آژیر خطر به صدا درآمد غبار حضور متکدّیان بر سر در شهر
دست طمع چو پیش کسان میکنی دراز
پل بستهای که بگذری از آبروی خویش
به گزارش گروه اجتماعی بیان نیوز، تکدّی و تکدّیگری توسّط افراد در جامعه امریست مذموم که نیاز به مدیریّت و توجّه دارد تا خدای نکرده موجب بروز آسیبهای اجتماعی بدتر نگردد و تبعات منفی آن دیگر اقشار جامعه را در بر نگیرد.
در فرهنگ لغات در این خصوص آمده: [«تکدّیگری» در لغت به گدایی کردن، تکلّف در سؤال و حاجتخواهی از این و آن، در کوی و برزن و پافشاری بر آن معنا شده است.]
متکدّی کسی است که در پی کمک و یاری مادی از دیگران دست را پیش این و آن دراز میکند و گاه با سماجت تمام، خواستار کمک مالی، نقدی و جنسی میشود. این عمل در برخی از کشورها رواج دارد و در کوچه و معابر افرادی یافت میشوند که تلاش میکنند بدون هیچ زحمتی پولی به چنگ آورند.
در خصوص امر تکدّیگری در دین مبین اسلام نیز اینچنین یاد شده:
پیامبر بزرگ اسلام (ص) در وصیّتهایی به علی (ع) فرمود:
« ای علی! اگر ناچار شوم دست خود را تا آرنج در دهان اژدها فرو برم، این عمل نزد من خوشتر است از آن که چیزی بخواهم از کسی که دارا نبوده و دارا شده است!.»1
در جای دیگر پیامبر (ص) میفرماید:
اگر مردم می دانستند در سؤال و تکدی چه بدیهایی وجود دارد هرگز کسی از کسی چیزی درخواست نمیکرد.2
امام صادق (ع) فرمود:
از تقاضا و خواهش کردن از مردم برحذر باشید، چه این عمل در این دنیا خواری و فقری است که شتابان آن را برای خود خواستهاید و در روز قیامت حسابی طولانی دارد.
امام محمّد باقر (ع) فرمود:
اگر مردم بدانند خواهش و درخواست چقدر بد است، هیچ کس از کسی خواهش چیزی نمینماید و اگر ببخشند، بداند که دهش و بخشش چقدر خوب است و پاداش دارد، هیچ کس را بدون انجام تقاضایش رد نمیکرد.
میبینیم در این روایات، تکدّی، علاوه بر کیفر اخروی و ذلّت نفس، موجب دروغ و ظلم و ستم در حقّ خود و ایجاد روحیه رخوت و تنپروری در افراد و انواع انحرافات اجتماعی نظیر فساد، قاچاق و فحشا را دامن میزند. بنابراین اسلام عزیز از یک طرف افراد را در مقابل یکدیگر مسؤول میداند و از طرف دیگر به آنان اجازه نمیدهد که دست خواهش و درخواست به سوی کسی دراز کنند.
تکدّیگری از دیدگاه امام خمینی (ره)
یکی از بزرگان تعریف میکند: روزهای اوّلی که بعد از سنه 40 امام از تهران بازگشته بودند و از زندان و از آن تحتالحفظ قیطریه، به قم مراجعت کرده بودند، مرجعیّت امام تثبیت شده بود و مراجعات هم برای پرداخت وجوهات به امام خیلی زیاد بود. در آن زمان کسی آمد خدمت امام، از یک طایفه خاص بود و به امام عرض کرد آقا به من کمک کنید.
امام فرمودند: «من پولی که به تو بدهم، ندارم »
او گفت: «آقا من یک وسیله کسبی داشتم و وسیله کسبم را از باب ناچاری فروختم و خوردم. شما به من 200 – 300 تومان بدهید، من وسیله کسب را تهیّه کنم، مرکبی تهیّه کنم، بارم را روی او بگذارم و دنبال کاری بروم…
امام فرمودند: «مانعی ندارد، من کسی را میفرستم تحقیق کند و بعد به شما کمک میکنم.»
او عرض کرد: «آقا، اوّل که به شما گفتم 5 تومان بدهید، گفتید ندارم، چطور شد که حالا 300 تومان را حاضرید بدهید.»
