ماه مبارک رجب
رجب در لغت به معنی عظمت و بزرگی و عظیم است. ماهی بزرگ که از ماههای شریف اللهی است. ماهی است که در آن رخدادهای بزرگی چون ولادت یادگار کربلا و شهادت صاحب بزرگ امام هادی (ع)، استحباب زیارت حضرت امام حسین (ع)، ولادت ابن الرضا جواد الائمه (ع)، ولادت شش ماهه حضرت امام حسین یعنی حضرت علی اصغر است. با توجه به روزشماری که انجام گرفته، روز سیزدهم رجب اوّل شروع ایام البیض (اعتکاف) و ولادت با سعادت مولای متّقیان امام همام حضرت علی (ع) مولود کعبه و وفات حضرت زینب (سلام الله علیها) و بعثت نبی مکرم در این ماه عزیز صورت گرفته است و از طرفی بنا بر آنچه مرحوم شیخ عباس قمی (ره) در مفاتیح الجنان آورده رجب نام ماهی است در بهشت که از شیر سفیدتر و از عسل شیرین تر است؛ و همچنین استغفار و توبه در این ماه تأکید فراوان شده است. با توجه به اینکه ولادت امام العارفین، اسدا… الغالب، علی ابن ابیطالب (ع) در این ماه بود شمه ای از اخلاق امیرالمؤمنین را خدمت عزیزان و خوانندگان گرامی بیان می داریم.
حفظ آبروی اهل گناه: هنگامی که علی (ع) بر اریکه ی حکومت تکیه داشت و از همه ی امکانات و ابزارهای دولتی در اختیارش و از آن برخوردار بود همه کوشش خود را در مورد احقاق حق بی گناهان و چنانچه کسی آبرویش بر باد رود محفوظ نماید، اینجاست که روزی زنی باردار پا به ماه به محظر آن حضرت رسیده گفت: یا امیرالمؤمنین من مرتکب زنا شده ام. مرا پاک کن چون عذاب خدا در دنیا که حد زناست، از عذاب او در قیامت که قطع شدنی نیست آسان تر است. علی (ع) فرمود: از چه تو را پاک گردانم؟ زن گفت: مرتکب کار خلاف عفّت شده ام. علی (ع) فرمود: وقتی این کار را کردی شوهر داشتی یا نه؟ زن گفت: آری، همسر داشتم. علی (ع) فرمود: آیا در آن حالت همسرت در حضر بود یا در سفر؟ زن گفت: در حضر بود. حضرت فرمود: برو تا فرزندت به دنیا آید، پس از آن تو را پاک خواهم نمود. وقتی زن رفت، امام گفت: خدایا، این شهادت است. چیزی نگذشته بود که به محضر حضرت علی (ع) آمده گفت: وضع حمل کردم اینک مرا پاک کن. حضرت در حالی که تجاهل می کرد فرمود ای کنیز خدا از چه چیزی تو را پاک کنم؟ زن گفت: من زنا کرده ام مرا پاک کن. حضرت فرمود: آنهنگام ارتکاب آنچه مرتکب شدی همسر داشتی؟ گفت: آری. فرمود: شوهرت حاضر بود یا مسافر؟ گفت حاضر بود. حضرت علی (ع) فرمود اکنون برو تا دو سال تمام فرزندت را شیر بده، همان طور که خدا فرمان داده است. زن رفت وقتی به جایی رسید که صدای امام را نمی شنید، امام فرمود: خدایا این دو شهادت است (دو بار به زنا اقرار کرده است). دو سال که از این ماجرا گذشت، برای سوّمین بار به محضر آن حضرت آمد و گفت: یا امیرالمؤمنین دو سال به او شیر دادم اینک مرا پاک کن، علی (ع) باز خود را به تجاهل زده فرمود: از چه چیزی تو را پاک کنم؟ زن گفت: مرتکب خلاف عفّت شده ام. باز حضرت سؤالات و مسائل قبل را مطرح کرد و فرمود؟ برو فرزندت را سرپرستی کن تا خوردن و آشامیدن را بداند و از بالایی نیفتد و در چاه سقوط نکند.
زن با گریه رفت و وقتی به جایی رسید که سخن علی (ع) را نمی شنید حضرت گفت: خدایا این سه شهادت است. راوی گوید: عمرو بن حریث مخزومی با آن زن رو به رو شد، از او پرسید: ای کنیز خدا چه چیزی تو را به گریه آورده است؟ در حالی که دیدم به سوی علی در رفت و آمد هستی و می گویی مرا پاک کن.
از نقل گفت و گوی خود با حضرت علی (ع) گفت: ترسیدم که مرگم برسد و او مرا پاک نکرده باشد. عمرو بن حریث به وی گفت: به سوی او برگرد، من فرزندت را سرپرستی می کنم.
زن برای بار چهارم به محضر امیرالمؤمنین (ع) رسیده، داستان گفتگویش را با عمرو بن حریث به آگاهی آن حضرت رسانید. امام (ع) خود را به بی اطلاعی زده برای بار چهارم پرسشها و پاسخ ها را تکرار فرمود و آن زن به گناهش اقرار کرد. حضرت، سر مبارک را به آسمان برگردانده، گفت: پروردگارا این زن چهار بار به خلاف عفّت اقرار کرده و تو از جمله چیزهایی که به پیامبرت فرموده ای، این است که ای محمد (ص) هر کس حدی از حدود مرا تعطیل کند با من دشمنی ورزیده است و من حدود تو را تعطیل نمی کنم و با تو معارضت نمی ورزم و احکامت را تباه نمی سازم بلکه فرمانبر تو و پیرو پیامبرت هستم. عمرو بن حریث به چهره ی امام نگاه کرد چون انار شکافته شده سرخ شده بود. عمرو گفت: یا امیر المؤمنین! من تنها می خواستم سرپرستی بچه او را به عهده بگیرم چون گمان داشتم شما این کار را دوست می داری. آیا پس از چهار بار شهادت با خواری تمام سرپرستیش را به عهده می گیری؟ اینجا بود که در یک سخنرانی عمومی مردم را برای اجرای حد به بیرون کوفه فرا خواند و به آنان فرمان داد سنگ های ویژه همراه داشته باشند و چهره ی خود را بپوشانند تا شناخته نشوند. زن در محل اجرای حد حاضر شد و امیر المؤمنین خطاب به حاضرا فرمود: کسی می تواند در اجرای حد شرکت کند که حدّی بر عهده اش نباشد؟ همه ی حاضران جز علی (ع) و دو فرزندانش حسن و حسین علیهما سلام بازگشتند و آن بزرگواران حد خدا را درباره آن زن گنه کار جاری کردند.
منابع: الکافی 7/185
وسایل الشیعه 28/103
بحارالانوار 40/290
سید عطاء عبدالمنافی