امروز : یکشنبه ۹ اردیبهشت ۱۴۰۳

تاریخ خبر : ۹۳/۱۱/۰۶
کد خبر : 16447
چاپ خبر :
در گفتگو با خانواده شهید

ناگفته هایی از شهید نظم و امنیت اجتماعی “شهید سید مجید مهدوی”

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی بیان گلپایگان؛ این روزها همه قصه شهدای نظم و امنیت اجتماعی را با کمی تفاوت بلدند ،هنوز هم می شود از نجواها و زمزمه های شهر شنید که عجب مردانی بودند. سید مجید یکی از آنهاست که خیلی زود مردانگی خود را به اثبات رساند و خود را به جایگاهی رساند که شاید خیلی ها حسرت رسیدن به آن را دارند.

6 دیماه سال جاری حادثه ای در شهرستان گلپایگان رخ داد، دلخراش و شوک برانگیز، اتفاقی که شهر را درغم و اندوه فرو برد، حادثه ای که سبب اوج گرفتن و پرواز عده ای از خوبان به سوی حضرت حق گردید.
نمی شود مردانگی مردانی را فراموش کرد که با خون خود بیعتی جاودانه را با سالار شهیدان حضرت اباعبدلله الحسین(ع) امضا کردند و به راستی چه زیبا فرمود پیر مراد همه عاشقان انقلاب، حضرت روح الله(ره)که: شهادت هنر مردان خداست.
سید مجید مهدوی متولد 16 اذر ماه سال 1359 در شهرستان گلپایگان، و تنها شش روز پس از تولدش، مادرعزیز خود را به دلیل تزریق خون آلوده در تنها بیمارستان شهرستان از دست داد و مادر خوانده وی همچون مادری دلسوز سید مجید را دامن خود پرورش داد و به حق می توان گفت مادری را درحقش تمام کرد. سید مجید پنجمین فرزند خانواده می باشد، خانواده ای متدین و ولایتمدار که در سال 65 یعنی 28 سال پیش فرزند دیگری را تقدیم اسلام و نظام کرده است و اکنون ابوالشهید دوباره ملقب به وصف زیبای دیگری شد ابوالشهیدین.

خانواده شهید مهدوی-bayan-news (7)

پدر شهید سید مجید مهدوی از خصوصیات فرزندش می گوید؛ سید مجید فرزند نمونه ای بود و همواره اهل عبادت ونماز وانجام تکالیف دینی بود و خدا را شاکرم که فرزندم با تمام وجود عبد خداوند بود و آنقدر خوب بود که توانست به درجه رفیع شهادت دست یابد.
پدر سید مجید مهدوی صبورانه درکنار ما نشست وسعی می کرد تا بغض فراق فرزند را تاب بیاورد و تنها با چشمان اشک آلود خویش فرزند سید مجید را در خانه دنبال می کرد و گاهی به فکر فرو می رفت ومنقلب می شد،
پدرشب حادثه برایش تداعی می شود و ضمن پاک کردن اشکهایش با دست، می گفت: روز قبل از حادثه، یعنی روز جمعه سید مجید به همراه همسر وفرزندش در منزل ما بودند وپس از صرف ناهار با فرزند خود یعنی امیرعلی، ساعات خوشی را کنارهم گذراندیم بیخبر از اینکه این آخرین دیدار ما می باشد. سید جلال مهدوی پدر بزرگوار شهید سید مجید مهدوی می گوید: سید مجید پس از گرفتن دیپلم عازم سربازی شد وهمزمان با آن در کنکور نیز شرکت کرد و در رشته آمار در دانشگاه پیام نورخمین پذیرفته شد و توانست به عنوان شاگرد اول رشته خود از دانشگاه فارغ التحصیل شود .
برای پدر بسیار سخت بود از فرزندش بگوید و خاطرات شهید را مرور کند اما بنابر رسالت مطبوعاتی خویش و ترویج فرهنگ شهادت که مدتیست دوباره عطر آن در شهرمان پیچیده و فضا را معطر کرده برآن شدیم تا پای حرف های خانواده شهید مهدوی خاصه ابوالشهیدین آقای سید جلال مهدوی بنشینیم، لذا مطالب ذیل حاصل گفتگوی ما با این خانواده می باشد که از نظر شما خوانندگان محترم می گذرد:

خانواده شهید مهدوی-bayan-news (3)

پدر شهید: یک شب قبل از حادثه خوابی دیدم و به مادرش گفتم برای مجید صدقه بدهد خواب بدی دیدم. از ایشان درخواست کردیم خوابش را باز گو کند سیدجلال گفت: شب قبل از حادثه خواب دیدم سید مجید با دو چوب دستی در زیر بغل در منزل حرکت می کند. توکل برخدا کردم وبرای مجید دعای خیر کردم و به مادرش گفتم برای مجید صدقه بدهد .

