امروز : پنجشنبه ۱ آذر ۱۴۰۳

تاریخ خبر : ۹۷/۱۱/۱۳
کد خبر : 120002
چاپ خبر :
✍ به قلم محمد ولایتی کارشناس امور استراتژیک خبرگزاری بیان

ﭼﻪ ﻛﺴﻲ ﭘﺎﺳﺨﮕﻮﺳﺖ و ﭼﻪ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﻣﺴﺒﺐ ﻭﺿﻊ موجود

شب جمعه گذشته علی رغم تبلیغات وسیع از سوی دفتر نماینده مبنی بر برگزاری جلسه پرسش و پاسخ مردم از مسئولان همانگونه که پیش بینی می شد مورد استقبال مردم واقع نگردید

به گزارش خبرگزاری بیان  شب جمعه گذشته علی رغم تبلیغات وسیع از سوی دفتر نماینده مبنی بر برگزاری جلسه پرسش و پاسخ مردم از مسئولان همانگونه که پیش بینی می شد مورد استقبال مردم واقع نگردید ، پیش از بررسی بی میلی مردم به اینگونه جلسات که بیشتر جنبه تبلیغاتی آن بر نام ظاهر آن می چربید باید چند نکته را یادآوری کرد. اینکه نماینده بعد از سه سال به فکر چنین جلساتی افتاده اند در نوع خود پسندیده و ممدوح است و امیدورایم به روال تبدیل گردد ،البته آنهم شرایطی دارد که در جای خود قابل وارسی است ولی اینکه نماینده محترم با توجه به قدرت بالائی که قانون گذار در باب نظارت به ایشان داده در این شرایط سخت اقتصادی بسیار بعید بود که چنین خبطی را مرتکب شوند ،بهر حال زمانی که دولت و وزراء به دلیل نا کارآمدی باید مورد بازخواست و عتاب نمایندگان قرار گیرند جناب بختیار مرؤسان دولت مردان را به میز پاسخگوئی فرا خوانده که نتیجه این امتحان از قبل قابل تشخیص بود. البته زمانی که جناب ایشان برای ترغیب مردم به رأی دادن به این دولت آنرا رأی به عقلانیت و خرد عنوان می کردند باید به عواقب کار خود می اندیشیدند ومتاسفانه تا کنون طی مدت عمر مجلس دهم از ایشان نه دیده و نه شنیده ایم که دولتمردان را به جهت عملکرد غلط به زعم حتی حامیاﻥشان مورد سؤال و مؤاخذه قرار دهندو آنگاه با این تناقضات موجود انتظار استقبال مردم را نباید داشته باشند .اینکه به جای پاسخگوئی به خاطر شعارهای وعده داده شده که مسئولیت مستقیم آن قبل از دولتمردان بر عهده کسانی است که در شهرستان وکشور برای این دولت ستاد زده و شخص نماینده بر طبل آن کوبیدند عاقلانه است حالا از مسئولان محلی که چاره ای جز اجرای سیاستهای بالا دستی را ندارند بخواهید آنها پاسخ بدهند!!!! پاسخ به چه ؟ به وعده های داده شده ؟؟؟‌ شخص شما و کسانیکه مردم را با شعارهای کذائی و دو قطبی های کاذب و با راه اندازی ستادهای رنگارنگ و دسته های شادی برای کسب رأی به سمت امیال خود سوق دادید وچنین وضعی رابوجود آوردید باید پاسخ دهید . چرا در این جلسه از اعضای ستاد جناب آقای روحانی خبری نبود ؟ چرا کسانیکه باید پاسخگوی افکار عمومی باشند و مقصران وضع موجودﻧﺪ در این جلسه حاضر نبودند ؟ شاید این عده فقط باید در مراسمات سبیل به سبیل در ردیف اول بنشینند و کسان دیگری پاسخگو باشند ؟ این حرکات خود نوعی فرار به جلو بوده که نیامدن مردم بیشتر به همین خاطر است. اینکه برخی نا کارآمدیهای وضع موجود را به سمت نظام و انقلاب سوق دهند و عدم استقبال مردم از این جلسات تشریفاتی را نشانه زدگی مردم از انقلاب و جمهوری اسلامی تلقی کرده آنهم در آستانه دهه فجر و 22 بهمن و استدلال نمایند مردم از راهپیمائی اسقبال نخواهند کرد ،بیشتر استفراق منویات مسموم و درونی خویش است نه مردم. این مردم با تمام کاستی های موجود که در طول این چهل سال به دلیل تراوشات مخرب افکار و سیاستهای غرب زده بوجود آمده خوب فهمیده اند سیاستهای ذلیلانه در عرصه های مختلف سیاسی ،اجتماعی،اقتصادی و فرهنگی حاصل کدام تفکر است .شاید در اینجا بد نباشد که به نامه مهم شهید بهشتی به حضرت امام (ره) اشاره کنیم که نشان می دهد در طول این 40 سال چه کسانی و با چه افکاری در درون این انقلاب و نظام از مواهب امنیت و جانفشانی

