چاپ خبر

خبرگزاری بیان گلپایگان

اخبار شهرستان گلپایگان و اخبار مهم کشور و جهان

اصلاح طلب یا منفعت طلب

اصلاح طلبپس از انتخابات دوم خرداد سال 76 به بعد طیفی درفضای سیاسی کشور به دنیا آمد که خود را اصلاح طلب نامیدند بدون آنکه تعریف درستی از منظور خود به جامعه ارائه دهند ،با مروری بر کارنامه این جریان سیاسی در کشور واقعاً نمی توان موفقیتی را یافت که بتوانیم رشد و شکوفائی کشور و انقلاب را به آن گره زد ،چون بزرگان این جریان هیچ گاه نتوانستند دیدگاههای سیاسی خود را علناً ابراز نمایند،به همین دلیل بود که جریانات‌ سیاسی‌ پس‌ از دوم‌ خرداد76 آرایش‌ جدیدی‌ بخود گرفتند. در یک‌ طرف‌ گروههای‌ حامی‌ دولت‌ با شعار اصلاحات‌ تحت‌ عنوان‌ «جبهه‌ دوم‌ خرداد» در مقابل‌ همه‌ گروههای‌ مخالف‌ که‌ «جناح‌ منتقد دولت‌» نامیده‌ می‌شدند گردهم‌ آمدند. جبهه‌ دوم‌ خرداد شامل‌ هیجده‌ گروه‌ سیاسی‌ بود. که هیچ گاه نتوانستند اتحاد و همبستگی در درون خود ایجاد کنند .این جریان و طیف تندرو و افراطی آن که جوانترهای آن با گرایشهای چپ گرایانه عمده تفکرات خود را برگرفته از تفکرات فلسفی سروش در حلقه ای با نام حلقه کیان شکل دادند،راهکارهای سیاسی خود را نیز از جریان منحط ملی ،مذهبی ها دریافت می کردند و همه تلاش و کوششان این بود که با عبور از رئیس جمهور و رئیس مجلس که در جبهه آنها حضور داشتند در قدرت نفوذ کرده و افکار خود را پیاده و عملیاتی کنند، که در این راه تنشهای سیاسی زیادی را در کشور بوجود آوردند. وتلاش آنها هیچ گاه به ثمر ننشست.اگر بخواهیم به اقدامات افراطیون این جریان نگاهی بیندازیم می توان به موارد ذیل اشاره کرد:
ـ پروژه‌ قتل‌های‌ زنجیره‌ای‌ جهت‌ سیطره‌ بر دیده‌بان‌ نظام‌ (وزارت‌ اطلاعات)‌
– پروژه‌ کوی‌ دانشگاه‌ جهت‌ همسو سازی‌ قوه‌ قضائیه‌ و نیروی‌ انتظامی‌
ـ پروژه‌ ترور سعید حجاریان‌ به‌ منظور کور کردن‌ چشمان‌ تیزبین‌ نظام‌ در سپاه‌ و بسیج
-طرح لوایح جور واجور در مجلس ششم که به دلیل ضعف ساختار باعث می گردید از سوی شورای نگهبان مورد تائید قرارنگیرد.
– طرح‌ تغییر قانون‌ اساسی‌ و در واقع‌ براندازی‌ سیاسی‌ نظام، که در دستور کار گروههای‌ خارج‌ از حاکمیت‌ بود ومورد توجه‌ افراطیون‌ قرار گرفت.
برگزاری‌ جلسات‌ داخلی‌ و خارجی‌ از کمیته‌های‌ ایکس تا کنفرانس برلین‌ و اقداماتی‌ نظیر نظرسازی‌ها و فروش‌ اطلاعات‌ به‌ بیگانگان‌، افراطی ورزی‌ در مطبوعات‌ و رو در رویی‌ با ارزشهای‌ دینی‌ و بومی‌ و کشیده‌ شدن‌ دامنه‌ اختلافات‌ جناحی‌ به‌ شورای‌ شهر و… نهایتاً افکار عمومی‌ را نسبت‌ به‌ ماهیت‌ واقعی‌ مدعیان‌ اصلاح‌طلبی‌ مطلع‌ ساخت‌.
