امروز : دوشنبه ۳ دی ۱۴۰۳

تاریخ خبر : ۹۴/۱۰/۲۹
کد خبر : 42977
چاپ خبر :

رسالت ادبیّات(1)

در این شماره تصمیم داریم که در مورد تاریخ ادبیّات و البتّه بعد از آن، در مورد نقش ادبیّات در جامعه صحبت کنیم.

ادبیات سرمقاله یادداشتدر شماره‌ی گذشته، نقش و تأثیر هنر را بر مردم و جامعه به طور مختصر بیان کردیم. در این شماره تصمیم داریم که در مورد تاریخ ادبیّات و البتّه بعد از آن، در مورد نقش ادبیّات در جامعه صحبت کنیم. از آنجا که ادبیّات به زبان و نوع گفتار برمی‌گردد، ابتدا بهتر است کمی در مورد فراز و فرود ادبیّات در دوره‌های مختلف تاریخی بگوییم، چرا که ادبیّات و هنر بهترین راه کشف گذشته‌ها و پی بردن به تمدّن کشوری است که در آن زندگی می‌کنیم. با خواندن آثار گذشتگان می‌توان دریافت که شاعران و نویسندگان در گذشته چگونه می‌نوشته‌اند، حکومت‌ها چه تأثیری بر قلم، اندیشه و نوع نوشتار آن‌ها داشته‌اند و یا چقدر از سمت پادشاهان مورد حمایت یا غضب قرار می‌گرفته‌اند؟ همچنین می‌توان فهمید که مردم در گذشته چگونه زندگی می‌کرده‌اند، احساساتشان در برابر زندگی چگونه بوده، دین و معنویّات چقدر در زندگیشان نقش داشته است و آیا از حکومت دوره‌ی خود راضی بوده‌اند؟ در طول این سالیان، نسل بشر چقدر تکامل یافته است؟ آیا راه خود را پیدا کرده است؟ این مقاله‌ی مختصر البتّه جواب کاملی برای این سؤالات نیست، امّا راهی است برای درک بهتر لزوم ادبیّات و تفکّر در آثار نویسندگان گذشته و اکنون.
تاریخ ادبیّات ایران از تمدّن شوش یعنی سه هزار سال قبل از میلاد شروع می شود امّا به سبب طولانی شدن، مطلب را از آمدن دین مبین اسلام به ایران شروع می‌کنیم. اوّلین شعر ضبط شده مربوط به اواسط قرن سوّم می‌باشد که بعضی اوّلین شاعر را بهرام گور و بعضی محمد بن وصیف سیستانی؛ دبیر رسائل یعقوب لیث صفاری دانسته‌اند. این امیر مردی دانشمند بود و به مجالست با علما علاقمند بود. در این دوره شعر فارسی رواج پیدا کرد امّا این شعرها صنایع ادبی ندارند، تصویری هستند و بیشتر مبتنی بر منطق نثرند، نثری که موزون شده باشد.
سامانیان: در سال 279 هجری سامانیان، صفّاریان را شکست دادند. دوره سامانیان دوره‌ی پیدایش و رواج و تثبیت نظم و نثر فارسی است. آن‌ها از آن جهت که خاندان ایرانی بودند، به ملّیّت خود علاقه داشتند، بسیاری از آداب و رسوم ایرانی را حفظ کردند و به زبان فارسی خدمت شایانی کردند. رودکی پدر شعر فارسی در همین دوره ظهور کرد. در این دوره زبان فارسی به سبب آمیختن با زبان عربی و پذیرفتن بعضی اصطلاحات علمی، ادبی، سیاسی و کاربرد برای مفاهیم و مضمون‌های مختلف شعری و مقاصد علمی نسبت به قرن سوّم تکامل بیشتری یافت. با این حال نسبت به دوران بعد لغات عربی کمتر داشت. ویژگی دیگر این دوره، سادگی و روانی کلام است، از ابهام و خیالات باریک کمتر اثر می‌توان دید. اشاره به آیات و احادیث ندارد. مدیحه‌سرایی به تقلید از شعر عربی معمول شده است و شاعران به مدح پادشاهان و بزرگان سرگرم بودند. آوردن حکمت و وعظ از اوایل قرن چهارم هجری در شعر فارسی معمول شد که کسایی مروزی پیشقدم در این راه بود و به عنوان پرچمدار شیعه شناخته می شود.
