امروز : پنجشنبه ۸ آذر ۱۴۰۳

تاریخ خبر : ۹۵/۰۷/۲۶
کد خبر : 81916
چاپ خبر :

گفتگو با قاتل مرد رمال

مرد جوان دوزنه که با طرح دسیسه‌ای مرگبار، رمال جوان را به خانه‌اش کشانده و در فرصتی مناسب او را به قتل رسانده بود با ردیابی‌های کارآگاهان پلیس جنایی تهران شناسایی و دستگیرشد.

androidonlinenewsimage-29

به گزارش بیان گلپایگان؛ مرد جوان دوزنه که با طرح دسیسه‌ای مرگبار، رمال جوان را به خانه‌اش کشانده و در فرصتی مناسب او را به قتل رسانده بود با ردیابی‌های کارآگاهان پلیس جنایی تهران شناسایی و دستگیرشد.

عکس تزئینی است.
رسیدگی به این ماجرا از18 مهرامسال ودرپی کشف جسد دست وپابسته مرد جوانی توسط کارگران خدماتی شهرداری در حوالی جاده ورامین کلید خورد.

در ادامه تحقیقات و با شناسایی همسر متهم، تحقیقات از وی در دستور کارپلیس قرار گرفت و گفت: «شب جنایت همسرم مرا مجبور کرد تا به او بگویم که با مقتول ارتباط تلفنی دارم. بعدهم با بهنام تماس گرفت و او را به بهانه کشیدن قلیان به خانه‌مان دعوت کرد. داخل خانه بودیم که احمد با یک آجر چند ضربه به سر بهنام زد و او را کشت. پس از آن نیز جسد وی را در داخل یک گونی قرار داد وآن راشبانه با موتورسیکلت از خانه خارج کرد.

همسر احمد به کارآگاهان گفت: ازچند ماه قبل متوجه شده بودم همسرم قصد دارد با سفر به افغانستان بار دیگر ازدواج کند. ازآنجا که می‌دانستم پدربهنام رمالی و…می کند به خانه آنها رفتم تا کمک بخواهم.اما بهنام که درجریان مشکلاتم قرارگرفته بود اعتمادم را جلب کرد و به من نزدیک شد.اما همسرم زن دومش راهم گرفت ومرامجبورکرد با هوویم دریک خانه زندگی کنیم.من هم به ناچارقبول کردم.»
ازسوی دیگرکارآگاهان با ردیابی‌های پلیسی، مخفیگاه متهم به قتل را در یک ساختمان نیمه ساز در محدوده خیابان سبلان شناسایی کرده ودرعملیاتی غافلگیرانه اورا به دام انداختند.«احمد» پس از انتقال به اداره آگاهی، دربازجویی‌ها گفت:حدود یک ماه پیش به تماس‌های تلفنی همسرم مشکوک شده بودم. از طرفی دیگر و طی همین مدت، تماس‌های تلفنی مقتول نیز با من زیاد شده بود و به بهانه‌های مختلف با من تماس می‌گرفت تا ببیند من کجا هستم! تا اینکه صبح روز حادثه با همسرم درگیر شدم و او را تحت فشار قرار دادم تا اینکه متوجه علت تماس‌های تلفنی مشکوکش شدم.اوهم گفت: از چندی پیش و پس از آنکه من تصمیم به ازدواج دوم گرفتم، او نیز با بهنام طرح دوستی ریخته است. همان جا تصمیم به کشتن بهنام گرفتم.بعدهم مرد شیطان صفت را به بهانه کشیدن قلیان به خانه‌مان دعوت کردم. بعدازظهر آن روز، زمانی که بهنام به خانه ما آمد، در حالی که همسرم داخل آشپزخانه در حال آماده کردن قلیان بود، با آجر چند ضربه به سرش زدم و او را به قتل رساندم. سپس دست و پایش را بستم و داخل یک گونی گذاشتم و جنازه را شبانه با موتورسیکلت به بیابان‌های اطراف ورامین برده وهمانجا رهایش کردم.سرهنگ کارآگاه حمید مکرم، معاون مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی تهران بزرگ، با اعلام این خبر گفت: متهم با صدور قرار قانونی ازسوی بازپرس شعبه دوم دادسرای ناحیه 27 تهران وبرای تحقیقات تکمیلی در اختیار اداره دهم ویژه قتل پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار دارد.

اعتراف به قتل

مرد افغان در گفت‌و‌گو یی جزئیات جنایت و دستگیری‌اش را بیان کرد که در ادامه می‌خوانید:

چرا دست به جنایت زدی؟
برای اینکه فهمیده بودم مقتول با همسرم در ارتباط است.

چطور متوجه شدی؟
یک ماهی بود که می‌دیدم همسرم مدام تلفن همراه به دست بود و پیامک می‌داد. رفتارهایش خیلی مشکوک بود؛ من شک کرده بودم که همسرم با کسی در ارتباط است برای همین به او گفتم بهتر است واقعیت را بگویی. اگر خودت همه چیز را بگویی با تو کاری ندارم.که اوهم گفت.

نقشه قتل را چه وقت کشیدی؟
کمتر از 12 ساعت بعد از اطلاع از ماجرای خیانت. صبح همسرم به من واقعیت را گفت و ساعت 5 بعد از ظهر با مقتول تماس گرفتم و از او خواستم به خانه ما بیاید.

چطور او را به قتل رساندی؟
با آجر.

بعد از جنایت چه کردی؟
جسد را شبانه روی موتورم گذاشتم و آن را به بیابان‌های اطراف ورامین برده و همانجا رهایش کردم. بعد هم همسر اولم را که با مقتول ارتباط داشت در مقابل خانه مقتول پیاده کردم و به سراغ همسر دومم رفتم و برای همیشه خانه را ترک کردیم.

به کجا رفتی؟
خانه‌ای را در جنوب تهران به مبلغ 5 میلیون تومان رهن کردم و زندگی جدیدی آغاز کردیم.

تصمیم به فرار نداشتی؟
نه، در ایران درآمد خوب است. از طرفی همسر دومم هم زندگی در اینجا را دوست دارد. با خودم گفتم محل زندگی‌ام را تغییر دهم امکان ندارد که دستگیر شوم.

چطور بازداشت شدی؟
محل کارم بودم که مأموران بازداشتم کردند.

شغلت چیست؟
جوشکار هستم.

زمانی که دست به قتل زدی فکر نمی‌کردی که خودت هم در این ماجرا مقصر باشی؟
من کار اشتباهی نکرده بودم.

ازدواج مجدد؟
با همسر دومم 11 سال قبل نامزد بودم؛ او را خیلی دوست داشتم و یکسری از مشکلات باعث شد که باهم ازدواج نکنیم. دو سال قبل زمانی که به افغانستان رفتم و او را دوباره دیدم، تصمیم گرفتم که به عشق قدیمی‌ام برسم. برای همین با او ازدواج کردم. همسر دومم مشکلی نداشت، همسر اولم مشکل داشت که آخر سر هم کار دستم داد.

منبع:ایران

Cloob Facenama Facebook Twitter artabaz Digg Stumble Upon
نظرات

دیدگاه شما

تبلیغات