توهم توطئه یا نشستن متهم به جای شاکی!!!
طی سه سال گذشته در پی بروز برخی اتفاقات سیاسی و اجتماعی در کشور و به تبع آن در سطح شهرستان گلپایگان و تلاش برای دخالت یک جریان زیاده خواه و آلوده به مسائل مالی در برخی تصمیم گیریهای سیاسی در سطح شهرستان به دلیل شرایط خاص سیاسی این عده در توهم سالهای دوران اصلاحات به همان سبک و سیاق درصدد حذف نیروهای حزب الهی و کوتاه کردن دست متعهدترین و مؤمن ترین افراد با لیاقت در همه عرصه های مختلف خدمتگذاری به مردم هستند، پروژه «از موضع بالا سخن گفتن» مدتهاست که در دستور کار فتنهگران و آشوبطلبان قرار گرفته و اصلاحطلبان بنا دارند تا پس از نخ نما شدن تاکتیک” کی بود کی بود من نبودم دولت قبل بود ” در پدیده رسوای فیش های نجومی و عدم تحقق آنچه که در برجام شعار میدادند بدون ارائه آمار درست و واقعی از برخورد با مفاسد و مطالبات به حق مردم انحراف در افکار عمومی بوجود آورند تا انتخابات پیش روی را نیز مهندسی نمایند.
پس طبیعی است که تلاش داشته باشند افراد همفکر و همسوی خود را به هر طریق ممکن حفظ نمایند. درپی رأفت اسلامی در عدم برخورد با برخی آشوبگران فتنه 88 در سطح کلان و شهرستان متأسفانه کسانی دیگران را به اختلاف افکنی متهم می کنند که تا پای براندازی حرکت کردند و جالبتر اینکه یک عده بی سواد مواجب بگیر نیز در تریبون های خود در این میان شده اند مدعی العموم که فرق دوغ و دوشاب را هم نمی فهمند. عده ای که در سطح شهر در ایام فتنه 88 دفتر خود را به کانون ضد انقلاب و براندازان تبدیل کرده بودند و از آنجا شبانه آدم برای آشوبهای تهران می فرستاند، حالا جیغ بنفش می کشند و دم از وحدت می زنند و وحدت از نظر این عده و بزرگترهایشان یعنی سکوت در برابر آنچه که آنها در سر می پرورانند، یعنی عدم انتقاد به وضع معیشتی مردم و سکوت در برابر فیش های نجومی، سکوت در برابر اقدامات غیر قانونی و تبدیل کردن مکانهای معنوی نظام به کانون توطئه برای جریان انقلابی، سکوت در برابر ولنگاریهای فرهنگی و معضلات بیکاری جوانان، آری مشخص است که چه کسانی سرخورده شده اند و کاسه کوزه شان را در خطر می بینند.
طی سه سال گذشته کدام طرح اقتصادی در شهرستان رقم خورده و یا کدام اقدام فرهنگی، اجتماعی و مذهبی تقویت و یا برجسته شده که جریانی از آن ترس داشته باشد، سودش نوش جان شما و بزرگترهای باندتان که اگر کاری برای مردم صورت گرفته وعده ای حسادت می ورزند؛ بر منکرش لعنت …!!! کدام شق القمر صورت گرفته که نیاز به وحدت مسؤولان بوده و عدهای نگذاشته اند؟
طی این مدت که برخی دوستان به اصطلاح اصلاح طلب با راه اندازی برخی بنگاههای اقتصادی و جازنی تعدادی از یک طیف سیاسی خاص و متموّل که طی سالیان دراز از عنوان انقلابی بودن در نزد افکار عمومی به نان و نواهای کلان دست پیدا کرده اند در اعضای هیئت مدیره آن نشان از دلسوزی را عیان تر می کند!!! ولی این سکوت فعلا به خاطر این نیست که از اهداف پشت پرده اطلاعی نیست لیکن بخاطر این است که اگر ذره ای وجدان و دلسوزی هست آن را در راستای منافع عمومی خرج کنند.
