امروز : سه شنبه ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۳

تاریخ خبر : ۹۳/۰۸/۰۸
کد خبر : 10563
چاپ خبر :
گروه مقاومت و ایثار پایگاه خبری بیان

خاطره شهید اسماعیل سریشی از زبان مادر شهید

ثبت نام کردیم برای سفر کربلا،همراه با شوهرم،کربلایی خیرعلی،رفتیم بانک.
ما سواد آنچنانی نداشتیم ،فیش را گرفتیم.
کربلایی هرچه تلاش کرد حافظه اش یاری نکرد. نتوانست فیش را درست بنویسد.
آخر وقت اداری بود،برگه را به متصدی دادیم کارمند بانک با عصبانیت کاغذ را ازما گرفت و گفت:این چیه نوشتی ؟همه اش اشتباهه.بعد فیش را پاره کرد!
من خیلی ناراحت شدم دلم شکست چون برای سفر کربلا بود…
گفتم :اسماعیل جان اگه الان بودی به ما انقدر بی احترامی نمیشد و انقدر تنها نمیشدیم!
تو همین حس و حال اشک از چشمانم جاری شد…
یکدفعه دیدم جوانی هم تیپ اسماعیل وارد بانک شد.تابه حال ندیده بودمش.
گفت:مادر بده برات بنویسم…
فیش را گرفت و برای ما پر کرد بدون اینکه یک کلمه از ما اسم پرداخت
کننده،مبلغ واریزی و…را بپرسد!!!
بعد گفت:مادر جان ببربده اونجا،الان وقتش تموم میشه . رفتم و سریع فیش را
به متصدی دادم.
تا فیش را دادم برگشتم از آن جوان تشکر کنم اما هرچه نگاه کردم دیدم از
آن جوان خبری نیست !
خدایا این کی بود ؟اسم ، مبلغ و… از کجا میدونست؟
گذشت تا آن شبی که در خواب اسماعیل را با شهدا دیدم.همان جوان داخل
بانک در میان شهدا در کنار اسماعیل ایستاده بود!
آن وقت بود که که خیلی تعجب کردم …
شاید آن جوان پیکی بود که اسماعیل فرستاده بود تا به ما کمک کند!
با یاری خدا در ایام فاطمیه راهی کربلا شدیم.
در کربلا مشغول تماشای خادمان حرم بودم که اسماعیل را دربین آنها دیدم که
داشت به خادمان حرم کمک میکرد برای سیاه پوش کردن حرم..
چند روز بعد در بین الحرمین در بین دسته های عزا داری دیدمش !!
با همان لباس طوسی و شال مشکی که همیشه به گردن داشت…
در سفر کربلا چیزهای عجیبی دیدم که همه حضور اسماعیل را ثابت میکرد.
اسماعیل بارها به دوستانش گفته بود که هروقت وضع مالیم خوب بشه پدر و
مادرم را به کربلا میفرستم.حالا ما در این سفر حضور اسماعیل را حس میکردیم.
یکبار تسبیح کربلایی خیر علی گم شد این تسبیح یادگار اسماعیل بود.
روز آخر سفر از اسماعیل کمک خواستیم،چند لحظه بعد به طرز عجیبی تسبیح پیدا شد!
روزی که از کربلا برگشتیم به خواب شوهر خواهرش امد و گفت:
در این مدت همراه پدر و مادر بودم ،امروز هم با آنها برگشتم…
شهید اسماعیل سریشی
ولادت :6/9/65
شهادت:23/12/87
منبع:کتاب شیدای شهادت

Cloob Facenama Facebook Twitter artabaz Digg Stumble Upon
نظرات

دیدگاه شما

تبلیغات