چاپ خبر

خبرگزاری بیان گلپایگان

اخبار شهرستان گلپایگان و اخبار مهم کشور و جهان

آداب محافظت

تیم حفاظت لاریجانی

به گزارش بیان گلپایگان؛ قدیمی ها راست میگفتند که حرمت امامزاده را متولی اون نگه می داره حالا هم حکایت این ضرب و المثل را باید در برخورد دیروز محافظان جناب آقای لاریجانی با خبرنگاران شهرمون تطبیق داد که از ایشان ذهنیتی ناخوشایند در اذهان عمومی متبادر ساخت و سؤالی جدی را مطرح کرد که آیا این حرکت بر اثر یک اتفاق و تصمیم شخصی تیم حفاظتی ایشان گرفته شده و یا تصمیم از طرف ایشان و یا دیگران گرفته شده که چنین برخوردی آنهم به همراه توهین صورت پذیرد،آیا شخصیت ها از رفتار محافظان خود با مردم خبر ندارن واگر خبر دارند چرا در این مورد واکنشی نشان نمی دهند وقتی لابه لای اخبار و خاطرات محافظان حضرت امام (ره) و مقام معظم رهبری (مدظله )را بررسی می کنیم توجه ویژه این بزرگوران را در رابطه با برخورد محافظان خود با مردم می بینیم ، در خاطره ای که از رهبری معظم انقلاب نقل شده آمده که وقتی ایشان دیداری با یک خانواده شهید مسیحی داشتند و قتی متوجه می شوند که محافظان در خوردن شیرینی و پذیرایی این خانواده از خود میل و رغبتی نشان ندادند بعد از خروج از محل در تذکری صریح فرمودند: این کار چه بود که شما کردید؟ ما مهمان این خانواده بودیم. وقتی خانه‌شان رفتیم چرا پذیرائی آنها را نخوردید؟ این اهانت به این‌ها محسوب می‌شود. نمی‌خواستید، داخل نمی‌آمدید . ویا در خاطره ای دیگریکی از محافظان از نحوه توجه ایشان به نوع برخورد محافظان با مردم نقل می کند که در یکی از ملاقات های عمومی آقا، جمعیت فشرده‌ای توی حسینیه نِشسته بودن و به صحبتای ایشون گوش می‌دادن. من جلوی جمعیت، بین آقا و صف اوّل وایساده بودم.
اون روز، بین سخن‌رانی حضرت آقا، بارها نگاهم به پیرمرد لاغراندامی افتاد که شب‌کلاه سبزی به سر داشت و شال سبزی هم به کمرش.
تا سخنرانی آقا تموم شد، بلند شد و خیز برداشت طرف من و بلند گفت: «میخوام دست آقا رو ببوسم» امان نداد و خواست به سمت آقا برود که راه اون رو بستم. عصبی شد و تند گفت: «اوهووووی….چیه؟! می‌خوام آقا رو از نزدیک زیارت کنم. مثل این‌که ما از یه جد هستیم» صورت پیرمرد، انگار دریا، پرتلاطم و طوفانی می‌زد. کم‌کم، داشت از کوره در می‌رفت که شنیدم آقا گفتن: «اشکال نداره، بذار سید تشریف بیاره جلو» نفهمیدم تو اون جمعیت آقا چطور متوجه پیرمرد شد.

خودم رو کنار کِشیدم. پیرمرد نگاهی به من انداخت و بعد، انگار که پشت حریف قَدَری رو به خاک رسونده باشه، با عجله، راه افتاد به سمت آقا. پشت سرش با فاصله کمی حرکت کردم. هنوز دو سه قدم برنداشته بود که پاش به پشت گلیم حسینیه گیر کرد و زمین خورد. اومدم از زمین بلندش کنم که برگشت و جلوی آقا و جمعیت محکم کوبید توی گوشم و گفت: «به من پشت پا می زنی؟»سیلی‌اش، انگار برق 220 ولت بود خشکم کرد.