کاملاً واضح و روشن است چه کسانی به وحدت مسؤولان هم فکر از نگاه خود برای تقویت باند و گروه خود احتیاج دارند تا با دریافت مجوز را ه اندازی کارخانه مضر برای محیط زیست و ساخت ویلا و تصرف اراضی کشاورزی و تغییر کاربری تلاش کنند، آنگاه یک مزدور برای تخریب جریان بیدار و روشنگر انقلابی نسخه اختلاف افکنی می پیچد، بله طی دوران 38 ساله انقلاب در شهرستان عده ای خاص و زیاده طلب با استفاده از شعارهای سیاسی که هیچ اطلاعی و اعتقادی به معنی و مفهوم و واقعیّت آن ندارند به تبعیّت از اسلاف سرمایه سالار خود و در پی تفکر لیبرالی و مناصبی که قبلاً در دست داشتند و اکنون خسته از انقلابی بودن خود خوب مایه خود را بستند که با رسوای فیش های نجومی گوشه ای از آن تفکر کلان عیان شد و در این میان عده ای بیچاره و عوام با دفاع از آنها چشم وگوش بسته عمله بی جیره و مواجیب آنان شده اند.
برای مردمی که در فشار سخت اقتصادی به سر می برند استفاده از واژه های چون روشنفکری و مردم سالاری دینی و جامعه باز سیاسی مفهومی ندارد. واقعاً این واژه ها که سالیان سال در دوران اصلاحات که پر طمطراق تر توسط عده ای که هم اکنون فراری و در دامان اربابان خود در رسانه های آمریکائی و انگلیسی بر علیه مردم و هم وطنان خود نفس می زنند چه گلی بر سر مردم زدند که دوباره کارآئی پیدا کرده اند ؟؟؟ اصلاً سواد شما اینقدر قد می دهد که چنین مطالبی را تحریر کنید، ناچاراً باید کمکی توضیح داد که استفاده از عنوان روشنفکر عمدتاً یک واژه غربی بوده که با ورود به ایران معنی و مفهوم خود را از دست داد که قالباً با فرهنگ بومی و دینی در تضاد بوده، روشنفکر ترجمه کلمه « Intellectual» بوده که نقش این واژه در غرب همواره درمبارزه با ارزشها، آداب و عادات دینی و گسترش اعتقادات اومانیستی(انسان محوری) در همه حوزه ها و قلمروهای حیات فردی و اجتماعی بوده که همواره جریانی در کشور ما با استفاده از این کلمات و با کلی گوئی درصدد جذب مخاطب بوده و هیچ گاه نظر خود را به طور مفصل برای مردم و قشر نخبه بیان نکردند و چون کلمه زیبائی به نظر می رسد می توانند از آن استفاده کنند.روشنفکر از نظر این عده یعنی همان برداشت از واژه غربی خود.
و امّا واژه مردم سالاری دینی؛ مردم سالاری دینی، اصطلاح تازه ای در گفتمان سیاسی دنیاست که بر اصول و مبانی سیاسی اسلام استوار است و متأثر از آموزه های نبوی و علوی و بر آن است تا ضمن پاسداشت حقوق شهروندان در حوزه سیاست و اداره امور جامعه، اصول و مبانی ارزشی اسلام را رعایت کند؛ و به این ترتیب، نظام سیاسی اسلام از دیگر الگوهای حکومتی، از جمله حکومتهای استبدادی و سکولار غربی متمایز می شود . «مردم سالاری دینی، دارای دو وجه است که یک وجه آن نقش مردم در تشکیل حکومت و انتخاب مسؤولان و وجه دیگر آن رسیدگی به مشکلات مردم است که بر همین اساس، مسؤولان باید مشکلات مردم را به طور جدّی پی گیری و رسیدگی نمایند». و حالا باید ببینم کجای این واژه و مفهوم آن با آراء و نظریّات جریان اصلاح طلب سازگاری دارد. آن فتنه عظیم در بر اندازی نظام در اعتراض به انتخاب مردم یا سخنان اخیر فائزه هاشمی که در اجتماع برخی از فعالان فتنه سال 88 با حمله به حکومت دینی گفته است: «من معتقدم که حکومت ها به دلیل اینکه خطاهایی که دارند را به پای دین می نویسند به دین آسیب می زنند و به خاطر همین که دین آسیب نبیند و مردم حالت دین زدگی پیدا نکنند حکومت اگر دینی نباشد بهتر است. من خیلی با حکومت دینی به این دلیل موافق نیستم» که تاکنون نه از طرف پدر خود و نه از طرف دیگر بزرگان این جریان فکری هیچ واکنش منفی به این سخنان نشان داده نشده، خوب چه بگوییم و چه دارید که بگوید بازهم از این واژه استفاده خواهید کرد؟؟؟!!!.مردم سالاری دینی کجا در مبارزه با فساد و استکبار ستیزی در تضاد است هیچ کس با این امور مخالف نیست لیکن استفاده از این واژه در مبارزه با تفکر انقلابی مورد بحث و نظر است.
