شیخ بهایی مسافری از بعلبک تا صفاهان و از صفاهان تا توس به قلم استاد قاسم اشراقی گلپایگانی
دین و دل به یک دیدن باختیم و خرسندیم
در قمار عشق ای دل کی بود پشیمانی
در این مقاله عزم آن دارم که پیرامون یکی از چهره های علمی به معنای کامل کلمه و شریعت مداری واقعی و ادیبی تمام عیار که در نوجوانی از آن سوی مرزهای جغرافیایی کشور عزیزمان به این دیار عالِم پرور وارد شده و در زمینه ی کلیه ی علوم منشاء خیر و صلاح گردیده در حد حوصله ی مخاطبان صبور و با ذوقمان مقاله ای کوتاه طرح کنم.
بر می گردیم به اواخر قرن ده و آغاز قرن یازده و حکومت صفوی و بویژه پادشاهی طهماسب میرزا، خانواده ای مسلمان و شیعه مذهب با پشتوانه ای علمی و دینی از بعلبک لبنان تصمیم به اقامت در ایران گرفت. که از همین خانواده فرزندی بعدها در تمامی علوم و فنون به شهرتی جهانی رسید.
عزالدین حسین بن عبدالصمد که شیعه ای کامل بود و در جبل عامل لبنان و در روستای جباع که اهالیش تمامی شیعه بودند بر اثر اذیتی که می دیدند و کینه ورزی نسبت به شیعه از یک سو و دعوتی که شاه طهماسب از او کرد جلای وطن کرد و به عزم سکونت به خاک این سرزمین وارد شد؛ و این هنگامی بود که فرزندش محمد (شیخ بهایی) سیزده ساله بود.
باری این گروه کوچک و مهاجر در قزوین ماندند و در حالی که محمد خودمان مشغول آموختن علوم بود پدرش به شیخ الاسلامی شهر قزوین انتخاب شد. در سال 984 قمری پدر شیخ بهایی تصمیم به زیارت خانه ی خدا گرفت و از قزوین بیرون شد. پس پسر جای پدر را گرفت و از اینجا مقاله ی ما وارد مرحله ی اصلی می شود.
ابتدا جا دارد از اساتیدی نام برده شود که شیخ بهایی از محضرشان علم آموزی کرده است.
1-در فقه و اصول و حدیث و ادبیات از محضر پدرش بهره گرفت.
2-در زمینه ی منطق و کلام و ادبیات عرب از محضر نجم الدین شهاب بهره کافی بر گرفت.
3-ریاضی و کلام و فلسفه را از کلاس مولانا افضل نائینی بیاموخت.
4-طب را از مجالست با حکیم عمادالدین محمود پزشک شاه طهماسب فرا گرفت.
و باز در برخی کتب نقل است که در مکتب ملا محمد باقر یزدی مؤلف کتاب مطالع الانوار ریاضی را تکمیل کرد. این اسطوره ی علم و تقوی که نه عارف صرف بود و نه شریعتمدار صرف با نبوغی معجزه آسا در کلیه ی فنون و علوم از ریاضی گرفته تا شعر و فقه و از هندسه گرفته تا علم نجوم همه و همه را به طور کامل فرا گرفت و در اصفهان سربلند روزگار می گذرانید و هر روز گذشته از آن که شاگردانی را تربیت می کرد منشاء خدمتی هم می گردید.
از خدمات اجتماعی او :
الف- مهارت شیخ در ریاضی و معماری و مهندسی بجایی رسید که در رونق بخشیدن به شهر اصفهان تردیدی نیست. از جمله تعیین سمت قبله ی مسجد امام که بر مبنای علم هندسه و نجوم استوار است و باید توجه داشت این کار با ابزار ابتدایی آن روزگار امری طُرفه و قابل ستایش است.
ب- تقسیم آب زاینده رود بین محلات اصفهان و روستاهای اطراف به طور اصولی که موجب رفع درگیری های زیادی شد.
پ- ساخت گُلخن یا گرمابه ای که هنوز هم در اصفهان هر جهانگردی را به تحسین وا می دارد.
ت- ساختن منار جنبان که باز هر جهانگرد صاحب فکری را به حیرت می برد.
ج- مهندسی شهر نجف و تعیین اوقات شرعی در آنجا
اما خدمت دیگر این مرد براستی عالم به همه ی علوم تربیت شاگردانی بود که هر یک از نوادر روزگار خود بودند و آنها را 33 نفر برشمردند که این بنده برخی از آنان را فقط نام می برم.
سید میرزا رفیع الدین حیدر حسینی طباطبایی نائینی، ملا محسن فیض کاشانی، علی مجلسی و ملا صدرا محمدباقر مؤمن خراسانی معروف به محقق سبزه واری.
مخاطبان ارجمند عنایت داشته باشند که از ذکر تخصص نامبردگان عمداً خوداری کردم.
