امروز : چهارشنبه ۷ آذر ۱۴۰۳

تاریخ خبر : ۹۵/۰۶/۰۳
کد خبر : 72935
چاپ خبر :

امیرحسین آرمان: به خاطر بازی در «کیمیا» و «پریا» سرم را بالا می‌گیرم

بازیگر جوان سینما و تلوزیون می‌گوید: نقش‌هایی که در سریال‌های «کیمیا» و «پریا» بازی کردم، این قابلیت را داشت که من سرم را بالا بگیرم و از انتخاب بازی‌ام پشیمان نباشم.

AndroidOnlineNewsImage (5)

به گزارش بیان گلپایگان؛  بازیگر جوان سینما و تلوزیون می‌گوید: نقش‌هایی که در سریال‌های «کیمیا» و «پریا» بازی کردم، این قابلیت را داشت که من سرم را بالا بگیرم و از انتخاب بازی‌ام پشیمان نباشم.
سریال «پریا» را می‌توان یک از اتفاقات خوب تلویزیون در چند سال اخیر دانست که در آن به برخی از معضلات مهم جامعه پرداخته است. از روابط خانوادگی و درک متقابل والدین و فرزندان و عشق و ازدواج نامتعارف گرفته تا پرداختن به بیماری ایدز که یکی از مسائل مهم جامعه امروزی محسوب می‌شود. در این سریال سهیلی‌زاده تابو شکنی کرده و با یک گروه حرفه‌ای و متفاوت کار را به سرانجام رسانده است.
امیرحسین آرمان بازیگر فیلم‌ها و مجموعه‌هایی چون شیفت شب،‌ یه حبه قند، در امتداد شهر، من مادر هستم، سرزمین کهن و کیمیا یکی از بازیگران اصلی این سریال است که نقش جوانی به نام کیوان را بازی می‌کند. جوانی که ناخواسته به بیماری مهلکی مبتلا می‌شود و همه چیز در زندگی‌اش تحت الشعاع این بیماری قرار می‌گیرد. آرمان با بازی در این سریال یکی از متفاوت‌ترین نقش‌هایش را تجربه کرد. ضمن این که در کنار بازیگری، قرار است تا در حوزه موسیقی نیز حضور فعال داشته باشد.
در ادامه گفتگو با این بازیگر جوان را می خوانید:
*آقای آرمان این روزها همزمان با پخش سریال، مشغول بازی در چه کاری هستید؟
مشغول بازی در فیلم «نهنگ عنبر 2» هستم. البته نقش کوتاهی است و دوستانه و به صورت افتخاری برای سامان مقدم بازی می‌کنم که می‌توانم بگویم به نوعی یادگاری است. در کنار ان هم درگیر جمع‌آوری آلبوم موسیقی هستم.
*اگر مایل هستید در این باره نیز توضیحاتی می‌دهید؟
من بیش از این یکی دو تراک خوانده بودم که مورد استقبال قرار گرفت و تصمیم گرفتم با یک سری آدم حرفه‌ای اولین آلبوم موسیقی‌ام را جمع آوری کنم. با هنرمندان خوبی چون روزبه بمانی، ترانه مکرم، شهاب رمضان، امیرعلی بهادری و بهزاد عبدالهی و … البته تا چند روز دیگر هم یک تراک دیگر را منتشر خواهیم کرد. اما فکر می‌کنم پاییز بتوانیم آلبوم را بازار ارائه بدهیم.
*چطور شد که وارد دنیای موسیقی هم شدید؟ شناخت کافی از این حرفه دارید؟
بله موسقی کار می‌کردم، اما تا این حد جدی به آن فکر نکرده بودم. تا اینکه فیدبک خوبی که از مخاطب در این زمینه گرفتم، باعث شد این کار را به صورت حرفه‌ای دنبال کنم.
*شما که جزو هنرمندانی نیستید که مدعی کار متفاوت هستند ولی در عمل اتفاق دیگری می‌افتد؟
نه. من فکر می‌کنم اغلب کسانی که از بازیگری وارد موسیقی شده‌اند، بیشتر به دنبال این بودند که سلیقه خودشان را به مردم غالب کنند و این شدنی نیست. باید به سلیقه و خواست مردم کار کرد.
