تشییع پیکر عزیزانشان برگشته بودند، با نسیم روحبخش پیام مراد و مقتدای عاشقان آرام گرفت. رهبر عزیز انقلاب با پیام خود،  دل‌های داغدار و آتشفشان شده از فراغ شهیدان را تسلی بخشید و به سبک زیارات ماثور از ائمه هدی‌(س) به شهیدان سرافرازمان سلام کرد، از آمدنشان «در لحظات حساس» شکر‌گزاری و از مردم به‌‌خاطر حضور زیبا و ارادتمندانه‌اشان، قدردانی کرد و وقتی نوشت: «حضور پر مضمون امروز شما در تشییع این دردانه‌های به میهن بازگشته، یکی از به یادماندنی‌ترین حوادث انقلاب است؛ رحمت خدا بر شما» نشان داد که مردم راه را به‌درستی رفتند.

این روزنامه در پایان نتیجه گرفته: به هر حال سه‌شنبه در تاریخ ایران و در حافظه ما به روشنایی آفتاب ذخیره شد. معیار ما برای این سخن، پیام رهبر عزیز‌تر از جانمان است که شهدا را ناجی ملت در لحظه‌های حساس معرفی کردند و از ملت به‌ خاطر قدرشناسی از آنها تقدیر کردند. لبخند رضایت او به اخم همه دنیا می‌ارزد. آنها که آرزو داشتند تشییع فرزندان راستین و نستوه ملت را به امیال حقیر خود و میتینگ‌ها و جنبش‌های کودکانه‌ای همچون «فلانی تنها نیست» گره بزنند و برای آن پوستر  و دعوتنامه طراحی کردند تیرشان به سنگ خورد و خواهد خورد و هم از این روست که خشمگین و عصبی پنجه بر دیوار می‌کشند و صدایشان را به سرشان انداخته‌اند و در مصاحبه با این و آن و در فضای مجازی، هرچه دلشان می‌خواهد به ملت می‌گویند.

یادداشت روز کیهان به حسین شریعتمداری اختصاص دارد. شریعتمداری نیز در این یادداشت با عنوان “چه وقت آمدن بود؟”، به موضوع شعارهای داده شده در روز تشیع پیکر شهدا و انتقاد برخی از مسئولین دولتی و اصلاح طلبان پرداخته است: چند سال قبل در گرماگرم یک مناظره وقتی سخن از درس‌آموز بودن قیام عاشورا به میان آمد و بر ضرورت الگو گرفتن از مقاومت سالارشهیدان تاکید شد، طرف مقابل به اعتراض گفت: چرا از ماجرای عاشورا که به سوگواری برای شهدای کربلا اختصاص دارد استفاده ابزاری می‌شود؟ و چرا عاشورای حسینی(ع) را سیاسی می‌کنید؟! به ایشان گفته شد، مگر حضرت اباعبدالله علیه‌السلام و یارانش در تصادف اتومبیل و یا سانحه سیل و زلزله کشته شده‌اند؟! سیاست به مفهوم واقعی آن، اداره امور جامعه است و از این روی نمی‌تواند بیرون از دایره وظایف و تکالیف یک مسلمان باشد. مخصوصا، حضرت امام حسین(ع) که امام مسلمین بوده‌اند. بنی‌امیه برای پیشگیری از حاکمیت سیدالشهدا(ع) که عدالت‌پرور و در تضاد با حاکمیت ظالمانه و اشرافی آنان بود، آن حضرت را به شهادت رساندند. بنابراین اگر در عزای آن بزرگوار بر ضرورت مبارزه با سلطه‌گران تأکید نشود و از نیاز به حاکمیت اسلام که خواسته آن حضرت بود، سخنی به میان نیاید، مراسم و مجالس سوگواری و عزاداری آن امام مظلوم و شهید، آنگونه که باید، برپا نشده است.حالا باید از طیف یاد شده که لکه ننگ همسویی با دشمنان این مرز و بوم در فتنه آمریکایی اسرائیلی 88 در کارنامه سیاسی برخی از آنان ثبت شده است پرسید؛ مگر شعارهای مردم که در مراسم کم‌نظیر تشییع شهدای سه‌شنبه سر داده شده و یا بر صفحه پلاکاردها و پرچم‌ها نقش بسته بود، چه بود که تا این اندازه شما را عصبانی کرده است؟! اگر در مراسم باشکوه آن روز حضور نداشته‌اید، می‌توانید با مراجعه به فیلم‌ها و عکس‌ها و یا پرس‌وجو از توده‌های عظیم شرکت‌کننده در مراسم یاد شده، به شعارهای آن روز پی ببرید، شعارهایی نظیر؛ «مرگ بر آمریکا»، «می‌جنگیم، می‌میریم، سازش نمی‌پذیریم»، «هیهات ‌مناالذله»، «عزت قابل‌مذاکره نیست، حتی اگر دست‌های ما بسته باشد»، «نه سازش، نه تسلیم، نبرد با آمریکا»، «تا آخر‌ایستاده‌ایم»، «خون شهیدان ما قابل اکسید نیست»، «در منطق شهادت، تحریم حرف مفت است»، «لب تشنه جان دهیم، سازش نمی‌کنیم»، «آب‌خوردن ما وابسته به سلام بر حسین است، نه تحریم‌ها» و…

