چاپ خبر

خبرگزاری بیان گلپایگان

اخبار شهرستان گلپایگان و اخبار مهم کشور و جهان

مسئولان‌به‌زندانی‌آزادشده‌از‌آمریکا: شکایت از آمریکا را فراموش کن

n00448382-b

به گزارش بیان نیوز، به نقل از مشرق، “شهرزاد میرقلی‌خان” شهروندی ایرانی است که به اتهام واهی دست داشتن در انتقال تجهیزات دوگانه با کاربرد نظامی به ایران و در نتیجه، تخطی از تحریم‌های ضدایرانی آمریکا، در اتریش بازداشت و محکوم شد. وی پس از گذراندن مدت محکومیت خود به ایران برگشت، اما سال ۲۰۰۷ زمانی که به قبرس سفر کرده بود، به خاطر همان اتهام، توسط دولت این کشور بازداشت و به آمریکا تحویل داده شد. میرقلی‌خان در فهرست تروریست‌هایتحت تعقیب آمریکا قرار گرفته بود و بعد از دستگیری، به دو حکم حبس محکوم شد. وی ۱۹ دسامبر ۲۰۰۷ در آمریکا زندانی شد، اما بعد از ۵ سال حبس، با تلاش‌های صورت گرفته توسط وزارت خارجه و با وساطت “سلطان قابوس” پادشاه عمان، در تاریخ ۷ آگوست سال ۲۰۱۲ آزاد شد و به ایران برگشت. خبرنگار بین‌الملل مشرق در خصوص دلایل زندانی شدن خانم میرقلی‌خان و شرایط زندان با او گفتگو کرده، که متن کامل این مصاحبه در ادامه آمده است.

شهرزاد میرقلی‌خان و دخترهای دو قلویش.میرقلی‌خان پس از آزادی از زندان آمریکا به مسقط پایتخت عمان رفت و از آن‌جا به تهران سفر کرد

در زندان چه اتفاقی افتاد؟ آیا وکیل گرفتید؟

از همان اول گفتند که بهترین وکیل را هم بگیری،‌ فایده‌ای نخواهد داشت. همسر سابقت را می‌خواهیم؛ دنبال او هستیم. در زندان که بودم، هر چند وقت یک بار من را به دادگاه می‌بردند، یک وکیل عمومی برایم تعیین می‌کردند و تقاضای ۲۰ هزار دلار هزینه برای این وکیل می‌کردند. بعدها خودم وکیل خصوصی گرفتم. در آن مدت سه وکیل عوض کردم و مبلغی حدود ۵۰ هزار تا ۱۰۰ هزار دلار پرداختم. از همان اول گفتند ملیت تو ایرانی است. پرونده‌ات سیاسی است. ما دنبال شوهر سابقت هستیم و تحت هیچ شرایطی آزادت نمی‌کنیم. بی‌خودی برای آزادی تلاش نکن. بهتر است تصمیم بگیری با دولت آمریکا همکاری کنی.

پس این تصوری که به خاطر فیلم‌های آمریکایی ایجاد شده، مبنی بر این‌که خودشان برای شما وکیل می‌گیرند، اصلاً واقعیت ندارد؟

نه. البته به صورت لفظی می‌گویند حق دارید وکیل داشته باشید، اما از باب دوستی سر صحبت را باز می‌کنند تا طرف را جذب خودشان کنند و فریب بدهند. بعد می‌گویند از الآن هرچه که بگویید ممکن است علیه شما در دادگاه استفاده شود.

شما پس از آن‌که به ایران بازگشتید، در کنفرانس خبری گفتید که می‌خواهید از دولت آمریکا شکایت کنید. آیا این کار را انجام دادید؟

مسئولین ایران گفتند: “خانم میرقلی‌خان شکایت از آمریکا را فراموش کنید.” من هم چون آمدم در شبکه پرس‌تی‌وی و آن‌جا مشغول کار شدم دیگر سرم شلوغ شد. دولت ایران باید در دادگاه بین‌المللی در مورد موضوع شکایت من میانجی‌گری می‌کرد. یک شخص مثل من نمی‌تواند خودش پیگیری کند. با پرونده من، دولت آمریکا به خاک می‌نشست. آن‌قدر در این سال‌ها نامه‌نگاری کردم و مدرک در دست داشتم که آمریکا با خاک یکسان می‌شد. با این حال، دولت، بعد از رسیدن پای من به ایران، گفت “شما دیگر بروید به زندگی خودتان برسید.”