*تا چه حد فکر می‌کنید، استقبالی که از تک آهنگ‌های شما شد، به دلیل شهرتی است که در زمینه بازیگری کسب کرده‌اید؟
اغلب بازیگران در زمینه موسیقی هم فعالیت می‌کنند، اما شهرتشان تأثیری در این کار نداشت. دوست نداشته باشند، نمی‌پذیرند. خوشبختانه و یا متأسفانه فضای مجازی این اجازه را به همه می‌دهد که بیایند و تعریف و یا تهدید کنند. به تعبیری فاصله بین مردم و هنرمندان کم شده است.
*از فضای موسیقی خارج شویم و به «پریا» بپردازیم. زمانی که برای نخستین بار فیلمنامه و نقش کیوان را مطالعه می‌کردید، از نظر ما کیوان یک قربانی بود؟
من وقتی فیلمنامه را خواندم، دو چیز خیلی نظرم را جلب کرد. یکی عشق نامتعارفی که نسبت به پریا داشت ودوم بیماری که در داستان مطرح می‌شود. به نظرم این دو موضوع جزو خطوط قرمز تلویزیون محسوب می‌َشود که تا به حال بدین شکل به آن پرداخته نشده بود و نمی‌دانم بعد از آن هم ما بازهم می‌توانیم چنین سریال‌هایی را در تلویزیون ببینیم یا نه. بنابراین در وهله اول، این دو موضوع برایم خیلی جذاب بود. به هر حال ما به ازای کیوان هم در جامعه وجود دارد که ناخواسته به این بیماری مبتلا می‌شود.
*با توجه به صحبت‌های خواهر کیوان درباره زمان مرگ مادرشان، ممکن است در قسمت‌های دیگر ما شاهد بیماری روحی کیوان در کنار ایدز باشیم؟
نه. من فکر می‌کنم هر کسی در چنین موقعیتی واکنش های مختلفی دارد. کیوان هم پس از مطلع شدن از بیماری‌اش، این گونه برخورد کرد.
*من همین جا می‌خواهم انتقادی به بازی شما داشته باشم که شاید به کارگردانی کار هم برگردد. من فکر می‌کنم هر کسی در چنین موقعیتی قرار بگیرد، اعضای بدنش از کار می‌افتد و نمی‌تواند خودش را کنترل کرده و روی زمین بیفتد. اما کیوان به سرعت طول بیمارستان را دوید! به نظر شما این واکنش غیرمنتطقی نبود؟
همانطور که می‌دانید این سریال مشاوره‌هایی در زمینه‌های حقوقی و پزشکی دارد. بنابراین ما در این زمینه با آنها مشورت کرده‌ایم و چنین واکنش‌هایی نیز وجود دارد. درباره کیوان هم اینگونه در فیلمنامه نوشته شده بود. از این رو قطعاً‌ برای نگارش چنین صحنه‌ای در فیلمنامه قطعاً مشاوره شده است. ضمن اینکه اتفاق، اتفاق وحشتناکی است و در چنین مواقعی مغز نمی‌تواند دستور بدهد. ممکن است هر کسی واکنش خاصی در چنین مواقعی داشته باشد که با دیگری متفاوت است.
*فکر می‌کنم سخت‌ترین سکانس‌های بازی شما همین واکنش‌های کیوان در موقعیت‌های مختلف بود.
بله در کل بازی کردن که کار سختی است. درباره این سریال هم قطعاً در قسمت‌های دیگر هم سکانس‌های سختی را خواهید دید. چون من می‌خواستم جوری در این کار بازی کنم که برای مخاطب باورپذیر باشد، اما برای من قسمت‌های ابتدایی سریال سخت‌تر بود. چون در ابتدا که هنوز کیوان وارد این موقعیت ها و تنش‌ها نشده بود، باید به گونه‌ای بازی می‌کردم که ببیننده، کیوان را پس نزند و برایش خسته کننده نباشد. باید کاری می‌کردم که بیننده بتواند با کیوان ارتباط برقرار کند.
*تا امروز چه فیدبکی از مخاطب گرفته‌اید؟