توی شوک بودم که آقا رو رو به روی خودم دیدم. به خودم که اومدم، آقا دست گذاشت پشت سرم و جای سیلی پیرمرد رو روی صورتم بوسید و گفت: «سوءتفاهم شده. به خاطر جدّش، فاطمه زهرا، ببخش!» درد سیلی همون‌موقع رفع شد. بعد سال‌ها، هنوز جای بوسه گرم آقا رو روی صورتم حس می‌کنم. ذکر این خاطره و یا توجه ویژه حضرت امام (ره) و سفارش موکد ایشان به اعضای تیم حفاظت خود در جماران مبنی بر مراقبت از آزارنرساندن به مردم از و یژگیهای این شخصیتهای بزرگ است که این مطالب نشان می دهد اگه شخصیت ها تذکر بدن محافظان این رفتار رو با مردم نمی کنن، چراکه رفتار غیرقانونی قبل از آسیب به مردم به وجه مسئول آسیب می رسونه،ضرورت حفاظت از شخصیتها و آسیبهای جدی که به نظام از این ناحیه خورده شد ایجاب می کند که حتما حفاظت و حراست شخصیتها حتماً جدی گرفته شود و مردم نیز آنرا می پذیرند ولی هرچیز آداب و رسوم خود را دارد. نحوه مواجه مسئولان با مردم باید در کمال متانت ورأفت و شأنیت یک شخصیت انقلابی و مسئول در تراز انقلاب را نشان دهد و اینگونه رفتار دون از شأن و تجملاتی جز تخریب وجه مردمی مسئولان و نهایتا ضربه به نظام و انقلاب چیز دیگری را در پی نخواهد داشت . اگر قرار بوده که خبرنگاران شهرستان حضور نداشته باشند و بنا به هردلیلی این تصمیم گرفته شده می بایست قبلا اطلاع رسانی صورت می گرفت ویا با برخورد مناسب ویا حداقل اگر این عزیزان را مسلمان و شیعه دوازده امامی قبول داشتید در حد شأن یک مرد و زن مسلمان که حرمت آن از خانه خدا هم بالاتر است رفتار می شد ،در عصر انفجار اطلاعات و وجود افراد فرهیخته در اقصی نقاط مختلف کشور مرز بین رسانه های انحصاری شکسته شده و هیچ جایگاهی ندارد و خبرنگار محلی با خبرنگار مرکز نشین و پایتخت نشین آنهم در کشور انقلابی و دینی هیچ تفاوتی نیست زمان اینگونه برخوردها و نگاهها گذشته بر خلاف کشورهای توسعه یافته که در آنجا حرفه خبرنگاری جزو 10 شغل برتر جامعه و همرده با مشاغلی مانند استادی دانشگاه و پزشکی و معلمی و وکالت، دسته بندی می شود، در کشور ما کارت خبرنگاری پشیزی ارزش ندارد و هر جا که برای انجام کار حرفه ای ات مجبوری بگویی «خبرنگار هستم» پاسخت این است که: «هرچه (و نه هر که) هستی برای خودت هستی » دقیقاً عین جمله ای که امروز به خبرنگاران محلی شهرستان گفتند و کک هیچ کس نگزید. ولی نمی دانم در اینجا باید محافظان را در دادگاه وجدان خودم و مردم شهرستان محکوم کنم و یا مسؤلان و بر نامه ریزان این مراسم را . ولی هرچه بوده بی توجهی به این عده از اهالی رسانه شهرمان را هرکه و در هر مقامی مقصر بوده باید بداند که نزد افکار عمومی شهرستان با مردمی مظلوم و باسابقه کهن در علم و فقاهت ومبارزه با ظلم خود را محکوم کرده واگر جبران ننماید شهری را ازخود رنجانده و این زیبنده نظام اسلامی که هروز در گوشه کنار این مملکت شهدای مدافع حرم و حریم انقلاب را که بخاطر اعتلای این نظام وانقلاب جان خود را فدا می کنند تا من مسئول با طیب خاطر از کنار مردمش گذر کنم نیست و باید در دادگاه عدل الهی پاسخگوی این شهدا باشند. راستی دوباره کاروانی از شهداء تازه تفحص شده در راه است.این تذهبون

ثبت شده در سایت خبرگزاری بیان گلپایگان
کد خبر : 74449 و در روز سه شنبه 9 شهریور 1395 ساعت ۱۷:۴۸:۴۱
2024 copyright.