هشدار
در سال 1370 با عده ای از دانشجویان یکی از دانشگاههای تهران همراه بودم برای ملاقات با فقید سعید علامه محمدتقی جعفری دیدار شخصی چون علامه سعادتی بود که همیشه در خاطرم زنده و تازه است ملاقات صورت گرفت و دوستان دانشجو پرسش هایی از استاد کردند و جوابی در خور گرفتند. وقت جلسه تمام شد. بچه ها از علامه خواستند نصیحت یا وصیتی حُسن ختام جلسه بفرمایند. علامه فرمودند: وقتی تفسیر نهج البلاغه را تمام کردم و برخی از آثار چاپ شده ی دیگر را که در زمینه عرفان و فلسفه بود روی هم گذاشتم دیدم دارم اسیر غرور می شوم. رفتم و سه چرخه ی کوچکی که مال نوه ام بود را سوار شدم و مرتب به خود گفتم محمدتقی غرور نَگیرَدِت ها و بدین وسیله غرور را از خود دور کردم.دوستان غرور آفت بزرگیست مواظب باشید اسیرش نشوید.
2024 copyright.