گفتم من می‌خواهم شکایت کنم، پیگیری کنم. گفتم خسارتم را بدهید. گفتند تو با پای خودت رفتی، ما هم خسارتی را تقبل نمی‌کنیم. وزارت امور خارجه، نه الآن برای من قدمی برمی‌دارد و نه آن موقعی که زندان بودم کاری برای من کرد. آقای ظریف آمد این‌جا، با او صحبت کردم و نامه‌هایم را به او نشان دادم، ‌ولی متأسفانه انگار نه انگار. سیاستمدارهای آمریکایی وقتی اسم “شهرزاد” یا “میرقلی‌خان” را می‌شنوند، همه، موضوع من را می‌دانند. اما در ایران نماینده مجلس و یا مسئول وزارت‌خانه، من را نمی‌شناسد و می‌گوید ما از پرونده شما خبر نداریم. خیلی شرم‌آور است. دولت با اندکی پیگیری، می‌توانست از موضوع من، فایده زیادی را ببرد. یک فرصت عالی و طلایی داشت، اما خودشان نخواستند از آن استفاده کنند.

پدر و مادر شهرزاد یک سال قبل از آزادی دخترشان از زندان آمریکا

در پرونده “جیسون رضائیان” خبرنگار واشنگتن‌پست، می‌بینیم که جان کری وزیر امور خارجه و اوباما و خیلی از مقامات آمریکایی آمدند و گفتند که او باید آزاد شود و فشار زیادی را به دولت ما آوردند. ما الآن ۱۹ زندانی سیاسی در آمریکا داریم، اما هیچ حرفی از آن‌ها زده نمی‌شود.

دولت‌های ایران به دنبال حقوق ایرانی‌ها نیستند. دنبال حقوق افرادی مثل من که حق و حقوق‌مان پای‌مال شده نیستند. حتی از این فرصت‌ها علیه آمریکا هم استفاده نمی‌کنند، چون ترسو هستند. وزارت خارجه، سه سال و نیم، جواب پدر و مادر من را نمی‌داد. به مادرم می‌گفتند: “خانم به ما چه ربطی دارد؟ فرزند شما خودش به آن‌جا رفته است.” یک دفعه بعد از آمدن “سارا شورد” و آن دو نفر دیگر که در ایران دستگیر شده بودند، موضوع “شهرزاد میرقلی‌خان” هم مهم شد.

از ماست که بر ماست. ارج و احترام ایرانی را دولت من باید برایم بخرد. آمریکا هر چه هم که وجهه ایران را خراب کند، دولت من است که باید وجهه من را خوب جلوه بدهد. ما باید خود را در عمل نشان دهیم. دولت ما برای آن زندانی‌هایی که در زندان آمریکا به سر می‌برد، چه کار می‌کند؟ هیچ‌کس حتی به دیدنشان نمی‌رود. دفتر حفاظت منافع قبل از آن‌که مادر من برای دیدنم به آن‌جا بیاید، حتی یک بار هم به دیدن من نیامدند.

جالب این است که سفیر عمان سه بار برای دیدن من از واشنگتن به زندان آمد. دولت ایران حتی همین دل‌گرمی هم به من نداد. الآن هم همین‌طور است. آمریکا از نقش رسانه و قدرت رسانه خیلی خوب خبر دارد. می‌داند رسانه، چه چیزی است و چه قدرتی دارد. اما ما نقص فرهنگی داریم. نمی‌دانیم اصلاً رسانه یعنی چه. قدرت رسانه را نشناخته‌ایم. تا وقتی که این مملکت، قدرت رسانه را درک نکند، ما همین‌طور بدبخت باید باقی بمانیم. در مواقع کنترل پاسپورت در کشورهای مختلف از ما ایرانی‌ها به عنوان تروریست و قاچاقچی اسم می‌برند. در صورتی که دولت باید چهره ما را در کشورهای مختلف، خوب نشان بدهد. اگر قرار باشد هر ایرانی، خودش به تنهایی با تمام این دولت‌ها بجنگد، پس کار و وظیفه اصلی دولت ما چیست؟

آیا همین مسئله بود که باعث شد شما کتابتان را بنویسید؟

وقتی دیگر کاملاً از دولت دل‌سرد شدم، کتابم را نوشتم و گفتم حتماً در آمریکا چاپ بکنید که همه بدانند دولت آمریکا از کاه، کوه می‌سازد، اما دولت ما، کوه را کاه می‌کند تا صدایش را کسی نشنود. واقعاً چرا؟

اگر یک ایرانی خارج از ایران رفته و خلاف قانون عمل کرده است، باید مجازات شود. اگر یک خارجی به ایران آمد و خلاف قانون ما عمل کرد هم باید مجازات شود. ولی وقتی برای شما موثق است که یک ایرانی، بی‌گناه است و خلافی را انجام نداده، این دیگر ربطی به ۵+۱ ندارد. این یک پرونده حقوق بشری است.

