نماز در قدس| توسعه وسایل ارتباط جمعی و آگاهی افکار عمومی جهان از چهره کریه رژیم صهیونیستی
به گزارش خبرگزاری بیان؛ میان ابزارهای قدرت که در دست صاحبان قدرت و ثروت استعماری جهان قرار دارد، شاید اگر بگوییم رسانه قویترین ابزار موجود در این عرصه است، بهگزاف نرفته باشیم. صهیونیستها از زمان تأسیس رژیم جعلی، با بزرگنمایی امور و القاء دروغ به افکار عمومی جهانی، تلاش کردهاند امکانات تمامی جهان را در راستای اهداف خود بهکار گیرند.
نگاهی به تاریخ دروغپراکنی صهیونیستها علیه فلسطین
شایعه «سرزمین بدون ملت برای ملت بدون سرزمین»
صهیونیستها پیش از آنکه از ماهیت شوم اقدام خود علیه فلسطین پرده بردارند و تلاش برای بلعیدن فلسطین را علنی کنند سالها از طریق انتشار یک شایعه بزرگ با عنوانِ «سرزمین بدون ملت برای ملت بدون سرزمین» تلاش کردند فلسطین را سرزمینی نشان دهند که ملتی در آن حضور ندارد و آنچه در آن یافت میشود جمعیتهای پراکندهاند که حسب و نسَبی ندارند، در حالی که ملت فلسطین مجموعهای از مردمانی بافرهنگ در جغرافیایی مشخص بودند که با وجود آنکه تحت حاکمیت امپراتوری عثمانی قرار داشتند، از هویت مستقل فلسطینی برخوردار بودند.
در سوی دیگر این شعار اطلاق ملت بر جمعیتهای پراکنده یهودی در اقصی نقاط دنیا قرار داشت. آنها جمعیتهای پراکنده یهودی را که با زبانها و فرهنگهای مختلف در جای جای جهان پراکنده بودند یک ملت نامیدند، در حالی که این جمعیتهای پراکنده حتی زبان عبری را که زبان کتاب مقدس بود، نمیدانستند و زبان عبری زبانی مرده بود که در هیچ جا بهکار گرفته نمیشد و اوایل قرن 20 میلادی توسط چند یهودی متنفذ بازسازی شد. در حقیقت صهیونیستها آنچه را توصیف یهودیان جهان بود به فلسطینیهای دارای تاریخ و فرهنگ نسبت دادند تا هدف نامقدس خود را اجرایی کنند.
شایعه فروش زمین
یکی از مهمترین بزرگنماییهای صهیونیستها در خصوص فلسطین شایعه فروش زمین فلسطینیها بود. آنها در بوقهای رسانهای تحت امرشان که با برخی قلمبهدستان مزدور همراهی میشد این شایعه را در افکار عمومی جهانی منتشر ساختند که فلسطینیها زمینهایشان را به یهودیان فروختهاند و حالا ادعای سرزمین دارند. این دروغ آنقدر تأثیرگذار بود که هنوز هم مسئله ذهنی بسیاری از افراد در جوامع مختلف از جمله جامعه ما است. حقیقت ماجرا اینجا است که فلسطینیها که از توطئه صهیونیستها آگاه شده بودند حاضر به فروش زمینهای خود به آنها نبودند و براساس یک آمار کاملاً خوشبینانه صهیونیست تنها موفق به خریدن کمتر از 6 درصد زمینهای فلسطین طی چند دهه شدند.
اتهام تروریسم به فلسطینیها
صهیونیستها با غصب زمینهای فلسطینیان و کشتار دستهجمعی آنها که از زمان قیمومیت انگلستان بر فلسطین آغاز شده بود، بسیاری از فلسطینیان را پس از قتل و غارت و خونریزی، مجبور به جلای وطن کردند، اقدامی که تحت حمایت تمام استعمارگران جهان انجام شد. آنگاه هنگامی که فلسطینیان در دفاع از خود و برای پس گرفتن زمین و حقشان دست به سلاح بردند آنها را تروریست خواندند. این برچسب در دهههای 60 تا 80 بهشدت افکار عمومی جهانی را با آنها همراه ساخت بهویژه هنگامی که فلسطینیها در یک اقدام محاسبهنشده و شاید هم با دسیسه و دخالت اتاقهای فکر رژیم صهیونیستی دست به اقداماتی چون عملیات المپیک مونیخ 1978 کردند. اقداماتی از این دست در همراهی افکار عمومی غرب با صهیونیستها تأثیر فراوان گذاشت، چرا که آنها بدون پرداختن به جنایتهای خودشان، اقداماتی از این دست را که در مقابل جنایات صهیونیستها در جایی چون صبرا و شتیلا هیچ بهحساب میآمد، به حساب تروریست بودن فلسطینیها گذاشتند و آن را در بوق و کرنا کردند.
تبلیغات علیه مقاومت فلسطینیان در جنگها
یکی از اقدامات صهیونیستها در جلو بردن افکارشان و همراه کردن افکار عمومی جهانی در جنگهای بین اعراب و رژیم صهیونیستی رقم خورد. در آنجا که دستگاههای تبلیغاتی و رسانههای دنیا همگی در اختیار صهیونیستها بود. آنها در جنگها بهگونهای وقایع را منتقل کردند که نشان میداد این فلسطینیها هستند که مقصر اصلی جنگ هستند و قصد صلح ندارند، در حالی که خود آنها در همان زمانی که ادعای صلحجویی میکردند، در حال قتلعام مردم فلسطین و مناطق عربنشین بهروشها و با سلاحهای نامعمول بودند اما همه تقصیر بر گردن فلسطینیان و حامیان آنها میافتاد.
