امروز : شنبه ۳ آذر ۱۴۰۳

تاریخ خبر : ۹۴/۱۱/۰۹
کد خبر : 44459
چاپ خبر :

ساز خوش گو …

تو را می شناسم تو از نسل نوری***که بی تاب امضای برگ ظهوری

امام-زمان-ظهور

تبرکاً پیامی برای خورشید پس ابر

تو را می شناسم تو از نسل نوری

که بی تاب امضای برگ ظهوریطرح شعر

تو در بستر سبز ملک ولایت

چو خون رگِ زندگی در عبوریطرح شعر

شناسد تو را «قاسم» ای مهر پنهان

تو تفسیر شیرین غیب و حضوری

سروده‌ی استاد قاسم اشراقی 1350-کردستان-مهآباد

******************************************

امام-زمان-ظهور-2

ساز خوش گو …

آنقدر گفتم بیا و بیخ گوش انداختی

تا دلم را پیر و احساسم پریشان ساختیطرح شعر

ساز خوش گوی تو بودم مرحبا کاین ساز را

با سرانگشت محبّت‌های خود ننواختیطرح شعر

خانه‌ی روحم صفایی داشت از سودای تو

این مصفّا خانه را افسوس ارزان باختیطرح شعر

خانه‌ات آباد عمری در دلم بودی ولی

قدر این صاحب سرای خسته را نشناختیطرح شعر

با رقیبانم زدی پیمانه و یاد مرا

از ردیف دفتر اندیشه‌ات پرداختیطرح شعر

با خیالت هی دویدم هم چو بادی بی ثمر

تو سوار مرکب ناز و غرورت تاختیطرح شعر

از برای «قاسم» دل خسته‌ی درد آشنا

ناز و قهر و کین خود را خصم جانی ساختی

سروده‌ی استاد قاسم اشراقی-سال 1352-مهآباد

Cloob Facenama Facebook Twitter artabaz Digg Stumble Upon
نظرات
  1. M.mahsour گفت:

    باسلام
    عذر اینجانب راپذیراباشید به خاطر غیبت چند وقته ام .خدای را سپاس باز هم استاد سخنمان جناب استاد اشراقی بزرگ شعرهایشان تسلا بخش روح مواج ماشینیمان شد ودل هایمین یاد ذوق وهنر افتاد.
    افرین بر استادخودم جناب اشراقی بزرگ
    م.محصور
    دلم ارام ارام
    دراین گلدان یخ بسته
    هوا سرد است انگار
    به دستان یه جمعه دل بسته است.
    م.محصور
    بدرود

دیدگاه شما

تبلیغات