خوشبختانه سریال دیده شده است. من معتقدم که مردم دوست دارند سریال‌های تلویزیون خودمان را ببینند. یعنی اگر ماهواره بهترین سریال‌های خارجی روز را هم پخش کند، باز هم مردم دوست دارند سریال‌های خودمان را ببینند. البته اگر مثل «پریا» سریال‌های خوب ساخته شود و تلویزیون سریال‌های آموزنده از این دست بسازد.
*چقدر شناخت خودتان از این بیماری با این سریال بیشتر شد؟
من پیش از آنکه فیلمنامه را بخوانم، خب شناخت کمی از این بیماری داشتم، اما با این کار توانستم آگاهی بیشتری کسب کنم.
*پس شما معتقدید که اگر تلویزیونی آزادی عمل بیشتری به کارگردان و نویسنده در طرح موضوع بدهد، این نوع سریال‌ها هم در جامعه تأثیر گذار است و هم می‌تواند مخاطبان را به خود جذب کند؟
صد در صد. البته در هر کاری خطوط قرمز وجود دارد. در این سریال هم وجود داشت. اما همین که این موضوعات در تلویزیون مطرح شد، می‌تواند اتفاق خوبی باشد. مردم هم دوست داشتند و برایشان عجیب بوده که این مسئله را در تلویزیون مشاهده می‌کنند.
من هنوز چهل درصد پولم را طلب دارم. حالا که بحث به اینجا رسید، خوب است این را هم بدانید که تهیه‌کنندگان محترم یک بند جدید به قراردادهای سریال‌ها اضافه کرده‌اند. مبنی بر اینکه ما در صورتی می‌توانیم دستمزد شما را بپردازیم که تلویزیون پول ما را بدهد. بنابراین تهیه‌کننده‌ها در عمل هیچ تعهد مالی به بازیگران ندارند. ما هم نمی‌توانیم به هیچ کجا اعتراض کنیم.
*خب همین شرایط باعث می‌شود که برخی از بازیگران جذب شبکه‌های ماهواره‌ای شوند.
بله. اتفاقاً من هم از شبکه جم پیشنهاد کار دارم. به من گفته شده که در همین زمانی که سریال «پریا» پخش می‌شود، به ترکیه مهاجرت کنم و با آنها هر مبلغی که می‌خواهم،‌ قرارداد ببندم که من نپذیرفتم.
*شما پیش از «پریا» هم تجربه بازی در سریال داشته‌اید. اما با این کار بیشتر دیده شده‌اید. این اتفاق در تصمیم‌گیری شما برای ادامه روند کاری‌تان تأثیر‌گذار است و یا ترجیح می‌دهید در سینما بیشتر حضور داشته باشید؟
من از زمانی که کارم را با سینما آغاز کردم، پیشنهاد سریال هم داشتم. اما همیشه سعی کردم کاری نکنم که وقتی بازی خودم را می‌بینم، شرمنده شوم. بنابراین نقش‌هایی که در سریال‌های «کیمیا» و «پریا» بازی کردم، این قابلیت را داشت که من سرم را بالا بگیرم و از انتخاب بازی‌ام پشیمان نیستم و به دلیل اینکه تمام توانم را به کار گرفتم، از بازی خودم راضی‌ام.
*در قسمت‌هایی از سریال که کیوان رو در روی پدر می‌ایستاد و در تصمیم خود مصمم بود، به رفتارهای کیوان حق می‌دادید؟
برداشت من از کار این بود که حسین آقا حاضر بود با هر تصمیم کیوان موافقت کند، اما پسرش به این بیماری مبتلا نشود. یعنی بعضی وقت‌ها چنین مخالفت‌هایی نتیجه عکس می‌دهد. با این حال به نظر من احترام به پدر و مادر باید حفظ شود.
*از نخستین تجربه همکاری‌تان با حسین سهیلی‌زاده بگویید و اینکه تا چه حد این فضا وجود داشت تا با کارگردان تعامل داشته باشید و ایده و نظر بدهید؟