گرچه رئیس جمهور منتخب دوم خردادی و رئیس مجلس ششم متعلق به مجمع روحانیون مبارز که طیف سنتی دوم خرداد محسوب می شدند ، بودند و قاعدتاً باید میدان دار اصلی این جبهه هم به حساب می آمدند اما افراطیون به ویژه پس از تشکیل حزب مشارکت با حضور افراد صاحب منصب مشابه کارگزاران در دولت هاشمی یکه تاز عرصه سیاسی کشور گردیده و برنامه و اهداف خاص خود را دنبال نمودند و دقیقاً همانگونه که کارگزاران با افراطی گری نتوانست اهداف جناح خود را دنبال کند مشارکتی ها نیز بیش از آنکه خط و مشی سیاسی خود را از جناح چپ مذهبی بگیرند اهداف و مقاصد اپوزیسیون و مخالفان نظام و حتی آمریکا و غرب را پیگیری می کردند از همین جا می توان گفت هم کارگزاران سازندگی و هم سازمان مجاهدین و حزب مشارکت به هر میزان که از منویات رهبر معظم انقلاب فاصله گرفتند ،خواسته های جریان لیبرالیسم را دنبال کردند و به انزوای جریان مذهبی کمک کردند. با این تفاوت که در زمان دولت هاشمی مجلس چهارم و پنجم در مقابل تندروی کارگزاران ایستادگی می کرد و ترمز دستی آنها را همواره می کشید اما در دوم خرداد به ویژه پس از مجلس ششم با اکثریت دوم خردادیها این عمل به شکل بسیار کمرنگی صورت می گرفت. اگر چه نمی توان نقش آقای کروبی و خاتمی را در مهار افراطیون، نادیده انگاشت اما در هر صورت در این دوره هشت ساله عمده اتفاقات و برنامه های دوم خرداد از سوی طیف افراطی آن طراحی گردید که بخشی از آن عملی گردید و بخش دیگر و مهم آن همچنان بر روی کاغذ ماند. گروههای‌ مذکور مغرور از پیروزی‌های‌ پی‌ در پی‌ در انتخابات‌ مجلس‌ ششم‌ و شوراهای‌ اسلامی‌، بدون‌ توجه‌ به‌ مطالبات‌ مردم‌ و وعده‌هایی‌ که‌ به‌ مردم‌ داده‌ بودند همه‌ نزاعها و مباحث‌ خود را معطوف‌ به‌ سطح‌ نخبگان‌ و احزاب‌ سیاسی‌ کرده‌ بودند وبا غفلت از خواسته های توده مردم و غافل از ارزشها و شعار های انقلاب نتوانستند اعتماد مردم را به خود جلب نمایند و این حرکات و رفتارها بود که دندان طمع بیگانگان و دشمنان را برای تسلط بر کشور تیز تر می کرد واین جریان با غفلت ازدشمنان، را ههای نفوذ دشمن را از طرق مختلف باز گذاشتند. و زمانیکه مردم از آنها روی برگرداندند فتنه 88 را با همکاری تمام عیار همه گروههای مخالف نظام از ریگی معدوم گرفته تا منافقین خلق که تمام وجودشان آغشته به خون مردمان این مرزو بوم بوده وفراریان خواستند انتقام خود را از مردم بگیرند.
نتیجه افراط گری این افراد پناه گرفتن وزیر و وکیل آنان در آغوش دشمنان وزمین گیر شدن سران فتنه گردید.تا جائیکه رهبر معظم انقلاب امسال در دیدار با دانشجویان بیانات مهمی را بیان داشتندو فرمودند:«یک واقعیّت این است که در این کشور از بعد از رحلت امام، سعی یک مجموعه‌ی مصمّمی بر این شد که آرمانهای انقلاب را بکلّ بشویند بگذارند کنار. بعضی‌شان اشتباه کردند و همان اوّل، همین را اعلان هم کردند. در روزنامه مقاله نوشتند، حرف زدند.