شهداء استفاده کرده و ساز خود را کوک کردند . چاره ای نیست گرچند که کمی متن طولانی می شود که پیشاپیش از خوانندگان پوزش می طلبم ولی این نامه به دلیل تشابه های زمانی برای نسل جوان راهگشا و نسل قبل یادآوری محکمی است از بد عهدی ها درحق مردم. و انقلاب که پاسخ خیلی از سؤالات امروز در گرو فهم این نامه است.شهید مظلوم آیت‌الله بهشتی در اسفند 59، و در حالی که آماج تمام حملات و تهمت‌ها و تخریب‌های کمرشکن ضدانقلاب قرار گرفته بود، نامه‌ای خصوصی به امام نوشته بود. فتوکپی پاک‌نویس این نامه، سالها بعد و بین دست نوشته‌های شهید بهشتی یافت شد. متن کامل نامه را بخوانید:

بسم اللّه الرّحمن الرّحیم
تهران جمعه 59/12/22
استاد و رهبر بزرگوار
السلام علیکم و رحمه اللّه و برکاته

سنگینی وظیفه فرزندتان را بر آن داشت که این نامه را به حضورتان بنویسد و حقایق را به عرضتان برساند.
دوگانگی موجود میان مدیران کشور بیش از آن که جنبه شخصی داشته باشد، به اختلاف دو بینش مربوط می‏شود. یک بینش معتقد و ملتزم به فقاهت و اجتهاد، اجتهادی که در عین زنده بودن و پویا بودن، باید سخت ملتزم به وحی و تعهد در برابر کتاب و سنت باشد، بینش دیگر در پی اندیشه‏ ها و برداشت‏های بینابین، که نه به‌کلی از وحی بریده است و نه آن‏چنان که باید و شاید در برابر آن متعهد و پای‏بند، و گفته‏ ها و نوشته‏ ها و کرده‏ ها بر این موضوع بینابین گواه.

بینش اول در برابر بیگانگان و هجوم تبلیغاتی و سیاسی و اقتصادی به نظام سخت ‏به توکل بر خدا و اعتماد به نفس و تکیه بر توان اسلامی و پرهیز از گرفتار شدن در دام داوری‏ها یا دل‏سوزی‏های بیگانگان معتقد و ملتزم. بینش دیگر، هرچند دلش همین را می‏خواهد و زبانش همین را می‏گوید و قلمش همین را می‏نویسد، اما چون همه مختصات لازم برای پیمودن این راه دشوار را ندارد، در عمل لرزان و لغزان.
بینش اول به نظام و شیوه‏ ای برای زندگی امت ما معتقد است که در عین گشودن راه به‌سوی همه نوع پیشرفت و ترقی، مانع حل شدن مسلمان‏ها در دستاوردهای شرق یا غرب باشد و آنان را بر فرهنگ و نظام و ارزش اصیل و مستقل اسلام استوار دارد. بینش دیگر با حفظ نام اسلام و بخشی از ارزش‏های آن، جامعه را به راهی می‏کشاند که خود به خود درها را به‌روی ارزش‏های بیگانه از اسلام و بلکه ضداسلام می‏گشاید.

بینش اول روی شرایطی در گزینش مسئولان تکیه می‏کند که جامعه را به‌سوی امامت متقین و گسترش این امامت ‏بر همه سطوح راه می‏برد. بینش دیگر بیشتر روی شرایطی تکیه می‏کند که خود به خود راه را برای نفوذ بی‌مبالات‏ها یا کم‌مبالات‏ها در همه سطوح مدیریت امت اسلامی و حاکم شدن آن‏ها بر سرنوشت انقلاب هموار می‏سازد.

