آیا این شراب سرکه خواهد شد؟!
به گزارش بیان نیوز؛ « آیا این شراب سرکه خواهد شد؟! » عنوان یادداشت مدیر مسئول روزنامه کیهان، حسین شریعتمداری است که میتوانید آن را در ادامه بخوانید:
ابعاد کودتای جمعه شب ترکیه و انگیزه کودتاگران اگرچه هنوز در هالهای از ابهام است و درباره کانون اصلی کودتا و درونی یا بیرونی بودن آن نیز گمانههای متفاوتی در میان است تا آنجا که برخی از ناظران سیاسی احتمال «صوری» بودن کودتا را هم دور از ذهن نمیدانند و بر این باورند که کودتا از سوی اردوغان و با هدف تحکیم جایگاه متزلزل او طراحی شده بود! ولی در این میان و صرفنظر از چرایی و چگونگی کودتای جمعه شب، شکست کودتا را میتوان نتیجه حضور مردم در صحنه ارزیابی کرد، زیرا، حتی اگر کودتا را صوری و ساخته و پرداخته خود اردوغان بدانیم، این واقعیت قابل انکار نیست که حضور مردم برخاسته از هماهنگی قبلی با آنها نبوده است، و آنان به میل و رغبت خود در صحنه حضور یافته و با کودتاگران به مقابله برخاستهاند. اما مردم چرا؟! و با کدام انگیزه به میدان آمده بودند؟!
1- ترکیه از سال 1960 میلادی (1339) تاکنون با 4 کودتا روبرو بوده است، که آخرین آن – معروف به کودتای پست مدرن – در فوریه 1997 (اسفند 1375) به وقوع پیوست و برکناری نجمالدین اربکان، نخستوزیر اسلامگرای ترکیه را در پی داشت. در این کودتا نظامیان ترکیه به بهانه عبور اربکان از مبانی سکولاریسم که ارتش خود را موظف به حفظ آن میدانست، با اعلام یک هشدار جدی، نجمالدین اربکان را وادار به استعفاء کردند و با پروندهسازی علیه بسیاری از نظامیان اسلامگرای ترکیه، آنان را از ارتش اخراج کردند.
نخستوزیری نجمالدین اربکان آغاز فصل جدیدی در ترکیه بود و نگاه اسلامگرایانه او با استقبال گستردهای از سوی مردم ترکیه و برخی از نظامیان این کشور روبرو شد. دولت وی اگرچه دوام چندانی نداشت ولی بعدها عبدالله گل و رجب طیب اردوغان با شعارهای اسلامگرایانه به ریاست جمهوری و نخستوزیری ترکیه انتخاب شدند. شعارهای اسلامی این دو در رویکرد مردم ترکیه به آنان نقش اصلی را داشت تا آنجا که واشنگتنپست نوشت، پیروزی عبدالله گل و اردوغان مدیون حجاب اسلامی همسران آنهاست که در تمامی تبلیغات انتخاباتی در کنارشان حضور داشتند.
اردوغان که با شعارهای اسلامی روی کار آمده بود به تدریج از این رویکرد کناره گرفت و اصرار داشت ضمن حفظ گرایش غربی خود، پوششی ظاهری از اسلام را هم با خود داشته باشد که اصرار وی بر بازسازی دوران حاکمیت دولت عثمانی از این دیدگاه ریشه میگرفت. اما، با رویکرد جدید اردوغان، برخی از یاران همحزبی او نظیر عبدالله گل در حزب اعتدال و توسعه از وی فاصله گرفته و جدا شدند.
نجمالدین اربکان اولین نخست وزیر اسلامگرای ترکیه و موسس حزب رفاه که عبدالله گل و اردوغان هر دو از شاگردان وی بودند و در سال 2011 از دنیا رفت، در اواخر عمر خود با نگرانی توأم با عصبانیت از اردوغان یاد کرده و گفته بود؛ اردوغان غورهای بود که امیدوار بودم به انگور تبدیل شود اما او امروزه به شراب تبدیل شده است!
