مروری در احوال پیر نیشابور به قلم استاد قاسم اشراقی گلپایگانی
هنگامه سپیده دم خروس سحری
دانی که چرا همی کند نوحه گری
یعنی که نمودند در آینه ی صبح
کز عمر شبی گذشت و تو بی خبری
به بهانه ی 28 اردیبهشت روز خیام، حکیم، ریاضیدان، فیلسوف،فقیه،منجّم و شاعر برجسته ی این کهن مرز و بوم، با یادی از آن شخصیّت گرانقدر مروری گذرا داریم در فرازهایی از زندگانی و احوال آن بزرگ مرد عرصه های علم و هنر.
باری خواجه ی امام، حجت الحق حکیم ابوالفتح ابراهیم خیامی نیشابوری حکیم و ریاضیدان و شاعر برجسته ی اواخر قرن پنجم و اوایل قرن ششم- در احوال خیام بیهقی در تاریخش می نویسد که سال ولادت خیام به درستی معلوم نیست و از احوال زندگی ابتدای او هم اطلاع موثّقی در اختیار نداریم و باز مرحوم عباس اقبال آشتیانی در مقاله ی خود که در مجله ی شرق آمده در ذیل همان صفحه خیام را از شاگردان ابن سینا دانسته و این نظر معطوف به گفته ایست که خیام در رساله ی کون و مکان که به عربی می باشد به سال 473 در جواب یکی از شاگردان ابن سینا به نام ابو نصر محمد ابن عبدالرحیم نوشته ای دارد که در آنجا به موضوع فلسفی غامض و سنگینی اشاره می کند و می گوید در حالی که رجال فلسفی و علمی در حل آن متحیّر بودند و به ستوه آمده من و معلم من افضل المتأخرین بو علی سینا اعلاالله درجت در این خصوص امعان نظر کردیم.
حال اگر این سخن خیام نوعی اظهار ادب و تواضع نباشد پس باید وی در حدود سال 428 به وقت وفات بو علی جوان پخته ای بوده باشد و از طرفی دلالت به شاگردیش نزد بوعلی سینا باشد. قدیمترین مآخذی که در آن از خیام نامی آمده چهار مقاله ی نظامی عروضیست که گفته به 506 در کوی برده فروشان بلخ به خدمت خیام رسیدم و در میان مجلس عشرت از وی شنیدم که می گفت گور من در موضعی باشد که هر بهاری شمال بر من گل افشان می کند و چون به سال 630 به نیشابور رسیدم حدود چهار سال از وفات او می گذشت و نیز درباره ی تسلّط و فهم او در نجوم حکایتی دارد که از نقل آن می گذرم.
بعد از نظامی ابوالحسن علی بن زید بیهقی که خود خیام را در جوانی ملاقات کرده مفصّل سخن گفته (در مورد خیام). از جمله اینکه در نیشابور ولادت یافته و نیاکان او هم از آن شهر بودند و او یعنی خیام ثانی ابو علی سینا در اجزای علوم حکمت بود و تنها اخلاق تندی داشت.
خیام در لغت و فلسفه، تاریخ و فقه عالم بود و تسلّط داشت. شهرزوری مورخ دیگر بر آنچه بهقی در مورد خیام و برجستگی های علمی او آورده اضافه می کند که خیام اشعار نیکویی به پارسی و تازی دارد از سویی قفطی تاریخ نگار دیگری در اخبار الحکما خیام را امام خراسان دانسته و مطلب تازه اش در مورد خیام این است که وی به تعلیم علوم یونان اشتغال داشت و معلمین را از راه تطهیر حرکات بدنی و تزکیه ی نفس انسانی بر طلب واحد تحریص می کرد و به همین دلیل صوفیه به چیزی از ظواهر شعر او خواسته اند که وی را به طریق خود نسبت دهند و افکار پیچیده ی او بخصوص در رباعیاتش موجب اتهامات واهی در مورد آن عالم بزرگ گردیده و این اتهامات ظلمی است که به طور یقین بر او رفته است.
باری زکریای محمود غزنوی در آثار البلاد و اخبار العباد داستانی از مخالفت فقها با خیام آورده و گفته است که یکی از فقیهان هر روز صبح پیش از نماز نزد خیام درس حکمت می خواند و چون بین مردم می رفت از او به بدی یاد می کرد. خیام روزی عده ای مطرب با طبل و بوق در خانه پنهان کرد چون فقیه صبح برای تلمّذ آمد دستور داد تا طبل ها و بوق ها را به صدا در آوردند لاجرم مردم گرد منزل او جمع شدند و خیام با نشان دادن آن فقیه گفت این بدگوی من است که اکنون نزد من درس می گیرد و آن فقیه را رسوا کرد. و دریغا از این غرض ورزی های سبک که در حق بسیاری از بزرگان با لفظ و قلم در تاریخ جا خوش کرده است.