عصر ارتباطات و تغییر میدان اطلاعرسانی
با آغاز عصر ارتباطات از اواخر دهه 90 قرن 20 میلادی و دسترسی همگان به وسایل ارتباط جمعی دیگر اطلاعرسانی شکل جدیدی پیدا کرد. نتیجه این اطلاعرسانی آزاد و همگانی، آگاهی افکار عمومی جهان بهویژه غرب از اقدامات صهیونیستها بود. آنها هرچه تلاش کردند افکار عمومی جهان را بهنفع خود جلب کنند، افکار عمومی جهانی با دیدن مصادیق بیشتری از جنایتها و اقدامات ضدانسانی و ضدقانونی صهیونیستها علیه آنها بیشتر بسیج شد.
نمونههایی از آگاهی مردمی و بسیج علیه صهیونیستها
تظاهرات مردمی و شکلگیری سمن(NGO)های غربی
انفجار اطلاعات در عصر ارتباطات برای نخستین بار در جنگ 22روزه غزه (اواخر سال 2008 و اوایل سال 2009) خود را نشان داد، آنگاه که در فضای اینترنت هر روز عکسهای زیادی از جنایتهای صهیونیستها در نوار غزه منتشر شد. این امر باعث شد جمعیتهایی خودجوش در کشورهای اروپایی علیه صهیونیستها بسیج شوند. پس از این جنگ بود که سمن(NGO)های فراوانی در راستای حمایت از فلسطین شکل گرفتند و پای بسیاری از فعالان حقوق بشری به فلسطین باز شد.
تشکیل جنبش بایکوت رژیم صهیونیستی
یکی از مهمترین اشکال مبارزه با رژیم صهیونیستی که ابتدا از یک تشکل ساده شروع و به یک جریان جهانی تبدیل شد، جنبش بایکوت رژیم صهیونیستی (BDS) بود. این جنبش پیش از قرن 21 شکل گرفت اما با ورود به عصر ارتباطات و انتشار مظاهر جنایات رژیم صهیونیستی در فضای اینترنت بهسرعت در کشورهای مختلف غربی توسعه یافت، بهگونهای که امروز بیشتر کشورهای اروپایی خواستار تحریم جدی محصولات تولیدشده در شهرکهای پس از سال 1967 کرانه باختری هستند، امری که اگر محقق شود بخش قابل توجهی از درآمد صادرات رژیم صهیونیستی را متوقف خواهد کرد.
توسعه حضور مردمی
با گذشت زمان و توسعه فضای جهانی اینترنت پس از حضور شبکههای اجتماعی سریع و در دسترستر مثل فیسبوک، توییتر و شبکههای پیامرسان موبایلی انحصار رسانهای کاملاً از دست صهیونیستها خارج شد و بهرغم جانبداری رسانههای حامی صهیونیست و بایکوت خبری که از سوی آنها علیه فلسطین صورت میگیرد، اخبار دقیقی بهصورت لحظهای در اختیار ملتهای جهان قرار میگیرد. نتیجه این اطلاعرسانی دقیق توسعه اعتراضات علیه رژیم صهیونیستی در کشورهای مختلف بوده است. اعتراضات از تجمعات کوچک گروهی مربوط به سمنها به تظاهرات گسترده چند ده هزار نفری یا بعضاً چند صد هزار نفری تبدیل شد تا جایی که در یکی از این اعتراضات علیه جنایات رژیم صهیونیستی در جنگ 51روزه قریب 450 هزار نفر در شهر لندن اقدام به تظاهرات کردند، اتفاقاتی شبیه به این چندین بار در نقاط مختلف دنیا واقع شد.
جمعبندی
با از دست رفتن انحصار رسانهای صهیونیستها امروز افکار عمومی جهانی دیگر در دست آنها قرار ندارد و این مسئله موجب شده است ملتهای جهان از یک سو با نگاهی دقیق به مسئله فلسطین بیشتر از اینکه حامی صهیونیستها باشند حامی فلسطینیان گردند. از سوی دیگر همین افکار عمومی آگاه با فشار به دولتهای خود موجب فشار به رژیم صهیونیستی شدهاند. تلاش برای اعمال تحریمهای جنبش بایکوت علیه رژیم صهیونیستی در کشورهای اروپایی یکی از مصادیق این اعمال فشار است.
با این وضعیت بسیاری از دولتهای غربی که پیش از این از رژیم صهیونیستی حمایت بیچونوچرا میکردند تحت فشار افکار عمومی خود مجبورند به صهیونیستها فشار بیاورند.
ضمن آنکه بهدلیل آگاهی افکار عمومی حالا صهیونیستها از یک چهره منفور میان ملتهای جهان برخوردارند و بهمعنی حقیقی منزوی شدهاند، و این بهمعنی نزدیک شدن آنها به زوال و نزدیک بودن اقامه نماز در قدس است.