شریعتمداری در ادامه آورده است: و اما، جان کلام آن که طیف مورد اشاره به یقین می‌داند و می‌دانسته است که مخالفت با شعارهای روز سه‌شنبه مردم، برای این طیف هزینه سنگینی به دنبال خواهد داشت و عاقلانه آن بود که برای حفظ موقعیت خود هم که شده، دست به مخالفت نزند. ولی چرا با سراسیمگی و عصبانیت به مقابله با آن شعارها برخاسته است؟! پاسخ این سوال را فقط می‌توان در تدارک یک توطئه  احتمالی علیه مردم این مرزوبوم دانست که با «حضور به موقع» 270 شهید غواص و گمنام و حماسه بی‌نظیر تشییع پیکرهای مطهر آنان، نقش بر آب شده است. توضیح آن که وقتی برخی از مشاوران رئیس‌جمهور محترم به ایشان توصیه می‌کنند که حتی «آب‌خوردن» مردم را هم به رفع تحریم‌ها گره بزند، به آسانی می‌توان درک کرد که جریان نفوذ کرده در اطراف رئیس‌جمهور محترم از این طریق در پی آن است که توافق با حریف را به هر قیمتی موجه و ضروری قلمداد کند! چرا که وقتی از یکسو آب خوردن مردم هم به رفع تحریم‌ها وابسته باشد و از سوی دیگر آمریکا و متحدانش رفع تحریم‌ها را موکول به پذیرش شرایطی کنند که به یقین و بدون کمترین تردیدی، ذلت و تحقیر ایران اسلامی و مردم این مرز و بوم را در پی خواهد داشت به طور طبیعی، این توهم به مردم القاء می‌شود که اگر شرایط ذلت‌بار حریف را نپذیرید، حتی از آب خوردن هم محروم خواهید شد! چنین است که حضور به موقع پیکرهای مطهر شهدا آنهم به قول حضرت آقا «در لحظه‌های نیاز این ملت خداجوی و خداباور، بشارتهای تردید‌ناپذیر را بر دل‌های بیدار نازل می‌فرماید و غبارها را می‌زداید»…حالا به آسانی می‌توان فهمید که شهدای غواص و گمنام با حضور به‌موقع و بصیرت‌افزای خود آنهم دقیقا «در لحظه‌های نیاز»،  «کاسبی»! چه کسانی را کساد کرده و باعث «دلواپسی»! چه کسانی شده‌اند؟! تا آنجا که انگار با زبان بی‌زبانی خطاب به شهدا می‌گویند؛ این چه وقت آمدن بود؟!بار دیگر شعارهای آن روز را مرور کنید؛ «آب خوردن ما وابسته به سلام بر حسین(ع) است، نه تحریم‌ها»، «لب تشنه جان دهیم، سازش نمی‌کنیم» و…

Cloob Facenama Facebook Twitter artabaz Digg Stumble Upon
نظرات

دیدگاه شما

تبلیغات