«اندرزی و هشداری»
انتخابی از یک قصیده ی بلند، سروده ی سال 1357 و در جواب یکی از مدعیان شعر و ادب که در این زمینه اطلاع کافی هم نداشت و در پاسخ اهانتی که همان سال در تهران به یکی از استادانم روا کرده بود، سرودم.
شعر در قالب قصیده است و روا دانستم با هدف ایجاد تنوّع و طرح این گونه اشعار برای مخاطبان ارجمندمان هم بخشی از آن را روایت کنم بلکه تغییر ذایقه ای شود.
«اندرزی و هشداری»
تو را که چشم حقیقت شناس نابیناست
به چشم ظاهرت ای دوست قطره ای دریاست
کویر خاطرت آری نمی تواند دید
که گل به گلشن و قمری به دامن صحراست
به نای1 جام تهی از شرابت ای بدمست
تموّجی زِ مفاهیم مستی و غوغاست
حدیث نظم تو در پیش چشم اهل ادب
چو شعر کودک نو پا نتیجه ی رؤیاست
تو از حصار جهالت کجا رهی جانم
که ذهن کور و علیلت اسیر خامی هاست
حماسه ساز غزل داند و تو بی خبری
که شعر حاصل فهم و شعور مولاناست
به قلّه های رفیع سخنوری بِشنو
کسی رسد که دلش پاک همچنان دریاست
صدای حرف دل نخبگان کسی داند
که پیر معرفت و نکته سنجیش برناست
کتاب معرفت آن کس نوشت کز سر صدق
به سینه اش شرر عشق شاخه ی طوباست
به موج ظاهر دریا نگه مکن هرگز
که مهره های صدف در دفینه ی ژرفاست
تو در اسارت خاکی نمی توانی دید
شتاب نور خطای تو جان من اینجاست
چراغ قافله ی شهر عشق افروزد
کسی که طفل دبستان سعدی و نیماست
به خاک پای نجابت قسم که در همه عمر
سبوی تشنه ی من رهن همّت والاست
ز باغبان حوادث شنیده ام گویا
که مشکل ره ما خارهای ناپیداست
تو در نهایت خویشی و طبع کور و کرت
کجا رهد زِ کمندی که سخت جانفرساست
بلور شعر به سرشاخه های عریانیست
تو را چه سود که دستت ز چیدنش کوتاست
زِ زخمه ی سخنت ای اسیر دخمه ی شب
لبا لب از گل مسموم دامن دلهاست
معلم ادبم داد پَندکی گویم
که چاه کن هم گه در اسارت ته چاست
کمند کِبر گرفتست اختیار از تو
که دیو ذهن علیل تو سرکش و رعناست
نصیحت منِّ درویش را گرفتی تلخ
عزیزکم به خدا هم خطای تو اینجاست
تو آن گیاه نه بر ریشه ای که می گوید
به هر طرف بوزد باد قبله ام آنجاست
فریب لحظه ی حاضر مخور که قاضی دهر
قضاوتش به ورق های دفتر فرداست
تو و منیّت و بد مستی و سخندانی
هزار نکته ی باریک تر زِ مو اینجاست2
بگفت «قاسم» و بشنو غرور را بگذار
بحکم آنکه به چشم تو قطره ای دریاست
____________________________________________
پینوشت
1-نای: منظور گلو می باشد
2-تلمیحی است از یکی از شعرا و از این تلمیحات در شعر زیاد استفاده شد
در ضمن توضیحاً عرض می کنم این شعر مربوط به گذشته است و صمیمانه می گویم برای جمهور هنرمندان بزرگوار بخصوص ادب دوستان و شاعران راستین «گهواره ی هستی ام» احترام درخور قائلم.
عمرشان دراز باد
سروده ی استاد قاسم اشراقی
کد خبر : 51354 و در روز پنجشنبه 19 فروردین 1395 ساعت ۰۹:۴۷:۴۸