تأثیر ضرب المثل ها در آگاهی و بصیرت مردم
میدانیم که سخن فصیح، شیوا و گفتههای برتر، سخنان و نوشتههایی هستند که عاری از اطناب و ایجاز باشند امّا کنایهها و ضربالمثلهای زبان فارسی، کلمات قصار و پرمحتوایی هستند که ویژگی ایجاز مُخّل را ندارند، بلکه گوینده با آوردن یک ضرب المثل، دنیایی از معنا و مفهوم را به مخاطب خود القا مینماید. بخش وسیعی از زبان شیرین پارسی به این جملات کوتاه و پرمفهوم اختصاص یافته است. بیش از همه علّامه دهخدا از ضربالمثلهای فارسی لذّت برده و به جمع آوری، شرح و توضیح آنها در کتابی به نام “امثال و حکم” پرداخته است. با نگاهی بر کتاب مذکور، برخی از این ضربالمثلها را مورد کنکاش و بررسی قرار میدهیم :
1-پی به گربه گم کردن:
وقتی میخواهند گربهای را که مزاحم است از خانه دور کنند، آن را داخل کیسه یا گونی قرار میدهند و به شهر یا منطقهای دور دست میبرند. قدما معتقد بودند که گربه میتواند از روی ستارگان، همان مسیر و منزل سابق را پیدا کند. شخصی گربهای را داخل کیسه حمل میکرد. آشنایی از او پرسید: آن را کجا می بری؟ گفت: به دروازهی ری. گفت: دروازهی ری که اینجاست. دوستش آهسته گفت: پی به گربه گم میکنم.
2- شب سمور گذشت و لب تنور گذشت:
سمور جانوری شبیه گربه و یا روباه است. البتّه جثّهی آن از روباه کوچکتر و رنگش سرخ مایل به سیاهی میباشد. سمور را برای پوستش شکار میکنند و از پوستش، دستکش و یا آستر لباس(به طور کلّی لباس گرم) تهیّه مینمایند. لب تنور زندگی کردن کنایه از فقر و بدبختی و نداشتن لباس گرم است. پس این ضربالمثل میگوید: انسان فقیر بر لب تنور با فقر و فاقه و نداشتن لباس و پوشش لازم، شب را طی کرد و شخص متنعّم و ثروتمند هم با پوستین و لباس ساخته شده از پوست سمور، آن شب را با آسایش گذراند امّا تفاوت از زمین تا آسمان است.
3- تو را با نبرد دلیران چکار/ تو پیره زنی دوکت آید به کار
این ضربالمثل برای کسی به کار میرود که اهلیّت کاری را ندارد، ولی دست بدان کار میزند.
4- بهشت را بهشتی اگر دنیا را بهشتی:
که بهشتی دوّم و سوّم به معنی نرسیدن و باقی گذاشتن است و ما را به یاد حدیث «الدنیا مزرعه الآخرۀ» میاندازد تا به ما گوشزد کند که اگر دنیا را به عنوان مقدّمه و کشتگاه آخرت رها کنی و چیزی برای فردای خود ذخیره ننمایی، در واقع بهشت و آخرت را از دست دادهای .
5- مَستهی چَرغ کِی شود عُصفور/ طُعمهی شیر کِی شود راسو
مسته: طعمه، شکار. چرغ نوعی باز شکاری و عصفور گنجشک را گویند. راسو: جانوری شبیه به موش و بزرگتر از موش خانگی به رنگ خاکستری مایل به زرد. کاربرد این ضربالمثل هنگامی است که جای دو چیز کوچک و بزرگ و یا باارزش و بیارزش عوض شود. همان طور که میدانیم باز شکاری در خدمت پادشاهان و اشراف بوده است. کجا پرندهی کوچک و کمارزشی چون گنجشک میتواند مورد توجّه این آقایان قرار گیرد؟ همانگونه که موش و راسو نمیتوانند مورد توجّه شیر به عنوان سلطان جنگل قرار بگیرند و هر دو گروه با بیتوجّهی از کنار این طعمهها به راحتی عبور میکنند.
به فضل خدا مطالب فوق ادامه خواهند یافت.
زین العابدین زُهری مدرّس دانشگاه
عضو انجمن ادبی فانوس گلپایگان