امروز : جمعه ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۳

تاریخ خبر : ۹۳/۱۰/۲۹
کد خبر : 16106
چاپ خبر :
شعر کودک

شب بارونی 2

shabe-barani-2

شب بارونی 2

بی بی تو ایوون اومد ازین همه برگ خشک بی بی خوشش نیومد
:   همسایه جون آی مراد خیلی دلم می سوزه چمن دیگه گل نداد
  فردا اینو برش دار جاشو حسابی بکن اونجا یه نسرین بکار
آب و درخت و ماهی تا که اینو شنیدن پکر شدن حسابی
:   فکری و کاری کنیم قناری در بدر شد ما همه یاری کنیم
  قناری آی قناری زودی بده یک جواب تو خوابی یا بیداری؟!
   عجب گلی تو کاشتی قدر همین خونه رو تو آخرش نداشتی
  بخون بخون که دیره مراد می آد که فردا خونه ازت بگیره
  زندگی گاهی جنگه گاهی شب و گاهی روز همین چیزا قشنگه
  گربه چلاق و پیره قول داده اون به بی بی دیگه چیزی نگیره
  چرا بیخود ترسیدی تو خونه محکمت هی بیخودی لرزیدی
  باید که زود بخونی اگه می خوایی تو باغچه پیش ماها بمونی
قناری دید که دیره اگه نباشی جایی راس راسکی می میره
پرید و خوند یه آواز هر چی به ذهنش اومد خوندن اون شد آغاز
:    آهای آهای بی بی جون گربه اومد تو ایوون زود باش و دس بجنبون
   نونش ده و آبش ده نذار بیاد این ورا یه جا برا خوابش ده
باغچه پر از خنده شد با خوندن قناری پر گل و سرزنده شد
فردا که زد سپیده چمن دوباره پر شد از غنچه رسیده.

 

شعر و طرح: خانم زهرا شریف زاده

Cloob Facenama Facebook Twitter artabaz Digg Stumble Upon
نظرات
  1. s.sh گفت:

    چقدر زیبا و رویایی توصیف می کنید! و چقدر نقش هاتون به دل می شینه…

    من خواننده همیشگی شعرتون شدم…

    منتظر کارهای بعدیتون هستم

دیدگاه شما

تبلیغات