تجربه بسیار خوبی بود. هم کار کردن با کارگردان شریف و انسانی چون آقای سهیلی‌زاده و هم قرار گرفتن در کنار بازیگران حرفه‌ای و خوبی که من افتخار داشتم با آنها همبازی باشم. آقای سهیلی‌زاده بسیار کار بلد هستند و مدیوم و مخاطب تلویزیون را می‌شناسند. با بازیگران هم ارتباط خوبی داشتند و این فضا را برای تعامل به ما می‌دادند. ضمن اینکه ما پشت صحنه بی‌حاشیه و بسیار خوبی داشتیم. خوشحالم که فرصتی مهیا شد با چنین بازیگرانی همکاری کنم. حضور خانم مستوفی هم در این نقش خیلی به کار کمک کرد.
*اصولاً در تلویزیون با کارگردان‌هایی همکاری کردید که با سلیقه مخاطب آشنا هستند.
بله. کارگردان‌های شریف و خوبی هم هستند. تجربیات تلویزیونی برای من به گونه‌ای راحت از سینما است و با آدم‌های راحت‌تری کار کردم. به خصوص در این کار که خوشحالم با این گروه کار کردم. همه عوامل چه پشت دوربین و چه بازیگران بسیار انسان‌های شریفی هستند.
*برای نزدیک‌تر شدن به نقش کیوان، خودتان هم تحقیق در این زمینه داشتید و یا به فیلمنامه اکتفا کردید؟
بله. به مراکز درمانی که مرتبط با این بیماری است، رفتیم و با آنها صحبت کردیم. اما آنچه که مهم بود، واکنش درست به این بیماری بود. هدف از ساخت این سریال اطلاع رسانی و آگاهی دادن درباره برخی مسائل از جمله بیماری ایدز بود.
*بنابراین بهترین کاری که برای انتقال چنین مسائل مهمی می‌توان کرد،‌ ساخت یک اثر نمایشی است.
بله و مهمتر اینکه بازی‌ها اگزجره نباشد و داستان هم به گونه‌ای مطرح شود که مخاطب احساس نکند او را نصیحت می‌کنند و حرف‌ها، شعاری است. چون مخاطب حق انتخاب بسیاری دارد و اگر احساس کند که قصد دارند او را نصیحت کنند و یا شعار بدهند، خیلی سریع شبکه را تغییر می‌دهد.
*معمولاً بازیگران جوان در بدو ورود به این حرفه، نگاه جدی ندارند و اغلب برای بدست آوردن شهرت است. نگاه شما از نخستین فیلمی که بازی کرده‌اید، تا به امروز چقدر به این حرفه تغییر کرده و جدی‌تر شده است؟
واقعاً من از روز اول به خاطر شهرت جذب این حرفه نشدم. منکر این قضیه نمی‌شوم که شهرت بخشی از این کار است و با این کار اتفاق می‌افتد و قطعاً جزو جذابیت‌های این حرفه است. اما من صرفاً به دلیل علاقه‌ای که به بازیگری داشتم، وارد این حرفه شدم و برایم بسیار حرفه محترمی است. بنابراین من نمی‌توانم به کاراکتری که قرار بازی کنم، خیانت کرده و خودم را وارد بازی کنم. پس از همان ابتدا نگاه من به این کار جدی بوده و همواره هست. چون بازیگری کار غیرقابل پیش بینی است و بازیگر عمر و انرژی‌اش را برای این کار هزینه می‌کند و بهای بسیاری برای آن می‌پردازد.
اما این مردم هستند که تعیین کننده هستند کدام بازیگر می‌ماند و چه کسی فید می‌شود. برای کیوان هم تمام تلاشم را به کار گرفتم. من در سکانسی که هفته پیش پخش شد، چنان فریاد زدم که تارهای صوتی‌ام آسیب دید و یک هفته صدای من در نمی‌آمد و دو سه روز کار تعطیل شد. اینها چیزهایی است که در سریال پخش نمی‌َشود و مردم نمی‌بینند.
*شما که در کنار بازیگری، موسیقی را هم تجربه کرده‌اید، دغدغه کارگردانی هم دارید؟
بله. فکر می‌کنم دوست دارم یک روز فیلم خودم را بسازم.

Cloob Facenama Facebook Twitter artabaz Digg Stumble Upon
نظرات

دیدگاه شما

تبلیغات