امروز : جمعه ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۳

تاریخ خبر : ۹۲/۱۲/۰۵
کد خبر : 1639
چاپ خبر :

عوامل نپذیرفتن امر به معروف و نهی از منکر

عوامل نپذیرفتن امر به معروف و نهی از منکر

در شماره های پیشین بحث در رابطه با عوامل بی اعتنایی و ترک امر به معروف و نهی از منکر بود؛ از این شماره، بحث در رابطه با آنجاست که این دو فریضه خطیر عقلانی و شرعی با مراعات همه شرایط و جوانب از سوی آمران و ناهیان صورت می گیرد، ولی از سوی مخاطبان پذیرفته نمی شود. (البتّه به هیچ وجه منکِر این مطلب -که ممکن است امر و نهی به شکل صحیح صورت نگرفته باشد، نیستیم- و إن شاء ا… در جای خود بدان خواهیم پرداخت). در بررسی عللی که منجرّ می شوند تا امر و نهی دینی تأثیری در روحیّات طرف مقابل نداشته باشد، می توان آن علّت ها را به دو دسته تقسیم کرد: «عوامل درونی» موجود در افکار و خُلقیّات خود اشخاص و «عوامل بیرونی» که از خارج بر افراد اثر می گذارند. در ابتدا به موضوع اوّل می پردازیم.
1-جهل: اصولاً یکی از مهم ترین عوامل بذل توجّه به هر موضوعی، دانستن اهمّیّت و فضیلت آن است و بدیهی می باشد که تا کسی عمل یا شیئی را مهمّ و ارزشمند تلقّی نکند، وقعی بدان نخواهد گذاشت. امر به معروف و نهی از منکر نیز از همین مقوله است. حتّی فارغ از بحث شرعی و وجوب این دو فریضه و توصیه ها و دستورات کم نظیر و قابل تأمّل قرآن کریم و معصومین(ع)، کدام عقل سالمی دعوت به نیکی ها و برحذر داشتن از بدی ها را -آن هم با برکات اجتماعی و اقتصادی – سوای معنوی- ستایش نمی کند؟ اصلاّ مگر در امر به معروف و نهی از منکر هدفی غیر از ارشاد و اصلاح و هدایت و در نهایت سعادت دنیوی و اخروی مخاطب مدّ نظر می باشد؟
در قرآن کریم به این نکته برمی خوریم که پیامبران پس از اقسام تلاش ها در تبلیغ آیین خداوند متعال و بالتّبع تحمّل مرارت ها و سختی ها در مقابله با کج روی ها و انحرافات قوم خود بیان می کردند که: شما جاهلید و اسرار کلام ما را نمی فهمید.( انعام/111، اعراف/138، هود/29، زمر/64). نخستین وظیفه انسان حقیقت طلب اینست که در مواجهه با آن چه نمی داند، سکوت کند و به جست و جو برخیزد و جوانب مطلبی را که نمی داند بررسی نماید و تا دلیل قاطعی بر نفی آن پیدا نکرده، آن را طرد نکند. کم ترین مطالعه و تحقیق و رجوع به فطرت و موازین عقلی، انسان بی غرض و پاکدل را به قبول امر به معروف و نهی از منکر رهنمون می سازد.

2-لقمه حرام: امروزه بسیاری از مردم جهان به اهمّیّت پاکی غذا پی برده اند و سعی می کنند تا خوراکی ها و آشامیدنی های ایشان از هر نوع آلودگی ظاهری به دور باشد. به طور مثال، غذاها را در ظرف های بهداشتی و دور از دست های آلوده و گرد و غبار نگهداری می کنند. صد البتّه که این کار بسیار خوبی است، ولی به این مقدار نباید قناعت کرد؛ بلکه باید غذاها از آلودگی به حرام(ربا، تقلّب، غصب، غشّ و …) نیز پاک باشد.
با تدبّر در قرآن کریم(بقره/168،مؤمنون/51) و روایات متعدّد بدین نتیجه می رسیم که حلّیت و حرمت در تغذیه بی شک در خُلقیّات و روحیّات انسان مؤثّر است. در رابطه با تشویق به خوردن حلال و دوری از حرام، روایات بعضاً تکان دهنده ای در دست هست. در روز عاشورا امام حسین(ع) بعد از خطابه و اتمام حجّت به یزیدیان فرمودند:«علّت این که سخنان من در شما اثر نمی کند، اینست که شکم های شما از حرام پر شده است». این کلام بدین معناست که خوردن لقمه حرام عاقبت به آن جا می رسد که نه تنها گلواژه های امام معصوم در وجدان فرد تحوّلی پدید نمی آورد که با علم به نسب و حسب فرزند اشرف مخلوقات عالم، رو در رویش بایستد و او و اهل بیتش را به فجیع ترین شکل به شهادت برساند. در امر به معروف و نهی از منکر نیز مطلب چنین است و نهایت کوشش ها و راهنمایی ها و هشدارهای آمران و ناهیان به خاطر خوردن از راه نامشروع، راه نفوذی در وجود افراد پیدا نمی کند.
إن شاء ا… ادامه دارد

حسین ناطقی

Cloob Facenama Facebook Twitter artabaz Digg Stumble Upon
نظرات

دیدگاه شما

تبلیغات