آدمهای  شاد الکی خوش

به گزارش خبرگزاری بیان گاهی موارد سکوت و مدارابا افرادی که به نوعی از دیده نشدن رنج می برند نوعی درمان محسوب می شود و گاهی خیر لازم است به آنها برخی مراودات را یاد داد و گوشزد کرد و به نوعی مهارت اجتماعی زیستن را یاد داد ، یاد داد که در دنیای حیوانات نیز برخی قواعد و قوانین حاکم است که از روی غریزه هم که شده آنها را رعایت می کنند ولی با این عده که سعی می کنند بیماری خود را به جامعه تسری دهند نه به زبان فطرت می توان حرف زد نه به زبان غریزه .

عصر آدم های الکی خوش

یعنی سرگرمی بیشتر،شکم بزرگتر،اندیشه کمتر

رشد صنعت پدیده ای به نام صنعت سرگرمی را به ارمغان می آورد. صنعت سرگرمی تجارتخانه ای عظیم را تشکیل می دهد که هنوز هم در حال توسعه است. بدین ترتیب می توان صنعت سرگرمی را یکی از ابزارهای تاثیر گذار پدیده قدرت نرم نامید.

? آلدوس هاکسلی از نظریه پردازان معروفی است که در ارتباط با دنیای فعلی و عصر سرگرمی و ارتباطات، نظرات جالبی را ارائه کرده است. او در کتاب “دنیای شگفت انگیز نو” به طرح مطالب جالبی پرداخته است.

هاکسلی به تشریح یک دنیای خیالی می پردازد که به نظر می رسد این دنیا امروز به واقعیت بسیار نزدیک است به گونه ای که نمی توان تصور کرد که این سخنان بر مبنای یک دنیای تخیلی فرض شده و بیان گردیده است. هاکسلی در وصف این دنیا آن را ثمره رشد تکنولوژی افسارگسیخته ای می داند که عاری از اخلاق است. دنیای قشنگ نو دنیایی است که در آن فرهنگ و ارزش های انسانی وجود ندارد. به نظر می رسد تاریخ بشریت فراموش شده و سنت و مذهب نیز رنگ باخته است. تنها اصل مهم رفاه و پیشرفت است و البته سرگرم بودن و شاد زیستن. طبیعتا برای کسب این اصل آنچه مهم است اینکه اندیشه و اراده انسانها به تعطیلی کشیده شود.سرگرمی و تفریح و گذران وقت در لحظاتی با ساز و طرب، مجال اندیشه را میگیرد.

بعد از مدتی در چنین دنیایی انسانها به مرور به ماشین هایی تبدیل می شوند که فاقد شعور،تفکر و اراده هستند. بنابراین اعتراضی وجود ندارد. چون همگان تحت کنترل یک کنترل کننده بزرگ قرار دارند. این کنترل کننده بزرگ قادر است برای هر روز و هر لحظه افراد وسیله ای فراهم کند تا همواره سرگرم باشند. بازی های رایانه ای تولید می کند. موسیقی رپ و متال را تقدیم می کند و به این واسطه به اهدافش نزدیک می شود.

? طبیعتا غرق در خوشی و لذت بودن به مرور موجبات محو اندیشه را فراهم می کند. بدین ترتیب امروز با عصر انسانهای الکی خوش روبرو هستیم . عصری که همه چیز در سرگرمی خلاصه می شود.

لشگر قدرتمند صنعت سرگرمی محصولات متنوعی را به همگان معرفی می کند. مواردی از قبیل موسیقی،شراب،سکس،مد،شکم و تلویزیون که برای هر یک از اینها تبلیغات گسترده ای انجام می شود تا مردم ترغیب به انتخاب این گزینه ها شوند.

حال سوال اینجاست که در چنین شرایطی چه باید کرد؟مسلما تنها بیان وضعیت و ارائه گزارش کافی نیست.باید راهی برای مقابله و خنثی سازی وجود داشته باشد.

به نظر می رسد یکی از راهکارهای مهمی که جهت خنثی سازی تاثیر این جریان وجود دارد، ارائه یک مهندسی معکوس در خلاف جهت آن چیزی است که صنعت سرگرمی آنرا دنبال می کند.

آن زمان که مارکس به طراحی نظریه های اجتماعی خویش پرداخت، نگرانی صاحبان صنایع را برانگیخت و همین امر موجب شد تا به ارائه برنامه ریزی برای معکوس سازی پیش بینی مارکس بپردازند و مسیر آینده را تغییر دهند.

