امروز : شنبه ۳ آذر ۱۴۰۳

تاریخ خبر : ۹۴/۰۹/۲۹
کد خبر : 39515
چاپ خبر :
سروده ی استاد قاسم اشراقی در سال 1357 کردستان:

نیش حسرت

ز دست دیده و دل هر دو فریاد ...

نیش حسرت
ز دست دیده و دل هر دو فریاد ……… (بابا طاهر)

نیش حسرت
گر چه جُرم دیده را بر دوش دل بِگذاشتم
دل تپید و شانه خالی کرد و من بر داشتم

***
چشم بیمارم گُنه می کرد و من در کار او
با صبوری آن گُنه را خیر می پنداشتم

***
نیش حسرت های سختی خوردم از جام جنون
تا شراب عشق را آب بقا اِنگاشتم

***
هر غمی از هر کجا آمد سراغم روی هم
همچو خاری بر سر خار دگر انباشتم

***
جام تلخ نا مرادی بود جام باده ام
خوردم و بر لب مجال شکوه ای نگذاشتم

***
گل نشد هر بذر در صحرای شور دوستی
با امید رویش یک بوته ی گل کاشتم

***
کاش در این خلوت خاموش «قاسم» لحظه ای
همدم درد آشنای بی ریایی داشتم

بدرود

سروده ی استاد قاسم اشراقی در سال 1357 کردستان

Cloob Facenama Facebook Twitter artabaz Digg Stumble Upon
نظرات
  1. شریفا گفت:

    شعر استاد اشراقی برخلاف بیشتر شعرهای امروزه واجد روح است. روحی که جان انسان را جلا می دهد. روان ، عمیق و آشنا، چون برکه ای در برهوت.

  2. قاسم اشراقی گفت:

    دوست و مخاطب محترم”شریفا”
    از لطف و ابراز احساس شما سپاسگزارم
    سرافراز و مانا باشید

دیدگاه شما

تبلیغات