شهید باکری در اوج خستگی + عکس
در میان آلبومهای عکسی که از شهدا به یادگار مانده است، هر عکسی یک دنیا خاطره را برای همسران شهدا تداعی میکند که گاهی این تصاویر کمتر دیده شدهاند.
یکی از این عکسها مربوط به شهید «مهدی باکری» است؛ اولین بار این عکس را یکی از رزمندههای لشکر عاشورا در شبکه اجتماعی برایمان ارسال کرد؛ باید دقت میکردیم تا آقا مهدی را با سر و صورت خاکی و پوتینهای کهنه بشناسیم. بعد از دیدن این عکس، چند خطی که این رزمنده برای فرماندهاش نوشته بود، توجهمان را جلب کرد.
«قربان گرد و خاک سر و صورتت بروم؛ آقا مهدی! دلمان خیلی برای تو تنگ شده؛ قربان چشمان خستهات بروم؛ پلکهایت از خستگی افتاده؛ آقا مهدی بلند شو و سر از دجله یا اقیانوسها در بیاور؛ نمیدانم کجایی؛ ولی خیلی نبودنت را حس میکنیم. تو روح مایی؛ سردار مایی و نمادی از غیرت مردم آذربایجانی.»
برای اینکه شناسنامه این عکس را تهیه کنیم، با یکی از همرزمان تماس گرفتیم و اطلاع دقیقی نداشت؛ با خانم مدرس «همسر شهید باکری» تماس گرفتیم؛ تا نشانه عکس را دادیم، لبخندی زد و گفت: آقا مهدی که جوان 28 ساله بود در این عکس مثل یک پیرمرد 50 ـ 60 ساله افتاده است.
وی در ادامه بیان داشت: این عکس را در آلبوم نداشتم و کمتر کسی هم آن را دیده است؛ چند سال پیش در برنامهای فردی که الان به خاطر ندارم، این عکس را به من داد و نام عکاس و موقعیت آن را هم نمیدانم.
همسر شهید مهدی باکری یادآور شد: این عکس تمام خستگی آقا مهدی را بعد از عملیات نشان میدهد؛ معلوم است که 3 ـ 4 شب و روز استراحت نکرده؛ طوری که دیگر چشمهایش از خستگی باز نمیشود. با توجه به زمینه این عکس فکر میکنم منطقه غرب و عملیات حاج عمران باشد.
وی در ادامه از عکاس یا همرزمان شهید باکری خواست تا در صورت امکان شناسنامه این عکس را در بخش دیدگاه این خبر اعلام کنند.