امام فرمودند: «حالا هم با آن وقت یکنواخت است، حالا هم اگر 5 تومان بخواهید ندارم، 5 ریالی هم بخواهید ندارم بدهم. آن جور پول که تو بخواهی ندارم، ولی اگر این جور پول بخواهی (سرمایه کسب کنی) دارم 300 تومان که هیچ است، اگر 10 هزار تومان هم میخواستی، من به خاطر سرمایه به شما میدادم. من پولی به تو نمیدهم که تو را تشویقت کنم و تو هر روز بیایی 5 تومان بگیری و بروی. من آن جور پول ندارم، حتی 1 ریال. پولی که باعث بیکاری و تنبلی بشود، من 1 ریال هم ندارم. اما پولی که باعث تشویق به کار بشود و باعث شود که تو کار
کنی، دارم…
بعد هم امام دستور دادند، به یکی از دوستان، تحقیق کردند، و جالب این بود که دوست دیگری را با او روانه کردند و برای او آن مرکب را خریدند و برای کار و اداره زندگی به او دادند و امام دستور دادند که یک چند روزی هم مواظب او باشند که نکند او برود وسیله را بفروشد و پولش را بخورد و دوباره بیاید از امام پول طلب کند.»
حال که به صورت اختصار کمی با این پدیده شوم آشنا شدیم جا دارد نگاهی به اطرافمان در شهر کنیم و ببینیم در چه وضعیّتی بسر میبریم.
چند ماهی است که در ورودیهای شهر زیبایمان گلپایگان افرادی به عنوان متکدّی در جادهها حضور پیدا کرده و مشغول امر تکدّیگری میباشند.
در ورودی سمت خمین، سعیدآباد، دوراهی روستای تیکن و همچنین در جادهی روستای وانشان میتوان نمونهای از این موارد را به چشم دید.
متکدّیانی که بصورت سازمان دهی شده در مکانهای از قبل پیشبینی شده قرار داده میشوند و مشغول امر تکدّیگری هستند.
یکی بصورت مادر و فرزند، دیگری بصورت یک دختر یا مردی به ظاهر بیمار که با حضورشان در جادههای ورودی شهرستان و اطراف شهرستان چهره سر در شهرمان را غبار آلود و زشت کردهاند.
به راستی چه کسی مسؤول رسیدگی به این امر است؟ چه ارگان یا سازمانی باید این مورد را پیگیری و در شهر رصد کند و نگذارد این امر شوم در شهر رواج پیدا کند؟
پاسخگو کیست؟! پس از رصد این وضعیّت در این چند ماه متوجه شدیم که کسی اصلا حواسش به شیوع این امر ناپسند نیست و گویا بعضیها وظایف خود را فراموش کردهاند که نیاز به یادآوری دارد.
در قسمتهایی از قانون مصوبه شورای عالی اداری در خصوص ساماندهی متکدّیان در تاریخ 15/02/1387 چنین آمده است:
ماده 2- در هر یک از شهرهای بزرگ، نسبت به ایجاد مجتمع اردوگاهی اقدام خواهد شد و سازمانهای مسئول (دادگستری استان، نیروی انتظامی، سازمان بهزیستی، کمیته امداد امام خمینی (ره)، اداره کار و امور اجتماعی و شهرداری) نماینده تامالاختیار خود را به مجتمعهای مزبور برای انجام وظایف دستگاه متبوع معرفی خواهند کرد.
تبصره: تأمین محل و امکانات و تجهیزات اولیّه مورد نیاز اردوگاه از طریق شهرداری صورت خواهد گرفت و در صورت ضرورت به تشخیص استاندار، از سایر امکانات و اعتبارات استان نیز استفاده خواهد شد. اعتبارات مورد نیاز مجتمعهای اردوگاهی از محل بودجه عمومی و کمکهای مردمی تأمین خواهد شد.
ماده 3- شهرداری موظّف است نسبت به شناسایی و جمع آوری و تحویل افراد موضوع این مصوبه به مجتمع اردوگاهی اقدام نماید. نیروی انتظامی در این مورد همکاری لازم را با شهرداری به عمل خواهد آورد.
