دوگانه انقلاب اسلامی و اعتراض به وضع موجود
به گزارش خبرگزاری بیان؛ مطالبات به حقی وجوددارد. وضعیت معیشت واشتغال در نقطه نامطلوب و بلکه تأسفباری قرار گرفته است. زمزمههای گرانی افزون،از سوی نهادهای رسمی شنیده میشود و بوی محرومیت بیشتر مستضعفان رامیتوان از لایحه بودجه 97 استشمام کرد. میشود به این وضع، اعتراض کرد همچنانکه پیش از این نیز اعتراض،حقی غیر قابل انکار بوده است. اساساً انقلاب اسلامی، زائیده همین اعتراضهاست. بلکه بالاتر باید گفت شیعه،با اعتراض بزرگ شده وجز اندک زمانی، در طول تاریخ خودهمواره در جایگاه اپوزیسیون حکومتهای ظالم و غاصب قرار داشته است.
نه فقط نسبت به گذشته تاریخ تشیع بلکه نسبت به آینده نیز میتوان گفت اعتراض به وضع موجود ونارضایتی از آن، یکی از ارکان شکلگیری شخصیت انسان منتظر است. تا زمانی که این نارضایتی به عمق تأثیرگذاری نرسیده و در سطح ناامیدی از تئوریها و مکاتب بشری مدعی اصلاح و برقراری عدالت، ظاهر نشده باشد؛احساس نیاز به حضور و ظهور منجی مصلح وآخرین ذخیره الهی، پدیدنخواهد آمد.آن روحیه تاریخی و این ضرورت آئینی،ما را در عصر انقلاب اسلامی در میان دوگانه تقویت نظام سیاسی جمهوری اسلامی و اعتراض به کاستیهای موجود قرار داده است.
در یک مرور تاریخی میتوان شاخصهائی را برای شناسائی و تفکیک اعتراض و مطالبه حق از اغتشاش یا مطالبه نامشروع ارائه کرد.علی(ع)در جریان اعتراض مردم به خلیفه سوم و تلاش برای قتل او،فرزندان خود حسن و حسین علیهما سلام را فرستاده و نسبت به عواقب این تصمیم،هشدار میدهد. این در حالی است که خلیفه وقت،از دیدگاه او فردی غاصب و مستحق مجازات است. در نمونه دیگر،هنگامی که معاویه به خونخواهی عثمان،دست به اعتراض زده و شرط بیعت را تحویل و قصاص قاتل او قرار داد؛علی (ع)دیگر بار با اعتراض به حاکمیت،مخالفت فرموده و برای مخالفت خویش نیز بهائی سنگین پرداخت. وجه مشترک این دو اعتراض که تضعیف اقتدار نظام سیاسی جامعه اسلامی بود،مبنای مخالفت علی (ع) قرار گرفت و تشکیل و تقویت اصل نظام سیاسی و تثبیت جایگاه ولیّ جامعه دینی را بر برقراری عدالت و اجرای قصاص مجرمان،مقدم دانست.
بر این مبنا میتوان یکی از مهمترین شاخصهای کلان اعتراض مطلوب به وضع موجودرا آسیب نرسیدن به اصل نظام سیاسی مشروع جامعه اسلامی دانست.اعتراض به وضع موجود در شرائط حاکمیت اسلامی باید بهگونهای از سوی مؤمنین و معتقدین به آرمانها و مبانی انقلاب اسلامی سامان یابد که در ابعاد مختلف زمانی،مکانی،شکلی و محتوائی،از دسترس سوء استفاده اجانب و بیگانگان،مصون مانده و مرزهای صریح وروشنی باجبهه ضد انقلاب و منافقین داشته باشد.
علی(ع)در حالی برحفظ اصل حکومت اسلامی تأکید میکردکه خودو همسرش فاطمه زهرا (س)از اولین معترضان به غصب خلافت بودند. سیره عملی ایشان در جلب و جذب همراهی مردم را میتوان مبنای دستیابی به شاخص دیگر اعتراض مطلوب قرار داد. ایشان در راستای بازپسگیری خلافت، اقدام به دعوت از برگزیدگان جامعه وبهترین صحابه رسول خدا (ص) به یاری خود نمودند و در صدد سازماندهی همرزمانی صالح برآمدند. همچنانکه حسین بن علی (ع) نیز به این مهم توجه داشته و مبتلایان به ضعفهائی مانند بیتوجهی به حقالناس را از همراهی باخود منع نمود.این در حالیست که جبهه باطل برای تحقق منویات خوداز هیچ کوششی فروگذار نکرده و همگان را به اختیار یا اجبار به اردوی خودفرا میخواند. حضور اراذل و اوباش مدینه در ماجرای آتش زدن درب خانه فاطمه زهرا س و حضور اراذل و اوباش کوفه با اسبهائی با نعلهای تازه برای تاختن بر بدن مطهر فرزندش در صحرای کربلا،گواه روشنی بر تفاوت اعتراضهای مطلوب از اعتراض نامشروع با تکیه بر شاخص حضور همرزمان صالح و طالح است.
به بیان دیگر میتوان مشروعیت یک جنبش اعتراضی را با ملاحظه مدافعان و همراهان آن، مورد شناسائی قرار داد و در دام معاندان و سوء استفاده کنندگان از مطالبات به حق خود قرار نگرفت. حضور و همراهی اراذل و اوباش داخلی و بیگانه (مانند رسانههای معاند) با یک جبهه معترض را میتوان نشانه آلودگی به انحراف از یک اعتراض اصیل و سازنده بهشمار آورد وخشنودی اجانب راحاکی از اشتباه در شکل و روش اقدام به اعتراض و تلاش برای طرح مطالبات به حق و رفع کاستیهای موجود قلمداد کرد. این معنای همان شاخص کلانی است که امام (ره) ما در اختیار فرزندان انقلابی خویش قرار داد تا هرگاه شاهدخشنودی دشمن از اقدامات خویش بودند بیدار شده و از مسیر بهخطا رفته بازگردند.
توجه به این دو شاخص یعنی تضعیف نشدن اقتدار نظام سیاسی انقلاب اسلامی و ارکان آن و عدم همراهی با دشمنان قسم خورده انقلاب و درجبهه مشترک قرار نگرفتن با ایشان، ما را در دوگانه حمایت از اساس انقلاب اسلامی و اعتراض به کاستیهای موجود،سربلند ساخته و از تبدیل شدن به آلت دست بیگانگان نجات خواهد داد.
ان شا الله