خانواده شهید مهدوی-bayan-news (2)

مادر شهید در کنار پدرلب به سخن باز می کند و می گوید: شهادت افتخار است ولی شهادت مجید در بدترین شرایط رخ داد؛ واین موضوع بسیار قلب ما را آزرد. پیکر مجید، درحالی به بیمارستان منتقل شد که به دلیل نبود آمبولانس با یک وانت سواری وی را انتقال دادند، و هنوز هم فریاد سوختم سوختمش را در زمان انتقال، روی ویلچر بیمارستان با همه وجود احساس می کنیم.
از پدر و مادر شهید انتظارشان از مسئولین را جویا شدیم، پدر قاطعانه جواب داد من هیچ انتظاری از مسئولین ندارم و فقط و فقط درخواست دارم تا اشرار و قاتلین فرزندم، در گلپایگان و در همان مکانی که فرزند بی گناه من را بدون سلاح و بدون هیچ گونه اقدام تهاجمی و حتی دفاعی به رگبار گلوله بستند به دار مکافات و مجازات بیاویزند تا شاید این قلب آتش گرفته و سینه سوخته ما کمی آرامش یابد.
مادر شهید مجید مهدوی در ادامه صحبتهای همسرش می گوید: خواسته دیگر ما از مسئولین رسیدگی به بیمارستانی می باشد که سی و چهار سال پیش به دلیل کمبود خون و تزریق اشتباه خون، جان مادر مجید را گرفت و حالا پس از سالها باز هم به دلیل کمبود امکانات و تجهیزات سبب شد تا مجیدکه چه بسا اگر این کمبودها نبود زنده میماند، بعد از پنج ساعت مجروحیت و خونریزی به شهادت برسد.
پدر شهید سید مجید مهدوی می گوید: فرزندم به عشق خدمت به مردم و نظام وارد دانشکده انتظامی شد و به عنوان پلیس راهور شروع بکار کرد وپس از مدتی به عنوان مامور برای ادامه خدمت به زاهدان رفت و چهار ماه پیش مجید از زاهدان به گلپایگان برگشت.

خانواده شهید مهدوی-bayan-news (6)

از خانم مرضیه صالحی همسر شهید مجید مهدوی می خواهیم تا از همسرش برای ما بگوید:
همسر شهید گفت: سال 86 با مجید ازدواج کردم و او آنقدر خوب بود که زبان از گفتن خصوصیاتش قاصر است و شهادت لیاقت وی بود.
وی از ویژگیهای اخلاقی مجید برای ما سخن می گوید و بیان می دارد: مجید همواره در حال تلاش و فراگیری بود و سال گذشته موفق به دریافت مدرک، کارشناس عالی تصادفات گردید و همواره می گفت باید در تمامی رشته ها اطلاعات و آگاهی لازم را داشته باشم تا زمانی که امیر علی بزرگ شد بتوانم در کنار پسرم باشم.
همسر شهید سید مجید مهدوی درحالی که فرزندش را درآغوش می کشید گفت: سید مجید هیچگاه در مقابل سختیها و مشکلات معترض نمی شد و همواره دغدغه و آینده فرزندش را داشت و با وجود اینکه از مرگ ترسی به دل نداشت اما نگران بود که امیرعلی همواره پدر ومادر خود را در کنارش داشته باشد زیرا خود بدون وجود نعمت مادر، بزرگ شده بود.
وی از روز حادثه گفت و بیان داشت : روز شنبه مجید ناهار را کنار فرزندش خورد و امیر علی را در غذا دادن کمک می کرد و سپس با ما خداحافظی کرد و رفت این آخرین دیدار ما بود. امیرعلی هنوزم از شهادت پدرش اطلاع ندارد زیرا این پدر و پسر وابستگی زیادی به یکدیگر داشتند و سعی میکنیم امیرعلی به تدریج از این موضوع اطلاع پیدا کند.

خانواده شهید مهدوی-bayan-news (8)

برادر شهید مجید مهدوی با اندوه فراوان از مادرخواست میکرد که سخنان آنان را انعکاس دهیم و به گوش مسئولین برسانیم.
او از وضعیت نا مناسب بیمارستان و نحوه انتقال مجروحین در شب حادثه گفت و ادامه داد: در شب حاثه خون زیادی از مجید رفته بود و فشار مجید به شدت پایین بود و مشخص بود که مجید به خون نیاز خواهد داشت و زمانی که اعلام شد؛ به گروه خونی مجید نیاز می باشد، وسایل لازم جهت خونگیری در بیمارستان نبود. متاسفانه گلپایگان فاقد بانک خون می باشد و می بایست خون درخواستی از شهرستان خوانسار به بیمارستان امام حسین(ع)گلپایگان منتقل شود. پس از تماس با مسئول پایگاه اهدای خون شخصاً با حالی که به هیچ وجه نمی توان آن را توصیف کرد به منزل شخصی مسئول مراجعه کردم و سپس به پایگاه اهدای خون رفتم و کیسه و وسایل خونگیری را به بیمارستان اوردم اما افسوس … . و من فکر میکنم اگر مجید به موقع و با آمبولانس به بیمارستان منتقل شده بود و اگر تزریق خون کافی و به موقع برای مجید انجام میگرفت شاید اکنون مجید بین ما بود و ما در فراق مجید گرد هم نبودیم و امیدوارم کمبود وسایل و تجهیزات در شهرستان به وسیله مسئولین پیگیری شود چه بسا ممکن است اتفاقی ساده برای یکی از عزیزان ما در شهرستان سبب شود تا جان عزیزانمان به مخاطره بیفتد.

شادی روح حضرت امام(ره) و شهدا صلوات.

خانواده شهید مهدوی-bayan-news (10)

خانواده شهید مهدوی-bayan-news (11)

خانواده شهید مهدوی-bayan-news (4)

خانواده شهید مهدوی-bayan-news (1)

خانواده شهید مهدوی-bayan-news (9)

پایان مصاحبه/گروه خبری بیان

Cloob Facenama Facebook Twitter artabaz Digg Stumble Upon
نظرات
  1. ناشناس گفت:

    باشد تا کمی دل درد مند این خانواده محترم وداغ دار را مسولین بشنوند که چرا باید ای وضع یک بیمارستان باشد

دیدگاه شما

تبلیغات