بر اوج آسمان که پر از کوچ کفتر است
پیشکش به شهدای کربلا که تشنه لب، سرخ کفن جان دادند و قربانیان تازه درگذشته ی منا که تشنه، یاد سلطان تشنه کامان عالم امام حسین(ع) کردند.
بر اوج آسمان که پر از کوچ کفتر است
دیدم پرنده پر زد وآواز هم نخواند
***
روی زمین تشنه فرو ماند بینوا
بر شاخه شعر شادی پرواز هم نخواند
***
دارد سیا به سر در این خانه می زند
مردی سیاه پوش که دارد نوای اشک
***
او ناگهان نشست وبر سینه سخت کوفت
آمد در آسمان نگاهم هوای اشک
***
آب از خجالت بسیار ناله کرد
گویا که اشک پرده ی اندوه می درید
***
مشک از سکوت حضرت عباس نعره زد
وقتی پرنده غرق به خون تلخ می پرید
***
سرخ است گوشه ی این آسمان هنوز
از داغ لاجوردی عظمای کربلا
***
شور است آبهای زمین بعد قرن ها
از گریه های تشنگی نای کربلا
***
اصغر به گوش جان عطش مرگ را شنید
اصغر به روی دست پدر آب آب کرد
***
دشمن شنید ونعره زنان تیر زد گلوش
اصغر دل اهالی دنیا کباب کرد
***
زینب به سرگرانی دنیا نگاه کرد
بگرفت گل برادر خودرا پرنده وار
***
پرپر زد از قیامت تاریک نینوا
زینب شد آن نمونه پرستار روزگار