چاپ خبر

خبرگزاری بیان گلپایگان

نیش حسرت

نیش حسرت
ز دست دیده و دل هر دو فریاد ……… (بابا طاهر)

نیش حسرت
گر چه جُرم دیده را بر دوش دل بِگذاشتم
دل تپید و شانه خالی کرد و من بر داشتم

***
چشم بیمارم گُنه می کرد و من در کار او
با صبوری آن گُنه را خیر می پنداشتم

***
نیش حسرت های سختی خوردم از جام جنون
تا شراب عشق را آب بقا اِنگاشتم

***
هر غمی از هر کجا آمد سراغم روی هم
همچو خاری بر سر خار دگر انباشتم

***
جام تلخ نا مرادی بود جام باده ام
خوردم و بر لب مجال شکوه ای نگذاشتم

***
گل نشد هر بذر در صحرای شور دوستی
با امید رویش یک بوته ی گل کاشتم

***
کاش در این خلوت خاموش «قاسم» لحظه ای
همدم درد آشنای بی ریایی داشتم

بدرود

سروده ی استاد قاسم اشراقی در سال 1357 کردستان

ثبت شده در سایت خبرگزاری بیان گلپایگان
کد خبر : 39515 و در روز یکشنبه 29 آذر 1394 ساعت ۰۹:۱۲:۰۶
2024 copyright.