2- مواضع و عملکرد اردوغان طی چند سال اخیر نه فقط مردم مسلمان ترکیه، بلکه احزاب لائیک و ملیگرای این کشور را هم ناخرسند کرده بود، دفاع تمامقد او از ائتلاف ضدسوری که با حمایت آشکار از گروههای تکفیری – مخصوصا داعش – همراه بود، در کنار جنایات وحشیانه داعش از یکسو و همراهی نزدیک به سرسپردگی با رژیم کودککش آلسعود، از سوی دیگر، جایگاه اردوغان را در میان مردم ترکیه به شدت تضعیف کرده بود تا آنجا که بارها زبان به گلایه و اعتراض گشوده و ریاستجمهوری اردوغان را باعث سرافکندگی خود در جهان اسلام میدانستند. این وضعیت تا نزدیک به یک ماه قبل ادامه داشت و همه روزه نیز بر شدت و دامنه آن افزوده میشد.
شکست داعش در سوریه و عراق و زمینگیر شدن گروههای تکفیری که با درایت و حضور مستشاری جمهوری اسلامی ایران صورت پذیرفت برای اردوغان که طی چند سال گذشته به حمایت تمامقد از تروریستها در سوریه و عراق برخاسته بود، یک ناکامی شبیه به کابوس بود و در همان حال، اتحادیه اروپا نیز به تحقیر اردوغان روی آورد. این اتحادیه که با حضور ترکیه در پیمان ناتو از این کشور به عنوان ژاندارم منطقه بهره کشیده بود ولی هرگز به آرزوی ترکیه برای عضویت در اتحادیه اروپا توجهی نکرده بود، اعلام کرد که شاید تا 300 سال دیگر با عضویت ترکیه در اتحادیه اروپا موافقت کند! و… این تحقیر با واکنش گسترده مطبوعات ترکیه روبرو شد که آن را نتیجه عبور اردوغان از خط حیثیت ترکیه میدانستند.
3- اردوغان نزدیک به 3 هفته بود که در برخی از سیاستهای اعلام شده قبلی خود تجدیدنظر کرده بود. ترکیه بعد از چند ماه که به فشار روسیه برای عذرخواهی به خاطر سرنگون کردن جنگنده این کشور توجهی نکرده و با بیاعتنایی از کنار آن گذشته بود، رسما از روسیه عذرخواهی کرد و با اهمیتتر از آن، عقبنشینی آشکار از مواضع قبلی خود علیه سوریه بود. «بنعلی ایلدریم» نخستوزیر ترکیه روز 23 تیرماه 95 رسما اعلام کرد که کشورش به دنبال برقراری روابط خوب و حسنه با دولت بشار اسد در سوریه است. و دو روز بعد در مصاحبه با آناتولی این رویکرد جدید ترکیه در سیاست منطقهای را تکرار کرد. اهمیت این رویکرد را باید در تلاش آشکار و همهجانبه چند سال گذشته دولت ترکیه در برخورد خصمانه با دولت سوریه دانست. ترکیه طی سالهای اخیر با جدیت بر حمایت خود از تروریستهای تکفیری- در پوشش معارضین غیرتروریست! – تاکید داشته و برکناری بشار اسد را تنها راهحل بحران سوریه میدانست و اکنون با صراحت از مواضع قبلی عقبنشینی میکرد. ایلدریم، در همان مصاحبه، گفت «امنیت عراق و سوریه برای مبارزه با تروریستها واجب و ضروری است» و علاوه بر آن تأکید کرد که کشور متبوعش در حال گسترش حلقه دوستانش در منطقه است.
4- اکنون هنگام پاسخ به این پرسش است که کودتای جمعه شب ترکیه از کدام خاستگاه صورت پذیرفته بود و مردم این کشور با کدام انگیزه در صحنه حضور یافته بودند؟ دراینباره دو احتمال به عنوان دو گمانه با شدت و دامنه بیشتری مطرح میشود.
اول؛ آن که کودتا یک حرکت صوری بوده است و از سوی دولت اردوغان با طراحی شکست زودهنگام و بهرهگیریهای بعدی از آن صورت پذیرفته است!
دوم؛ کودتاگران از یک کانون بیرونی و یا داخلی برخاسته و به جد قصد سرنگونی دولت اردوغان را داشتهاند.
این که کدام یک از دو گزاره و گمانه یاد شده به واقعیت نزدیک است، موضوع یادداشت پیش روی نیست، بلکه آنچه در این یادداشت دنبال میکنیم، چرایی و انگیزه حضور مردم در مقابل کودتاگران است. بخوانید!