اینجا یک خطای راهبردی کردند یا خطای تاکتیکی کردند و مشت خودشان را باز کردند که میخواهند آرمانها را بکل، کنار بگذارند. البتّه حالا پخته‌تر شده‌اند، حالا نمیگویند، میخواهند بعضی‌ها آرمانها را کنار بگذارند امّا صریح نمیگویند، به جای اینکه بگویند عمل میکنند. آن‌وقت، بی‌عقل‌ها قبل از اینکه عمل بکنند بنا کردند گفتن. خب کسانی را هم که حدس نمیزدند که چنین چیزی وجود داشته باشد، بیدار کردند. از آن روز شروع شده. بی‌وقفه هم کار کردند. فقط هم در داخل کار نکردند؛ هم در داخل کار کردند، هم در خارج کار کردند، هم از عنصر فکری استفاده کردند، هم از عنصر علمی استفاده کردند، هم از عنصر هنری استفاده کردند، هم از عنصر سیاسی استفاده کردند، برای اینکه آرمانها را در کشور از بین ببرند، یعنی نسل جدید آرمانها را بکلّ فراموش کند.

حالا شما نگاه کنید، ببینید که نشاط و حیات آرمانها در کشور علی‌رغم آنها در چه حد است. قبل از غروب گفتم، بیشتر پیشرفتهای علمی برجسته‌ی ما به‌وسیله‌ی جوانان ارزشی به وجود آمده؛ بیشترین جلسات مذهبی و معنوی و دینی از جوانها تشکیل میشود؛ بیشترین عناصر شرکت‌کننده‌ی در مظاهر مربوط به جمهوری اسلامی و انقلاب، جوانهایند؛ این جوانهایی که نه جنگ را دیدند، نه امام را دیدند، نه انقلاب را دیدند، نه درست برایشان تشریح شده. به شما عرض بکنم؛ شما عزیزان من -خب بعضی از شما جای فرزند من هستید و در مرتبه‌ی فرزند من، بعضی در مرتبه‌ی نوه‌ی من- شماها از خیلی از حوادث، خبر هم ندارید، با همه‌ی این حرفهایی که حالا گفته میشود. یعنی مسائل اوّل انقلاب، مسائل انقلاب، جزئیّات انقلاب، جزئیّات دوران دفاع مقدّس، حتّی درست تشریح هم نشده -البتّه کتاب نوشته میشود؛ [لکن] با تیراژ دو هزار، سه هزار، پنج هزار، ده هزار؛ من میخوانم این کتابهای مربوط به مسائل مربوط به دفاع مقدّس را؛ فرصت میگذارم برای خودم، یک نگاهی میکنم و میخوانم- [اینها] خیلی بخش کوچکی است از واقعیّتها؛ اینها را شما نمیدانید. آن‌وقت جوانی که از این واقعیّات بسیار درخشان و جذّاب و پُرکشش و هیجان‌انگیز اطّلاع درستی هم ندارد، این‌جور گرایش به آرمانها دارد. یعنی علی‌رغمِ و به کوری چشم کسانی که میخواستند آرمانها در کشور نابود بشود و از بین برود، آرمانها از بعد از رحلت امام تا امروز اوج گرفته این یکی از واقعیتهای کشور است».

هم اکنون نیز این جریان تندرو ومشکوک با پناه گرفتن پشت دولت مردان که بسیاری از آنان خود را وابسته به طیف اصلاح طلب می دانند با تأسی از تجربیات گذشته خود تلاش دارند تا باز منویات خود را عملیاتی کنند.ولی سؤال اساسی این است که به راستی این جریان چه اصلاحاتی مد نظر بود؟اصلاح نظام بانکی ؟اصلاح سیسم اداری و مدیریتی در راستای تسهیل امورات مردم؟اصلاح نظام مالیاتی ؟اصلاح نظام آموزشی و دانشگاهی مبتنی بر آموزه های دینی؟مبارزه با رانت خواری و ویژه خواری ؟و…. یا مقابله با کارآمدی نظام با اتکا بر شعار خود باوری؟ در این میان باید از طیفی از افرادی که درشهرستان به اصطلاح خود را هوادار جریان اصلاحات می دانند نیز پرسید شما در کجای این جریان واقع هستید؟ آیا شما تاکنون از این حرکات وتندرویها خود را مبرا کرده اید ودرکارنامه خود چه اندوخته ای برای مردم و شهرستان دارید؟ چرا هرکجا که بوی مسائل اقتصادی و مالی به مشام میرسد پیشرو و سردمدارید؟البته فرقی هم ندارد چه جریانی سرکار است فقط منفعت و مال اندوزی، ولاغیر وگرنه اگر از این طیف بپرسید اصلاحات مد نظر شما چیست هیچ جواب قانع کننده ای نتوانند بدهند پس بهتراست گفت منفعت طلب نه اصلاح طلب . چون واقعاً این افراد بیشتر به سیاه لشکر می مانند ومجری سیاستها، وگرنه هیچ نقطه مثبتی که بتوان ازآن نامبرد که در راستای اهداف انقلاب و جذب جوانان انقلابی و مؤمن برداشته اند نمی توان یافت.البته در این میان هستند افرادی که نیت خیر دارند و لی به دلیل نداشتن شاخص و معیار فقط به شعارهای ظاهری و عوامانه وکلیات استناد کرده و از عقبه فکری هیچ اطلاعی ندارند. پس منفعت و عافیت طلبی فدای آرمانها.

م.ولایتی

ثبت شده در سایت خبرگزاری بیان گلپایگان
کد خبر : 34813 و در روز دوشنبه 11 آبان 1394 ساعت ۱۰:۴۰:۴۶
2024 copyright.