باری از جمله داستان های جعلی درباره ی خیام دوستی او با حسن صبّاح و خواجه نظام الملک و همکلاسی بودنشان می باشد. که در کتب جامع التواریخ، تاریخ گزیده، روضه الصفا، حبیب السیر و تذکره ی دولت شاه سمرقندی راه جسته و گر چه نویسنده ی کتب مذکور جملگی از بزرگان هم عصر او بوده اند لکن در مورد همکلاسی بودنشان دچار اشتباه شده اند. در تاریخ ادبیات دکتر صفا جلد دوم صفحه ی 526 در این مورد به تفصیل سخن آمده است.
نکته ای که درباره ی خیام قطعی ست اینکه او از مشاهیر حکما، فقها، منجمین، اطبا، ریاضی دانان و شاعران هم عصر خود بوده است. معاصران او خیام را در حکمت ثانی بو علی سینا دانسته اند و در احکام نجوم قول او را مسلّم شمرده اند و در کارهای علمی از قبیل ترتیب رصد و اصلاح تقویم از جمله ی بزرگان روزگار خودش خوانده اند.
خیام سفرهایی به سمرقند، بلخ، هرات،اصفهان و حجاز کرده و گفته اند همه جا با بزرگان هم نشین و مصاحب بوده است. لیکن جمله ی وقایع نگاران او را مردی تند خو دانسته و به جهت حیرت و سرگشتگی در امر حقیقت و احوال خود تردیدهای فیلسوفانه داشته است. از این رو وی را حکیمی طرفدار استفاده از لذایذ موجود و حال ساخته که موجب اتهام کفر و زندقه و دهری بودن و تفکرات طبیعی او گردیده. در حالی که نظرات او در حدّ فهم و درک مردم ظاهر بین آن روزگار نبوده و همین قضیه از او چهره ای غیرواقعی و لااِبالی ساخته تا جایی که متأسفانه صادق هدایت در مقدمه ی دیوان رباعیاتش تفسیر به رأی کرده و بیش از حد به بی راهه رفته است.
همان چیزی که به عنوان یک اتهام مغرضانه برخی از بزرگان را شامل گشته است. خیام در شناخت قرآن مجید و مسائل حکمی و فقه به راستی در حد کمال بوده که حوصله ی مقاله و مخاطبان رعایتشان ایجاب کرد که از جزو جزو آن بگذرم.
در مورد وفات خیام اتفاق قولی وجود ندارد. نظامی عروضی سال 506 را ذکر می کند و اقبال آشتیانی وفات او را به سال 517 ذکر کرده است”مقاله ی مجله ی شرق”
در مورد شعر خیام شک نیست که جناب خیام پس از فراغت از امور علمی، نجوم، ریاضی، فلسفه و حکمت به سرودن رباعی می پرداخته است. در کتب مرصادالعباد، جهان گشای جوینی، تاریخ گزیده، نزهت المجالس و برخی دیگر از منابع رباعیات او را 57 رباعی دانسته اند و این عدد بعدها به 178 رباعی هم رسیده که به طور یقین بسیاری از آنها مربوط به خیام نیست و منسوب به اوست.
به هر حالت خیام گذشته از ایران زمین در آن سوی مرزهای جغرافیایی ما از جمله کشورهای اروپایی به عنوان شاعر برجسته ای مطرح می باشد. از باب مثال تحقیقات عالمانه ی ژوفسکی روسی و تحقیق عمیق دکتر فردریک روزن به سال 1304 در برلین.
به هر صورت در روز مبارک خیام یاد آن مرد بزرگ و شاعر فهیم و عالم ارجمند را گرامی می داریم و این بنده دو رباعی از آن شاعر فیلسوف را به مخاطبان گرانقدرمان پیش کش میکنم:
از من رمقی به سعی ساقی ماندست
وز صحبت خلق بی وفایی ماندست
از باده ی دوشین قدحی بیش نماند
از عمر ندانم که چه باقی ماندست
***************************************************
ساقی غم من بلند آوازه شدست
سر مستی من برون ز اندازه شدست
با موی سپید سرخوشم کز می تو
پیرانه سرم بهار دل تازه شدست
***************************************************
برای طالبان اطلاعات بیشتر در مورد خیام به برخی منابع اشاره می کنم:
1-تاریخ ادبیات ایران نوشته ی ادوارد بران
2-تاریخ ادبیات دکتر شفق
3-مقدمه ی رباعیاتش سعید نفیسی
4-کامل التواریخ ابن اثیر
5- تاریخ ادبیات دکتر صفا
ولله مستعان
استاد قاسم اشراقی گلپایگانی
کد خبر : 58697 و در روز دوشنبه 27 اردیبهشت 1395 ساعت ۲۱:۱۰:۲۳