حضور گسترده مردم در مقابل کودتاگران یک واقعیت غیرقابل انکار است و در هر دو حالت و یا دو احتمال مورد اشاره درباره خاستگاه کودتا قابل توضیح خواهد بود. چرا که بر فرض صوری بودن کودتا، به یقین تودههای مردم از آن بیخبر بودهاند، و بسیار بدیهی است که طراحان کودتا – در حالت اول – نمیتوانستهاند همه مردم را در جریان گذاشته و پیشاپیش از آنان برای حضور در این ماجرا دعوت کرده باشند. بنابراین حضور مردم صرفنظر از خاستگاه صوری یا واقعی کودتا با یک انگیزه واحد و قابل توجیه انجام شده است و این انگیزه قبل از همه ناشی از نفرت آمیخته به وحشت مردم از دو پیآمد کابوسمانند بوده است. اول؛ حاکمیت ارتش ترکیه که مانند 4 نمونه قبلی کودتاهای نظامی در این کشور، میتوانست با دیکتاتوری و حاکمیت زور همراه باشد و دوم؛ نفرت توأم با وحشت مردم از جنایات هولناک تکفیریها که با توجه به رویکرد اخیر دولت ترکیه و چند عملیات تروریستی طی ماههای گذشته میتوانست احتمال حضور آنان در کشورشان را در صورت پیروزی کودتاگران قوت ببخشد. چرا که کودتا بعد از اعلام مواضع اخیر ترکیه در برقراری روابط دوستانه با دولت بشار اسد، حمایت از دولتهای عراق و سوریه در مقابله با تروریستها و عذرخواهی از روسیه- یکی از کشورهای حاضر و فعال در ائتلاف ضدتروریستهای تکفیری- صورت پذیرفته بود و به طور طبیعی این احتمال را در میان مردم قوت میبخشید که کودتاگران علیه مواضع اخیر دولت ترکیه دست به کودتا زدهاند.
5- آیا دولت اردوغان در مواضع اخیر خود صداقت دارد؟ پاسخ به این سوال و قضاوت درباره این گزاره به آسانی ممکن نیست، چرا که اردوغان طی چند سال اخیر بارها نشان داده است که ارزش چندانی برای مردم کشور خود قائل نبوده و احتمال آن که مواضع اخیر دولت وی بخشی از یک ترفند جدید و یا یک موضع تاکتیکی – و نه استراتژیک – بوده باشد، با قاطعیت قابل نفی کردن نیست.
اما، در اینجا سخن درباره حضور مردم است که صرفنظر از انگیزه واقعی اردوغان صورت پذیرفته و آنان را با این تلقی که مواضع جدید دولت باعث کودتا شده است، به صحنه آورده است.
6- و اما، فرض کنید که دولت اردوغان به مواضع و رویکرد چند سال قبل خود یعنی حمایت آشکار از داعش و سایر گروههای تکفیری، اصرار بر سرنگونی حکومت سوریه و همراهی با تروریستها در عراق ادامه داده بود، در این حالت، بدون کمترین تردیدی میتوان نتیجه گرفت که مردم، حاکمیت نظامیان کودتاگر را در مقابل مواضع دولت ترکیه ارزیابی میکردند و دیکتاتوری آنان را بر تحمل سایه شوم و وحشیانه داعش بر کشورشان ترجیح میدادند و این، صرفنظر از صداقت یا عدم صداقت اردوغان در مواضع اخیرش میتواند برای وی درسآموز تلقی شود و چنانچه مواضع یکماه اخیر وی یک حرکت تاکتیکی و فریبکارانه بوده باشد – که چندان بعید نیست – باز هم، حضور مردم در مقابل کودتاگران حاکی از آن است که مردم مواضع پیشین اردوغان را نمیپسندند و اگر او در پی جلب نظر مردم و برخورداری از حمایت آنان در روزهای حادثه است، باید از همراهی با دشمنان اسلام و مردم برای همیشه کناره بگیرد. آیا چنین میشود؟ و شرابی که نجمالدین اربکان از آن سخن میگفت به سرکه تبدیل خواهد شد؟! قضاوت دراینباره به زمان بیشتری نیاز دارد!