غزنویان: غزنویان ترک بودند و قاعدتاً می‌بایست برخلاف سیره سامانیان ایران دوست عمل کنند امّا اینگونه نشد، چرا که غزنویان غلامانی بودند که از دیرباز در ایران پروریده شده و تا حدودی خوی ایرانی گرفته بودند، اگرچه مانند ساسانیان مشوّق فرهنگ نبودند و شاهنامه‌سرای بزرگی چون فردوسی را مورد بی‌مهری قراردادند. در این دوره مدح رونق فراوانی یافت و دامنه اغراق آن روز به روز بیشتر شد. همچنین شعر فارسی خصوصاً قصیده به مرحله‌ای از استواری و کمال رسید و نشانه‌های تأثیر شعر عرب در آثار شاعران فارسی پیدا شد. نثر در این عهد ساده است و از سجع و صنایع بدیعی کمتر می‌توان نشانه‌ای یافت.
سلجوقیان: سلجوقیان خاندانی بودند که در زمان آنان مردم امنیّت و آسایش داشتند. وزیرانی چون عمید الملک و خواجه نظام الملک کوشیدند تا اداره امور به دست ایرانیان باشد. دور شدن شعر از دربارها، نزدیک شدن آن به خانقاه‌ها، ظهور شعر عرفانی، پیدایی غزل مستقلّ، اثرپذیری بیشتر از شعر عرب، درآمیختن شعر و فلسفه از مشخّصات بارز این دوره است. سلجوقیان در آغاز به شعر التفاتی نداشتند، از این رو قصیده که وسیله‌ی مدح بود، از میان رفت. در نثر این دوره، کمال و پختگی در استفاده از صنایع بدیعی مشهود است. همچنین شکوفایی نثر صوفیّه همچون تذکره الاولیا و کشف المحجوب از خصوصیّات نثر این دوره است.
مغولان: هنوز چند سالی از آغاز قرن هفت نمی‌گذشت که ایران دچار حمله خانمان برانداز مغول و تاتار شد. این حمله مبدأ تغییرات بزرگی در همه شؤون اجتماعی، عقلی و علمی و ادبی در ایران گردید و حتّی در زبان فارسی تأثیر سوء داشت. در این دوره، مراکز اصلی ادب فارسی تغییر کرد. شاعران و نویسندگان به هندوستان و آسیای صغیر پناه بردند و این مهاجرت، باعث گسترش زبان فارسی شد. در این عهد شعر عرفانی به اوج رسید. خانقاه‌ها گسترش یافت. خانان مغول تاریخ‌نویسی را تشویق کردند. به سبب رواج ظلم و بیدادگری، شعرهای پند و اندرز فزونی یافت. لغات عربی و ترکی بیشتر مورد استفاده قرار گرفت و کمابیش لغات مغولی هم وارد شعر شد. ادبیّات به سمت ساده‌نویسی پیش رفت امّا از نظر فکری به سبب انقراض نسل فضلا و از بین رفتن کتابخانه‌ها، از صحّت و اتقان مطالب کاسته شد.
تیموریان: در دوره تیموری شعر و ادب فارسی در هند و آسیای صغیر و سراسر ایران به حدّ وسیعی گسترش یافت. مراکز ادب و تعداد شاعران بیش از هر دوره‌ی دیگر است. شعر این دوره را به دو بخش می‌توان تقسیم کرد: دوره‌ی حافظ و دوره‌ی جامی. در دوره‌ی حافظ قصیده کمتر سروده می شود و غزل رواج بیشتری دارد. در دوره‌ی جامی شعر فارسی چهره‌ی درخشانی ندارد و بر روی هم، شعر در مایه افراط و تفریط سیر می‌کند. معمّاسازی در این عصر بسیار شایع است که خود یکی از نشانه‌های انحطاط و دور شدن شعر از راه و رسم طبیعی آن است. نثر این دوره رو به ضعف می‌رود و در اواخر این عهد به نهایت سستی و ناتوانی می‌رسد. بسیاری از لغات اصیل فراموش می‌شود و بعضی از لغات، معنای اصلی خود را از دست می‌دهند و در معنی کنایی و استعاری بکار می‌روند.
