روی ماه خداوند را ببوس
نویسنده: مصطفی مستور
ناشر: نشر مرکز
این رمان در حقیقت داستان شکّ به چیستی وجود انسان و خداست؛ داستان زندگی مردی که در مورد خودش و خدایی که تا چندی قبل میشناخته است، دچار شکّ و تردید میشود.
شخصیّت اصلی داستان -یونس- دانشجوی دکترای پژوهشگری اجتماعی است که برای تز دکترا در حال تحقیق و جستجوی دلیل جامعه شناختی برای خودکشی دکتر جوانی به اسم “پارسا” است. پارسا دارای مدرک دکترای فیزیک بوده و سالها بر روی مفاهیم ریاضی انسانی تحقیق و مطالعه کرده و هیچ مشکل عمدهای که دلیلی برای خودکشی باشد هم نداشته است.
“روی ماه خداوند را ببوس” به زعم بسیاری از فعّالان حوزه ادبیّات داستانی، تاکنون موفّقترین کار مصطفی مستور است. کاری که هم توانست مخاطب عامّ را جذب کند و هم مخاطبان خاصّ را با خود همراه سازد. دغدغههای اجتماعی و آنچه که در ساختار کلّی زندگی مردم شهرنشین میگذرد، عمده ذهنیّت این نویسنده را تشکیل میدهد. این کتاب اوّلین رمان نویسنده میباشد و تاکنون 41 بار چاپ و منتشر شده است. “روی ماه خداوند را ببوس” در سالهای 1379 و 1380 برگزیده جشنواره قلم زرّین شده است.
قسمتی از متن رمان:
«…خداوند برای هر کس همان قدر وجود داره که او به خداوند ایمان دارد.
وقتی طلوع کردی من آن بالا بودم پشت شیشه. محو تو. آخ که گاهی پایین چه قدر بهتر از بالاست! تو نمیدانستی من چه بازی غریبی را شروع کردهام. تو آن پایین مثل یک حجم آبی میدرخشیدی و من به هر چه رنگ آبی بود، حسودیام میشد…
و تو هنوز نمیدانستی من چه بازی غریبی را شروع کردهام.
اگه ابراهیم برای تکمیل ایمانش محتاج معجزه بازسازی قیامت بر روی زمین بود یا موسی محتاج تجلّی خداوند بر طوره، علی(ع) لحظهای در توانایی و اقتدار خداوندش تردید نکرد و همواره می گفت: اگر پرده ها برچیده شوند، ذرّهای بر ایمان او افزوده نخواهد شد. خداوند علی(ع) بیشکّ بزرگترین خداوندی است که میتواند وجود داشته باشه.
هر کس روزنهای است به سوی خداوند، اگر اندوهناک شود. اگر به شدّت اندوهناک شود…»