حال به جمله جامعه باز سیاسی و اجتماعی مختصری اشاره کنیم . این واژه توسط نظریه فیلسوف غربی کارل پوپر مصطلح و در فرهنگ سیاسی رایج شد و برخی غرب زدگان داخلی نیز از این نظریه و انطباق آن با دین اسلام سعی در تخطئه حکومت دینی بر آمدند که اگر بخواهیم در این باب نقدی بزنیم از حوصله نوشتار خارج خواهد شد لیکن اشارتی کوچک خالی از فایده نیست. فقط باید دانست که جامعه باز مورد نظر پوپر یعنی «ما هرگز نمیتوانیم به معصومیّت و زیبایی ادعایی جامعه بسته باز گردیم (حکومت مبتنی بر دین). رویای ما از بهشت ممکن نیست روی زمین به حقیقت بپیوندد….این یقین بیشتر میشود که کارمان به دستگاه تفتیش عقاید و پلیس مخفی خواهد کشید(اشاره به حکومت کلیسا در قرون وسطی). پس باید در بکارگیری این واژه ها و اصطلاحات نهایت دقت و کوشش خود را داشته باشیم که اگر حرفی میزنیم روی آگاهی باشد نه از سر تعصّب و پیروی کورکورانه و از سر جهل. باید سؤال کرد معیار سنجش مردم و از زبان اکثریّت صحبت کردن چیست؟ عده ای فتنه گر و حامی فتنه که هم اکنون درپناه امنیّت بی بدیل و جان فشانی مدافعان حرم جان گرفته اند یا قاطبه قشر انقلابی و روشن بین و بصیر که همواره در کوران حوادث مختلف همواره یار و یاور نظام و انقلاب بوده اند و نجیبانه تمام سختیهای ناشی از سوءتدبیر ها را تحمل می کنند. اگر ملاک اکثریّت است چرا در سال 88 رای اکثریّت را نپذیرفتید و فتنه کردید ؟ و هیچ گاه توبه نکردید؟ بگذریم … و امّا انتخابات 92 و 94 نشانه حضور حدّاکثری مردم در تبعیّت از ولی امر و حفظ نظام بوده که آنانی که دل در گرو انقلاب و نظام دارند از آن به مصابه یک پیروزی می نگرند نه تسویه حسابهای گروهی. همانگونه که امام خامنه ای عزیز فرمودند نجیبانه نتایج پذیرفته شد.
هرچند دودی که از اردوگاه مدعی پیروزی بلند می شود دود اختلاف و انشقاق است که نمود آن در مجلس و تکه تکه شدن مدعیان پیروزی در انتخاب رئیس مجلس، رأی به حقوق دانهای شورای نگهبان و در تشکیل فراکسیونهای تشکیل شده نمایان شده است که در جای خود قابل تأمل است.
خدانگهدار
با سیاستهای جاهل صبر کن
خوش مدارا کن به عقل من لدن
صبر با نااهل اهلان را جلاست
صبر صافی میکند هر جا دلیست
محمد ولایتی