صفویان: حکومت صفویه ایدئولوژی مذهبی شیعه را ترویج می‌کرد و به شعر درباری توجّه نداشت. علاوه بر آن به شعر عاشقانه و زمینه‌ای هم بهایی نمی‌داد. از بین رفتن شاعران درباری در معنای قدیمی و سنّتی آن باعث شد که همه اصناف حقّ، ادّعای شاعری بیابند؛ زیرا دیگر شعر و شاعری در انحصار طبقه خاصّی نبود. در این دوره رمان‌نویسی رشد یافت. این دوره باعث تغییر سبک از عراقی به هندی در شعر شد و نثر آن بی‌ارزش است. زبان، عامّیانه است و اگر بخواهند ادبی بنویسند، متصنّع و متکلّف و بی‌مزّه می‌نویسند. انحطاط ادبی از دوره تیموری هم بدتر است. تعارفات، مترادفات و القاب‌پردازی معمول است.
قاجاریه: نهضت بازگشت ادبی که در اواخر زندیه آغاز شده بود، در این عهد ادامه یافت. اوزان قصاید و نوع مضمون، تغزّل‌های سرایندگان به آثار غزنوی و سلجوقی شباهت دارد. نهضت گرایش به نوشتن فارسی سره، از این دوره آغاز می‌شود و به تدریج گسترش می‌یابد. بر روی هم، شعر این دوره اگر چه نسبت به دوره قبل فصیح‌تر و رساتر است، لیکن در تاریخ تکامل شعر فارسی جایگاهی رفیع ندارد. دکتر شفیعی کدکنی می نویسد: «می‌توان این دوره را عصر مدیحه‌های مکرّر نام گذاشت». نثر این دوره نسبت به زمان صفویّه و بلکه تیموری بهبود یافت و روز به روز از غلط های آن کاسته شد. در دوره‌ی قاجار به علّت رونق گرفتن شعر درباری، قصیده سرایی فنّ عمده‌ی شعر شد و غزل در مرحله‌ی دوّم قرار گرفت.
دوره پهلوی: انقلاب مشروطیّت یکی از مهمّ‌ترین عوامل تغییرات اجتماعی و سیاسی و مخصوصاً فرهنگی در ایران است. روشنفکران در داخل و خارج از ایران دست به قلم بردند و به وسیله‌ی روزنامه و کتاب، به روشن ساختن ذهن مردم و تربیت فکر آنان پرداختند. در این دوره، ادبیّات برای اوّلین بار در مفهوم واقعی‌اش کم و بیش مردمی می‌شود و طبقات کثیری از طریق روزنامه با ادبیّات دوره‌ی خود در تماس مداوم قرار می‌گیرند. شعر نو توسط “نیما” ابداع گردید و سه شیوه شعر “آزاد، سپید و موج نو” رایج شد.
امیدوارم که ادب‌دوستان از این مختصر استفاده کرده باشند و کاستی‌هایش را به دیده‌ی اغماض بر من ببخشایند.
برگرفته از “تاریخ ادبیّات در ایران”، نوشته‌ی دکتر ذبیح ا… صفا

زهره روشنی
عضو انجمن داستان طلوع ماه

Cloob Facenama Facebook Twitter artabaz Digg Stumble Upon
نظرات
  1. ع.طاهری نیا گفت:

    با سلام و تشکر از خانم روشنی ارجمند- با زحمات زیادی که برعهده گرفته اند. خیلی خوب بود و استفاده کردم. فقط کمی با عنوان نوشته تان مشکل داشتم. باز هم ممنون.

دیدگاه شما

تبلیغات