شاید برای شما شنیدن این خبر تلخ و دشوار باشد که بسیاری از کسانی که در طول سال‏های اخیر در راه حاکم شدن اسلام اصیل بر جامعه ما کوشیده و رنج‏ها برده‏ اند و در طول این سال‏ها به‌مقتضای طبیعت و ماهیت نظام اداری رژیم شاهی، در همه سازمان‏های لشکری و کشوری همواره در اقلیت‏ بوده و زیر فشار اکثریت غرب‌گرا یا شرق‌گرا حاکم بر این سازمان‏ها به‌سر برده‏ اند، هم اکنون در جمهوری اسلامی هم که امام در رأس آن است و تنی چند از فرزندان امام نیز بخشی از مسئولیت‏ها را به‌عهده دارند و مردم عزیز ما نیز در صحنه‏ ها حضور دارند، دوباره تحت فشار همان اکثریت قرار گرفته‏ اند، این اقلیت مؤمن که اگر حمایتش کنند می‏رود که اکثریت ‏شود، امروز ذلت و خذلان مؤمنان را در جمهوری اسلامی با پوست و گوشت و استخوان لمس می‏کنند که با چماق ارتجاع می‏کوبندشان و با کارشکنی‏های رنگارنگ سد راه حرکت اسلامی و اصلاحی آن‏ها می‏شوند، با استظهار به ستون پنجم دشمن که در همه این سازمان‏ها

جا خوش کرده‏ اند و با اطمینان به حمایت گروهی از مسئولان امروز و دیروز.
اگر این دو بینش در اداره امور جمهوری اسلامی ادامه یابد، نه کارهای جاری مردم سر و سامان پیدا می‌کند، نه مشکلات موجود دینی، فرهنگی، اخلاقیات اجتماعی و اقتصادی این مردم رنج‌دیده و محروم و ایثارگر با سرعت و قاطعیت کافی حل می‌شود و نه می‌توان برای آینده طرح‌های اصیل اسلامی ریخت و به مرحله عمل درآورد… نظر ما این است که رشد کمی و کیفی دارندگان بینش اول (اسلام فقاهتی و خط اصیل امام) به‌لطف الهی امروز به آن درجه رسیده است که نهادهای لشکری و کشوری به‌وسیله صاحبان این نوع بینش اداره شود و اداره جمهوری اسلامی بر پایه یک بینش استوار گردد.
………..با کمال تأسف، نواقص موجود در این انجمن‌های اسلامی و برخی از اعضای آنها و نفوذ عناصر ناخالص در این انجمن‌ها و نهادها را وسیله‌ای برای سرکوبی کل نهادها و خارج کردن آنها از صحنه قرار داده‌اند تا همین چند قدم کوتاه نیز که در راه حاکمیت اسلام بر سازمان‌های لشکری و کشوری جلو رفته‌ایم، خنثی شود.
امروز در بیشتر مؤسسات و سازمان‌های دیگر، جریان‌هایی می‌گذرد که عناصر متدیّن و دلسوخته را بسیار افسرده کرده و می‌کند. ……….
امام عزیز،
به خدا سوگند تحمل این وضع برای این فرزندتان بس دشوار است که چهره افسرده‏ این‏ها را ببینم و ندای یاللمسلمین آن‏ها را بشنوم و تنها پاسخ این باشد که صبر کنید. من هم صبر می‏کنم و فی العین قذی و فی الحلق شجی.

این روزها مکرّر با خود می‌اندیشم که ای‌کاش زیر بار این مسئولیت سنگین که با تأکید بر عهده‌ام نهادید نبودم، تا می‌توانستم به‌کمک آنها لااقل فریادی برآورم، زیرا فریاد از یک طلبه زیبنده است اما از یک مسئول انتظار اقدام می‌رود، نه فریاد و اگر اقدام کنم با این شائبه جگرسوز روبه‌رو می‌شوم که دفاع از مظلومان نیست، جنگ قدرت است میان سران، از روی هواها……….

