خبرنگار نیابتی
نون و القلم و ما یسطرون؛
این آیه شریفه از قرآن کریم شاید کلیدیترین جمله الهی در اهمیت ویژه قلم و نوشتار باشد تا جایی که خداوند متعال به قلم و هر آنچه که مینویسد سوگند یاد میکند.
به گزارش پایگاه خبری بیان گلپایگان، گروه خبری بیان تا کنون چندین نوبت نسبت به رسالت و وظیفه یک رسانه مطالبی را مستند بر قانون و اخلاق و شرع منتشر کرده که هرکدام به نوعی در دنیای امروز به صورت کاربردی کارایی دارد.
در یکی از نوشتارها به مشی آزادگی وحریت یک رسانه و خبرنگار پرداختیم که این موضوع اگر مغفول واقع شود قدرت و کارکرد خود را از دست خواهد داد و یکی از آسیبهای جدی نبود این خصلت، روتوش کردن و پوشاندن خطاها و جلوه دادن منکرات است که در حوزه فرهنگی و اجتماعی خطر آفرین خواهد بود .
اگر رسانه ای من باب وظیفه و از سر امر به معروف و نهی از منکر در خصوص وقوع یک منکر آنهم در یک نهاد فرهنگی اطلاع رسانی و هشدار میدهد و عنوان میدارد که بزرگداشت یک روز و واقعه ملی و انقلابی با رقص و پایکوبی همخوانی ندارد و از راه درست نیز می توان یک مناسبت را پاسداشت ،رسانه ای دیگر واقعه رخ داده و مستند را در روز روشن منکر شود و طور دیگر جلوه دهد اسم آنرا چه می توان گذاشت ؟ اگر یک رسانه کارش فقط پوشاندن نقاط ضعف و تعریف و تمجید و مجیزه گوئی باشد آنوقت رسالت اصلی یک رسانه و قلم چه خواهد شد؟
مگر دریافت یک صله و گرفتن چندر غاز پول اینقدر اهمیت دارد که در روز روشن منکر یک واقعه شد و شرف و انسانیت خود را به باد داد؟
البته این خط و مشی در سالهای اخیر پررنگ تر شده و بارها و بارها در عرصه های مختلف که در این جا، جای آن نیست عده ای که تعداد آنان از انگشتان یک دست بیشتر نیست به ماست مالیزاسیون برخی اتفاقات و منکرات و کج رویهای برخی در شهرستان روی آورده و برای بقای خود بر لانه عنکبوت لانه ساخته اند غافل ازاینکه خدا در قرآن فرموده:
«مثل الذین اتخذوا من دون اللّه اولیاء کمثل العنکبوت اتخذت بیتا وان اوهن البیوت لبیت العنکبوت لو کانوا یعلمون؛مثل کسانی که غیر از خدا را به عنوان دوستان خود برگزیدند،مثل عنکبوت است که خانه ای برای خود انتخاب کرده در حالی که سست ترین خانه ها،خانه عنکبوت است،اگر می دانستند».(سوره عنکبوت،ایه 41)
در اینجا جدای از پرداختن به خبرنگار نیابتی که شاید یک جمله مصداق آن باشد و آن اینکه سخت ترین کار در جهان را محکوم کردن یک احمق می دانند باشد که به همین بسنده کرده و در اینجا گریزی به رفتار نادرست برخی از اشخاص حقوقی با رسانه ها در شهر می پردازیم که در پی تخریب همین افراد نادان رفتار مناسبی از خود بروز نمیدهند.
چیزی که ماندگار است حق و حقیقت است متأسفانه در پی بصیرت افزایی و گفتن حقایق و برخی انتقادات که از سر دلسوزی مطرح می شود عده ای تلاش دارند تا نسبت به بستن این رسانه تخصصی و مردمی شهرستان که از تعداد بالایی مخاطب برخوردار است اقدام کرده و بدون جواب دادن استدلالات مستند به جای پاسخگوئی در مورد اعمال خود با اقدامات تخریبی جلوی یک رسانه متعهد به آرمانهای انقلاب و نظام را بگیرند. و سؤال اساسی این است اگر خط و مشی این رسانه خلاف قانون و یا خدای ناکرده خلاف اخلاق و زدن تهمت و دروغ است چرا از طریق قانون برخورد صورت نمیدهید و از راه قانونی اقدام نمی کنید؟
شما که بلوف میزنید من می توانم دراین نشریه را تخته کنم بسم الله گردن ما از موهم باریک تراست .
یااگر جواب کج رویهای خود را دارید مطابق قانون مطبوعات جواب داده تا اذهان عمومی مطلع شوند و اگر ندارید چرا به دلیل برخورداری از برخی تریبونهای مکتوب و یا برخی تریبونهای خاص که به برکت انقلاب و خون شهداء الان نصیب یک عده شده به تخریب روی می آورید؟ و به جای پیگیری و جلو گیری از تکرار به طعنه اطلاع رسانی صحیح را به تمسخر گرفته و اظهار میدارد از بالا به ما گفته اند مگر درشهرستان چه خبر است ؟ و اتفاقا موضوعی که در حیطه وظیفه اوست را به سخره می گیرد !!! ناسزا گفتن ،سانسور،بد رفتاری، راه ندادن خبرنگار،و…..چیزی جز ضعف نیست ،افرادسفیه بیخرد، در برخورد با مردم چون از منطق و کلام درستی برخوردار نیستند و از دادن جواب صحیح عاجز هستند، بیپروا دهان را باز میکنند و زبان خویش را حرکت میدهند و با الفاظ رکیک، رو به تخریب می آورند.