ماده 4- مسؤول مجمتع اردوگاهی توسط فرماندار تعیین میشود. مجتمع اردوگاهی مکلّف است پس از تحویل گرفتن افراد موضوع این مصوبه، نسبت به نگهداری موقّت، شناسایی وضعیّت و طبقهبندی آنها در یکی از گروههای زیر اقدام نماید:
الف- افراد متّهم به ارتکاب جرم، اعم از متکدّیان و ولگردان حرفهای
ب- افراد بیسرپرست و مجهولالهویّه
ج- افراد گمشده؛ درمانده و متواری
د- افراد معلول و ناتوان (اعم از جسمی و ذهنی)
هـ ـ افراد نیازمند غیرحرفهای
الف- مجتمع اردوگاهی: محلی است که زیر نظر فرمانداری در شهرهای بزرگ تشکیل میشود و مسؤولیّت نگاهداری موقّت، شناسایی وضعیّت، گروهبندی و تعیین تکلیف افراد موضوع این مصوبه را به عهده دارد.
ماده 6- سازمان بهزیستی موظّف است افراد بیسرپرست، ناتوان و معلول و سالمندان نیازمند را تحویل بگیرد و در اماکن مناسب نگهداری نماید و تحت آموزش قرار دهد. همچنین پوششهای حمایتی لازم را تا ایجاد شرایط و زمینه مناسب برای بازگشت به زندگی عادی ایجاد نماید.
ماده 7- کمیته امداد امام خمینی (ره) موظّف است ضمن هماهنگی با مسؤول مجتمع اردوگاهی، پوشش حمایتی و هدایتی لازم را برای افراد نیازمند، گمشده متواری و درمانده برقرار کند و شرایط و زمینه بازگشت آنان به زندگی عادی را فراهم نماید.
ماده 8- وزارت کار و امور اجتماعی موظّف است افراد مستعد و دارای توان کار موضوع این مصوبه را که از طرف مجتمع اردوگاهی و یا کمیته امداد امام (ره) بهزیستی و سازمان زندانها و اقدامات تأمینی معرفی میشوند، به طور رایگان تحت پوشش آموزشهای فنی و حرفهای مناسب قرار دهد و جهت تأمین اشتغال متکدّیان که دورههای مربوط را طی نمودهاند، برنامهریزیهای اجرایی لازم را از طریق مراکز کاریابی و صندوق فرصتهای شغلی به عمل آورد.
حال ممکن است برای مسؤولین محترم جای سؤال باشد که گلپایگان که شهر بزرگ محسوب نمیشود پس مشمول این قانون نیست. که در پاسخ به این سخن باید گفت که قانونگذار این مورد را در تبصرهای در همین قانون آورده که به شرح ذیل میباشد:
ماده 14ـ وظایف دستگاهها در مبارزه با تکدّی و رسیدگی به افراد موضوع این مصوبه در سایر شهرها به ترتیبی است که در این مصوبه تعیین شده است و صرفاً انجام وظایف مقرر در مورد مجتمع اردوگاهی بر عهده مجتمع نزدیکترین شهر بزرگ استان است.
در این نوشته سعی شد تا گوشزد شود که علاج واقعه را باید قبل از وقوع گرفت و آن جمله معروف که “پیشگیری بهتر از درمان است” را نباید فراموش کرد و حالا که قانون نیز دست مجریان امر را برای درمان باز گذاشته و وظایف ارگانها و سازمانهای مربوطه را مشخص کرده است، دیگر بهانهای برای بی توجّهای و خدای نکرده کم کاری بمنظور رفع این معضل وجود ندارد.
برای شهر زیبا و با فرهنگی مانند گلپایگان زیبنده نیست که در معابر ورودی و جادههای اصلی آن افرادی بصورت سازمان یافته مشغول تکدّیگری باشند و کسی به آنها توجه نکند.
امید است مسؤولین امر در شهرستان نسبت به این موضوع مهم که آسیبهای مخرب اجتماعی فراوانی را برای اقشار جامعه در بر دارد بهتر از گذشته توجه کنند و اجازه ندهند که خدای ناکرده آژیرهای خطر بصدا دربیاید.
دیدهبان
__________________________
پینوشت:
1- شیخ صدوق، من لایحضر الفقیه، ج 4، ص .373 مکارم الاخلاق، ص 444.
2- المحاسن و المساوی، ص 277.