امام بزرگوار، به‌حکم وظیفه عمومی النصیحه لائمه المسلمین، عرض می‌کنم:
1- در ماههای اخیر صدای پای آمریکای توطئه‌گر و هم‌دستان و هم‌داستانان او گسترده‌تر از پیش شنیده می‌شود.
2- دنباله زنجیروار توطئه‌های غرب و شرق که متأسفانه خود را پشت سر رئیس جمهور پنهان کرده‌اند بیش از پیش نمایان است.
3- پناه دادن رئیس جمهور به مخالفان حاکمیت اسلام، عرصه کار را بر همه کسانی که شب و روز در این راه تلاش کرده و می‌کنند، روز به روز تنگتر می‌کند.
4- در تلاش‌های اخیر رئیس جمهور و هم‌فکران او این نکته به‌خوبی مشهود است که برای حذف مسئله رهبری فقیه در آینده سخت می‌کوشند. اینها در مورد شخص جنابعالی این رهبری را طوعاً یا کرهاً پذیرفته‌اند، ولی برای نفی تداوم آن سخت در تلاشند. در سخنان اخیر آقای مهندس بازرگان در امجدیه در برابر شعار، درود بر منتظری امید امت و امام، این مطلب به‌خوبی مشهود است.
5- ما از همان آغاز در پی آن بودیم که میدان عمل سازنده چنان فراخ و گسترده باشد که امثال آقای بازرگان و آقای بنی‌صدر و آقای یزدی در سطوح بالا فعالیت داشته باشند.
در آبان سال گذشته، پس از استعفای دولت موقت پیام دادید که قم بیاییم تا مسئله فوری اداره کشور در خدمتتان بررسی شود، صحبت از ترکیب جدید شورای انقلاب بود، نظر حضرتعالی این بود که آقای مهندس بازرگان دیگر در شورای انقلاب نباشد. بر اساس همین اعتقاد به شرکت خلاق هرچه بیشتر نیروها و نفی هرنوع تنگ‌نظری و انحصارطلبی پیشنهاد کردیم که ایشان همچنان در شورای انقلاب بمانند و سرانجام حضرتعالی هم موافقت کردید و در همین مرحله بود که مسئولیت دو وزارتخانه مهم، وزارت دارایی و وزارت امور خارجه به آقای بنی‌صدر داده شد. اینها و نظایر اینها دلیل روشنی است بر این که شرکت فعال این آقایان در اداره امور کشور مطلوب ما بوده است و با آنها هیچ مسئله شخصی نداریم.
6- بنابراین اختلاف این آقایان با ما بیش از هرچیز به مسائلی مربوط می‌شود که برای حضرتعالی و ما و همه نیروهای اصیل اسلامی یکسان مطرح است. این اختلاف به‌خصوص در مورد رعایت یا عدم رعایت کامل معیارهای اسلامی در گزینش افراد برای کارها و در برخورد قاطع با جریان‌های انحرافی است. خود شما به‌یاد دارید که اینها در مورد آقای امیر انتظام و آقای فرید و تأکید جنابعالی بر کنار گذاردن آنها چگونه عمل کردند.
7- برای حضرتعالی در مقام رهبری روشن است که اگر این دو بینش در اداره امور جمهوری اسلامی ادامه یابد، نه کارهای جاری مردم سر و سامان پیدا می‌کند، نه مشکلات موجود دینی و فرهنگی، اخلاقی، اجتماعی و اقتصادی این مردم رنج‌دیده و محروم و ایثارگر با سرعت و قاطعیت کافی حل می‌شود، و نه می‌توان برای آینده طرحهای اصیل اسلامی ریخت و به مرحله عمل آورد.
8- برای اینکه نقطه نظرهای تفصیلی بینش اول در همه زمینه‌های معنوی، اخلاقی، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، دفاعی و سیاسی با صراحت کامل روشن شود ما این نقطه نظرها را تنظیم و منتشر کردیم، تا برای امت و امام اصول برنامه پیشنهادی صاحبان بینش اول برای اداره امور جمهوری اسلامی بر پایه قانون اساسی روشن باشد.
9- نظر ما این است که رشد کمی و کیفی دارندگان بینش اول به‌لطف الهی به آن درجه رسیده است که نهادهای لشکری و کشوری به‌وسیله صاحبان این نوع بینش اداره شوند و اداره جمهوری اسلامی بر پایه یک بینش استوار گردد.
10- با همه این احوال چندی است که این اندیشه در این فرزندتان و برخی برادران دیگر، قوت گرفت که اگر اداره جمهوری اسلامی به‌وسیله صاحبان بینش دوم را در این مقطع اصلح می‌دانید، ما به همان کارهای طلبگی خویش بپردازیم و بیش از این شاهد تلف شدن نیروها در جریان این دوگانگی فرساینده نباشیم.
این بود خلاصه‌ای از آنچه لازم دانستم با آن پدر بزرگوار و رهبر عزیز در میان بگذارم تا مثل همیشه با تصمیم پیامبرگونه‌تان راه را برای ما و همه مردم مشخص کنید و دعایم این است که خدایا امام عزیزمان را در این تصمیم گیری‌های دشوار یار و رهنما باش.
با بهترین درود در پایان
فرزندتان
محمد ﺣﺴﻴﻨﻰ ﺑﻬﺷﺘﻲ

ﻣﺤﻤﺪ ﻭﻻﻳﺘﻲ

Cloob Facenama Facebook Twitter artabaz Digg Stumble Upon
نظرات

دیدگاه شما

تبلیغات