امروز : دوشنبه ۳ دی ۱۴۰۳

تاریخ خبر : ۹۴/۰۹/۰۳
کد خبر : 36584
چاپ خبر :
به قلم استاد قاسم اشراقی

صائب شاهموجی در اوج (وام گرفته از م.امید)

من و دو چشم تر و خاک کربلا صائب **** به عافیت طلبان سیر اصفهان تنها (صائب
میرزا محمّدعلی پسر میرزا عبدالرحیم تبریزی اصفهانی معروف به «صائبا» از استادان برجسته ی شعر پارسی در عهد حکومت صفویست. خاندان او اصلاً اهل تبریز و از اعقاب شمس الدین محمّد شیرین مغربی تبریزی شاعر بنام قرن هشتم و آغاز قرن نهم بود ولی ولادت و تربیت صائب در اصفهان دیار هنروران اتّفاق افتاد و بر همین پایه، تذکره نویسان برخی او را تبریزی و بعضی اصفهانی خوانده اند لیکن شاعر هرگز موطن خویش را که در اصل تبریز بوده فراموش نکرده است.
عنایات فرمایید:
صائب از خاک پاک تبریز است
هست سعدی اگر گل شیراز
البته دکتر صفا در تاریخ ادبیات ذکر می‌کند این مطلب را در فهرست نسخه های خطی مربوط به صائب در موزه ی بریتانیا در جلد 2 صحفه 693 مشاهده کردم و عکس آن را گرفته ام. باری درباره ی این سخن سرای معنی آفرین و بلندمرتبه، گفته‌ها و نوشته‌های فراوانی موجود است و برخی از تذکره نویسان در احوالش بسیار سخن گفته اند. از جمله میرغلام علی آزاد بلگرامی در “سرو آزاد” و بسیاری دیگر.
اما متأخّران شبلی نعمانی همان گفتارها را با اندکی تغییر ذکر کرده است. امّا براستی بهترین شرح حال مربوط است به مرحوم استاد امیری فیروزکوهی که دیوان او را هم تدوین کرده است.
باری پدر صائب که تاجر بود، زمان شاه عبّاس به اصفهان مهاجرت کرد و در محلّه ی عباس آباد سکونت گزید و هم اینجا صائب تبریزی متولّد شد. بگذریم. صائب در دیار هنرپرور سپاهان پرورش یافت و آنچه را از دانش‌های ادبی و عقلی و نقلی در آن روزگار مرسوم بود هم نزد استادان اصفهان فرا گرفت و در قلمرو خطّ و خوشنویسی از عمّ خود شمس الدّین تبریزی معروف به شیرین قلم بهره‌ها گرفت و در همان دوره بود که به سفر مکّه و مشهد رفت و سپس در اواخر عهد حکومت نور الدّین جهان گیر به عزم بازرگانی و با شمایل بازرگانان سفر هند اختیار کرده و روی به آن دیار نهاد و در نهایت این سفر مقدّمه ی آشنایی صائب با ظفر خان احسن موجب شد که چون خود فردی فاضل و اهل شعر و بلاغت بود، با تشویق‌های خود در پیشرفت صائب تأثیری شگرف گذاشت. بی‌خود نیست که خود شاعر فرموده:
کلاه گوشه به خورشید و ماه می شکنم
به این غرور به مدحتگرِ ظفرخانم
چو غنچه ساختی اوراق باد پرده ی من
وگرنه خوار نمی ماند از گلستانم
که همین نمونه شاهد لطف ظفرخان به صائب است و باز پیداست که مشوّق صائب برای جمع آوری آنها و تدوین و گردآوری شعرهایش، ظفرخان بوده است.
از طرفی چنان که در “بهار سخن” می بینیم صائب در همین زمان به حضور شاه جهان معرفی شد و برای ملاقات او به ناحیه ی برهانپور دکن سفر کرد و بعد از آن صائب تا پایان اقامت شاه جهان که حدود شش سال به طول انجامید، در آن ناحیه بود.
باری صائب پس از هفت سال دوری از ایران و اعزازهای فراوان از حکّام هند و رسیدن به مرز پختگی و استادی به سال 1040 هجری به ایران بازگشت و در اصفهان  به حضور شاه عباس دوّم بار یافت و به دلیل لیاقتهای گوناگون لقب ملک الشعرایی دربار صفوی را کسب کرد و تا پایان عهد آن شاه و چند سالی از دوران شاه سلیمان زندگی کرد و محضرش، مکان آمد و شد اهل ادب و شعر گردید و تا آخر عمر چنین بود تا به سال 1081 هجری درگذشت و او را در اصفهان و در باغی که امروز قبر آقا نامند، به خاک سپرده شد و این بیت از یک غزلش بر مزار او نقش بست:
در هیچ پرده نیست نباشد نوای تو
عالم پر است از تو و خالیست جای تو
بیشتر تذکره نویسان صائب را شاگرد حکیم رکنای مسیح و حکیم شفایی نوشته اند. کلّیّات اشعار صائب در بردارنده ی قصیده، غزل و مثنویست امّا قصاید او اهمّیّت چندانی ندارد و مثنوی‌هایش را که در بحر متقارب سروده، متوسّط خوانده اند. آنچه مسلّم می باشد این که صائب شهرت خود را مدیون غزلیات پخته و نو و در حدّ استادیش مدیون است.
گرچه صائب سبکی نو آفریده اما او واضع و مبتکر این شیوه نیست، بلکه تکمیل کننده ی آن است و با تمام اشکالاتی که برخی از بزرگان به سبک هندی منسوب می کنند و واقعاً در بسیاری از موارد قطعی هم می باشد، صائب عاری از آن است و اشعارش آمیخته ای از سبک قدما و شاعران هندیست.
صائب برخی از غزلیات خود را به خطّ خوش کتابت کرده است.
در مورد اعتقادات دینی صائب: او بلاشکّ شیعه ی امامی اثناعشری  و مردی شریعتمدار بوده است و از جهت خلق و خوی او را می توان نمونه ی انسانی کامل دانست. خودش در ابیاتی فراوان به حسن خلق خود اشاره دارد. نمونه:
از روی نرم سرزنش خوار می کشم
چون گل ز حسن خلق خود آزار می کشم
صائب در اشعارش به شعائر مذهبی، اشاره های زیبایی دارد. توجّه فرمایید:
سعی کن در عزّت سی پاره ی ماه صیام
کز فلک از بهر تعظیمش فرود آمد کلام
پاک سازد روزه صائب سینه‌ها را از هوس
ز آتش امساک می سوزد تمنّاهای خام
و یا در مورد واقعه ی جان کاه کربلا می فرماید:
من و دو چشم تر و خاک کربلا صائب
به عافیت طلبان سیر اصفهان تنها
(غزل 193)
و در مدح حضرت ختمی مرتبت(ص) و آل اطهار او صائب اشعار نابی دارد.
مطلب مهمّی عرض کنم: محدّث علامه سیّد نعمت ا… جزایری در کتاب «زهر الربیع» مرقوم داشته: در سالی که صائب به زیارت عتبات مشرّف شد، حاکم بغداد مردم را از لعن یزید منع کرده بود. مع ذلک صائب که هرگز کسی را ذمّ نکرده بود، این بیت را جسورانه سرود و منتشر کرد:
حاکم بغداد حکمی کرد و می باید شنید
تا که او باشد نبایدکرد لعنت بر یزید
از آثار قلمی صائب به موارد زیر توجه فرمایید:
1-کلیات شمس تبریزی2- یک نسخه ی کهن از خمسه ی نظامی گنجوی 3- سفینه ی معهود 4-صائب دارای آثار نثری فراوانی هم بوده که گویا نُسَخ آن در اختیار مرحوم وحید دستگردی قرار داشته.
بین شاعران صائب به حافظ و جلال الدّین بلخی ارادت عجیب داشته تا جایی که می فرماید:
ز بلبلان خوش الحان این چمن صائب
مرید زمزمه ی حافظ خوش الحانم
و در مورد جلال الدّین بلخی فرماید:
از گفته ی مولانا مدهوش شدم صائب
این ساغر روحانی صهبای دگر دارد
در خاتمه برای کسب اطّلاعات بیشتر در مورد این شاعر بلند آوازه طالبان می توانند 1- به مقدمه ی دیوانش به قلم امیری فیروزکوهی 2-تاریخ ادبیّات دکتر صفا3 -تذکره ی نصرآبادی 4-دانشمندان تبریز  5-ریاض الشّعرا مراجعه فرمایند.
در خاتمه ی این مقاله چهار بیت از غزل شماره ی 193 او را با هم مرور می کنیم.
اگر چه خوش نبود سیر بوستان تنها
گرفته ایم اجازت ز باغبان تنها
دلم به پاکی دامان غنچه می لرزد
که بلبلان همه مستند و باغبان تنها
اگر حیا دهدم فرصت سخن دارم
هزار حرف حسابی به آن دهان تنها
من و دو چشم تر و خاک کربلا صائب
به عافیت طلب آن سیر اصفهان تنها
و من ا… التوفیق
به قلم استاد قاسم اشراقی 
Cloob Facenama Facebook Twitter artabaz Digg Stumble Upon
نظرات

دیدگاه شما

تبلیغات