در نقاط مختلفی از تاریخ می توان چنین مواردی را یافت که همه اینها یک نکته را به ما گوشزد می کنند و آن اینکه ما نیز می بایست به مهندسی معکوس بپردازیم. فرزندانمان را آگاه سازیم و آنان را وادار به فکر کردن کنیم.

در تمامی زمینه ها به شناخت دقیق مخاطب بپردازیم و بدین طریق پروسه تربیت را به مرحله عمل برسانیم. با توجه به اینکه برخی  افراد  نادان به سمت بی هویتی و بی فکری در حرکت هستند وخواهان همراهی جامعه با خود هستند می بایست اقدامی در جهت هویت بخشی صورت گیرد. باید افراد را وادار به تفکر کرد و یکی از راههای عملی شدن این موضوع اطلاع رسانی است. ارائه اطلاعات به صورت مناسب و دقیق موجب می شود تا افراد متفکرانه عمل کنند.

روزگار ما روزگاری است که هیچ چیز به اندازه اطلاعات در مقاوم سازی افراد نمی تواند موثر واقع شود.

روحیه نقد و بررسی،  حساسیت در برابر شعارهای خوش آب ورنگ و دلفریب عده ای هویت برگشته طبق پشتوانه قدرتمند اعتقادی،مذهبی و فرهنگی مان  می تواند تقویت کننده

باورها و داشته هایمان باشد . این ما هستیم که با برخورداری از پشتوانه عظیم فرهنگی شاد زیستیم و سالم زندگی کردیم ولی هم اکنون انسانهای متحجر و عقب مانده که دنیا سازی خود را در بی بند وباری و ولنگرای می بینند تعمیم خواسته های نفسانی خود را تحت عنوان شاد وشاد زیستن می بینند وگویا هیچ درد دیگری ندارند وباید فقط خوش باشند

حکایت اینافراد حکایت همان دادستان خر برفت وخر برفت وخر برفته که حاضرند همه چیز خود را بدهند ولی دقایقی خوش باشند . باید دنبال این باشیم که روحیه نقد،تامل،ژرف نگری و تحلیل را در مردم تقویت کنیم.

اصولا جوامع دینی و با فرهنگ غنی از حیث شادابی ونشاط در اولویت هستند و کشور مانیز از این منظر قابل ارزیابی و اثبات هست ولی راه شاد بودن اغوا کردن و رطب انگیزی و مستی نیست چرا که اگر بود جوامع غربی که قبلگاه برخی از وادادگان داخلیست از این موضوع چرا رنج میبرد ،مگر در ظاهر شاد نیستند و همه چیز آزاد؟ چرا درانگلیس سال گذشته وزارت تنهای راه اندازی شد؟والان در کره جنوبی که تابع سیاستهای لیبرالی غربی است  آمار فحشا و خودکشی بالامی باشد.

وقتی گفته میشود قوه تعقل و فکر برخی خالی وتهی است هم اینجا بروز می کند که باید پرسید اصول شاد زیستن و زندگی شاداب را چگونه می دانید؟ که قاعدتا همان اولگوهای غربی که حالا به بن بست رسیده اند. با نگاهی به نقشه خانواده در غرب که از طریق سازمان ملل منتشره شده آمار بالای فحشا و فرزندان حاصل زنا را وقتی از زبان خودشان می شنویم آنگاه باید به این عده که در داخل به بهانه شادی و شاد کردن مردم به دنبال ارضای نفسانیات خود هستند فهماند که غایت امیال شما همین غرب از هم پاشیده از حیث خانواده نگران است ؟ وبه دنبال راهکار .

هیچ کس با شادی و نشاط مخالف نیست ،هیچ کس با برگزاری برنامه های سرگرمی وتفریح مردم مخالف نیست. بلکه با تحمیق و تدلیس مخالفت میشود ،با ترویج بی بند وباری و مراسم عاری از شونات فرهنگی ودینی مخالفت میشود .

نمی شود با دستمال کثیف شیشه را تمیز کرد .نمی شود مراسم گرفت و فکری برای حفظ حرمت خانواده ها در نظر نگرفت . باید کسانیکه به دنبال این برنامه ها هستند برنامه  خود را بطور کامل با اهداف و جوانب ، با استانداردهای قانونی و شرعی وعرفی تطبیق دهند  نه آنچه می پسندند را قانون و شرع را با آن تطبیق دهند . ملاک قانون ،شرع است نه افراد وامیال شخصی.

محمد ولایتی