افراد جاهل و نادانی که با کوچکترین بهانه خشمگین شده، به دور از شرم و حیا، فحش و دشنام میدهند و آبروی دیگران را مورد هجوم قرار داده و از بین میبرند.
بهتر نیست با خود فکر کنید آیا در موقع تخریب کردن حق با من است و یا طرف مقابل من.؟ اگر حق با من است که من با این گونه کلمات خودم را بدجلوه میدهم و در آخر نمیتوانم به مقصود و هدف خود برسم و اگر حق با طرف مقابل باشد که پس از این عمل دیگر چیزی جز رسوایی و خجالت باقی نمیماند پس این تخریب و بد جلوه دادن جز نرسیدن به هدف و کدر کردن روابط ثمرهای نخواهد داشت. آنهم از ناحیه برخی بزرگان !!!!
ما انسانها دارای دو بعد معنوی (عقل، دل و وجدان اخلاقی) و جسمی (مجموعهای از غرایز) هستیم و باید با تقویت بعد معنوی خودمان به وسیله اعمال عبادی تفکر بر بعد حیوانی و جسمانی خود که همان خودخواهیها و … است، غلبه کنیم.
در واقع ما وقتی میتوانیم صفات بد را کنار بگذاریم که بعد معنوی خودمان را تقویت کنیم و به جای پاسخگویی بر اعمال و مناصب و مسؤلیت هایمان صورت مسائل با پاک نکنیم.
سخنی منتسب به یکی از بزرگان است که می گوید علت بدبختی دنیای امروز این است که : عقل خانه نشین شده و نفس بر اریکه سلطنت نشسته است. واقعیتهای جامعه را اگر نتوانیم ببینیم و درست تجزیه وتحلیل نکنیم و هی دائم فرض کنیم مردم نمی فهند و چون من فلان منصب دنیایی را دارم درست میگویم و همه باید بدون چون چرا بپذیرند کاری عبث و آب در هاون کوبیدن است. در دنیای که برخی اخبار ظرف چند ثانیه با ابزارها و وسائل ارتباط جمعی و گروهی منتشر می شود اگر متولیان امر و متخصصان رسانه بر اساس تعهد و تخصص خود سره از ناسره را تشخیص داده و برای بصیرت افزایی و بالابردن سواد رسانه ای مردم تلاش کند آیا سزاوار توهین و تخریب هستند ؟
اگر شخصی ،یا فردی و یا مسئولی در این زمان برخی اخبار منتشره و درست را سانسور کند و طور دیگر جلوه دهد، واقعاً خود را مورد تمسخر قرار داده و وجه و مقبولیت خود را از دست خواهد داد.
پس یک رسانه باید ضمن دادن اطلاعات صحیح و برخی اخبار و تحلیلهای مبتنی بر استدلال و منطق ابزار دنیا پرستان و فساد طلبان را از دست آنها بگیرد .
وکلام آخررا به فرمایش حضرت امام خامنه ای (مدظله) اختصاص میدهیم و فعلا به همین بسنده کرده باشد که انشاالله اینگونه باشیم اگر بگذارند!!!! (البته ما خود را مکلف به تکلیف می دانیم وبه نتیجه کاری نداریم طبق خط و مشی امام راحل(ره) حرکت کرده حالا اگر با بستن صدای حق باشد)
« براى مطبوعات سه وظیفه عمده قائلم: وظیفه نقد و نظارت، وظیفه اطّلاع رسانى صادقانه و شفّاف، وظیفه طرح و تبادل آراء و افکار در جامعه. معتقدم که آزادى قلم و بیان، حقِ مسلّم مردم و مطبوعات است. در این هم هیچ تردیدى ندارم و این جزو اصول مصرّحه قانون اساسى است. معتقدم اگر جامعهاى مطبوعات آزاد و داراى رشد و قلمهاى آزاد و فهمیده را از دست بدهد، خیلى چیزهاى دیگر را هم از دست خواهد داد. وجود مطبوعات آزاد، یکى از نشانههاى رشد یک ملت و حقیقتاً خودش هم مایه رشد است؛ یعنى از یک طرف رشد و آزادگى ملت، آن را بهوجود مىآورد؛ از طرف دیگر،آن هم به نوبه خود مىتواند رشد ملت را افزایش دهد. البته معتقدم در کنار این ارزش، ارزشها و حقایق دیگرى هم وجود دارد که با آزادى مطبوعات و آزادى قلم، آن ارزشها نباید پایمال شود. هنر بزرگ این است که کسى بتواند هم آزادى را حفظ کند، هم حقیقت را درک کند، هم مطبوعات آزاد داشته باشد، هم آن آسیبها دامنش را نگیرد. باید اینگونه مشى کرد.» 1379/12/09
محمد ولایتی