و باز خدمت شیخ به اینجا تمام نمی شود. از آن یگانه ی روزگار آثاری به یادگار مانده که برخی را نام می برم. (جامع عباسی که شاخص ترین اثر شیخ است در فقه و به زبان فارسی، مثنوی سوانح الحجاز یا نان و حلوا، کشکول که در واقع جُنگیست از شعرها و نثرهای او، نان و پنیر که مفاهیمی چون مثنوی مولوی دارد و مثنوی شیر و شکر)
در ضمن یادآور می شوم که شیخ در غزل از فخرالدین عراقی پیروی می کرد و در رباعی به ابوسعید ابوالخیر و خواجه عبدالله انصاری عنایت داشت و در مثنوی الگوی او جلال الدین محمد بلخی بود.
شیخ بهایی در شعر سبک ساده و روانی را دنبال می کرد به عنوان نمونه:
زاهدی به میخانه سرخ رو ز می دیدم
گفتمش مبارک باد بر تو این مسلمانی
غزلی عرفانی
مع الذلک با آنکه شیخ بهایی دیوانی کوچک و کم حجم دارد اما اشعارش جمعاً قوی و قابل تأمل است. باری به سال 2009 میلادی که یونسکو سال نجوم خوانده بود به پاس خدمات محمد عاملی معروف به شیخ بهایی نام او را در لیست مفاخر ایران ثبت کرد و تا باد چنین بادا.
برخی آثار شیخ بهایی را قبلاً نام بردم. لازم به ذکر است که مجموعه ی آثار او را به حدود 95 کتاب و رساله ذکر کرده اند. چرا که آن دانشمند بلند پایه در رشته ها و دانشهای گوناگون عالمی جامع و کامل بود. از جمله عرفان، ریاضی، ادبیات اعم از شعر و نثر، تاریخ نگاری، نجوم، فلسفه، منطق، پزشکی، اخلاق، مهندسی، هنر و فیزیک و طبیعیست اینگونه عالمی باید دارای چه ثمر و میوه ای برای جامعه ی خود باشد همان میوه ای که شیخ بهایی ما داشت.
و اما برای گرامی داشت او همایشی هر سال سی اَمرداد تشکیل و از او یاد و ذکر خیر می شود. از کارهای قابل توجهی که در سال 1383 در مورد یادی از شیخ به انجام رسید مجموعه ی تلویزیونی در هفده قسمت بود که به سال 1384 از شبکه ی دو سیما پخش شد و از طرف دفتر پژوهش فرهنگی کتابی در این مورد چاپ گردید.
باری منابعی که طالبان شناخت این اسطوره ی علم و عمل و شریعت و طریقت می توانند با مراجعه ی به آن او را بطور دقیق بشناسند:
1-کلیات شیخ بهایی 2- تاریخ ادبیات جلد 5 دکتر صفا 3- روضات الجنات جلد 7 محمدباقر خوانساری 4- تذکرت الملوک 5- عروت الوثقى6-سیمایی از شیخ بهایی در آیینه ی آثار از محمد قصری و چند منبع دیگر که برای پرهیز از اطاله ی کلام از درجش می گذرم.
آنچه نوشتم و شما مخاطب ارجمند مطالعه می فرمایید قطره ای بود از دریا و صرفاً هدفم ادای وظیفه در حق عالمی بود که به حق دیوار سختی ها را فرو ریخت و برای روشنایی راه علم هنر و اندیشه چراغی در راه دانش پژوهان برافروخت چراغی که به روایت دکتر ذبیح الله صفا آغاز روشنائیش 8 اسفند نهصد و پنجاه و سه در بعلبک بود و خاموشیش در هشت شهریور هزار و سی در اصفهان و خوابگاهش در جوار مرقد سلطان علی ابن موسی الرضا (ع).
با امید به اینکه سیره ی او الگویی برای طالبان علم و اندیشه و عمل باشد و تجلیل ما مشکور درگاه ربوبی و روح بلند آن بزرگ مرد عرصه ی دانش بشری گردد.
در خاتمه چند بیت از غزل او را حسن ختام این نوشته ی قاصر می کنم و شما گرامی مخاطبان همیشه همراهمان را تا دورودی دوباره بدرود می گویم.
ساقیا بده جامی زان شراب روحانی
تا دمی برآسایم زین حجاب جسمانی
دین و دل به یک دیدن باختیم و خرسندیم
در قمار عشق ای دل کی بود پشیمانی
زاهدی به میخانه سرخ رو ز می دیدم
گفتمش مبارک باد بر تو این مسلمانی
ما سیه گلیمان را جز بلا نمی شاید
بر دل بهایی* نِه هر بلا که بتوانی
*منظور لقب شاعر است.
____________________________________________________________
منابعی که به آنها توجه شده:
1-کلیات شیخ بهایی
2-تاریخ ادبیات جلد 5 دکتر صفا
3-روضات الجنات جلد 7
4-تاریخ ادبیات ایران ادوارد براون
5-تذکره ی ملوک
6- عروه الوثقى
… و تعدادی دیگر
استاد قاسم اشراقی گلپایگانی