دولت آمریکا خودش دروغ‌گو و فاشیست و خائن و زورگو است. این چیزهایی است که من در این مدت ۵ سال، از آن‌ها دیده‌ام. اما در عین حال، فریاد آمریکا درباره نقض حقوق بشر توسط ایران گوش دنیا را کر کرده است. دولت آمریکا این حرف‌ها را زمانی می‌زند که می‌بیند ۲۰ ایرانی در آمریکا هستند، اما دولت ایران هیچ اهمیتی به آن‌ها نمی‌دهد. حتی می‌توانم بگویم آمریکا اگر می‌گوید در ایران حقوق بشر وجود ندارد، درست می‌گوید، چون ایرانی‌های زندانی در کشورهای دیگر، برای دولت ایران مهم نیستند. دولت با آن‌که می‌داند این زندانی‌ها بی‌گناه هستند، اما هیچ‌گونه رایزنی برای آزادی آن‌ها انجام نمی‌دهد.

سجده شکر شهرزاد میرقلی‌خان در فرودگاه امام خمینی

یکی از حرف‌هایی که درباره حقوق بشر ایران می‌زنند این است که می‌گویند زندان‌های ایران، وضعیت خوبی ندارند. شما که در آمریکا به زندان رفته‌اید، نظرتان درباره زندان‌های آن کشور چیست؟

از این همه افرادی که از زندان‌های آمریکا به ایران برگشته‌اند بپرسید، وضعیتشان چگونه بوده است. ما در قرن ۲۱ هستیم؛ دوربین‌های مداربسته در همه زندان‌ها وجود دارد. به آمریکایی‌ها بگویید: “شما یک ساعت فیلم از زندان‌هایتان نشان بدهید، ایران هم این کار را می‌کند. بعد مقایسه می‌کنیم، ببینیم وضعیت کدام بهتر است.” اتفاقاً اف‌بی‌آی هم به من می‌گفت که بنویسم زندان‌های ایران فلان مشکلات را دارد.

سارا شورد زندانی آمریکایی در ایران، بهترین غذا و امکانات را در زندان ایران داشته است. من آن‌جا آرزویم این بود که در یک سلول میان یک مشت ایدزی با انواع و اقسام مرض‌ها زندگی کنم، اما مجبور نشوم در یک سلول انفرادی، وسط کِرم و کپک حمام کنم. این را هم در برنامه‌ای از اوباما خواهم پرسید. اگر من یک خبرنگار ایرانی بودم، در سوریه عراق و افغانستان سابقه کار داشتم، بعد به طور اشتباهی با دوستانم از کانادا وارد مرز آمریکا می‌شدم، دولت آمریکا با من چه کار می‌کرد؟ می‌گفت این‌ها تروریست هستند. من را می‌بردند گوانتانامو. می‌گفتند در کوله‌پشتی‌اش بمب اتم داشته است.

شما کتاب‌تان را به زبان انگلیسی نوشتید. ناشر کتاب شما چه کسی بود؟

ناشر کتاب “اچ‌انداس” است که یک شرکت انگلیسی است. کتاب را “آمازون” چاپ کرد.

پروسه صحبت با انتشارات را هم توضیح بدهید. چگونه آن‌ها را راضی کردید که این کتاب را چاپ کنند؟

من داستان زندگیم را یک بار برایشان گفته بودم. بعد، گفتم این داستان را پیاده کردند.‌ بعد، به همراه “بیانکا رحیمی” که همکارم در پرس‌تی‌وی است، آن را به قلم درآوردیم. شش ماه طول کشید تا کتاب را ویرایش کردیم. تمام که شد با یک شرکت صحبت کردم و گفتم من کتاب داستان زندگیم را می‌خواهم چاپ کنم و چاپش هم می‌خواهم آمازون باشد. قرارداد بستیم و کتاب آماده شد. الآن به این شکل است که مشتری‌ها آنلاین سفارش می‌دهند، طی ۲۴ ساعت کتاب چاپ می‌شود و برایشان ارسال می‌شود.

طبق آماری که به ما داده‌اند، الآن ۱۹ نفر زندانی تحریمی و سیاسی و ۱۰۰ نفر زندانی عادی در آمریکا داریم. شما زندان‌های آن‌جا را تجربه کرده‌اید. شرایط این زندانیان چگونه است؟

شرایط خیلی بدی را می‌گذرانند. هر شب، آدم آرزو می‌کند روز بعد را نبیند. البته بستگی هم دارد که در چه زندانی باشند. اگر در زندان فدرال گرفتار شده باشند، یک برنامه روتین دارند. صبح‌ها باید سر کار بروند. از ۸ صبح تا ۴ بعد از ظهر. من اول که رفتم آن‌جا، رفتگر بودم. حیاط زندان را جارو می‌کشیدم. بعد پیگیری کردم که کارم را عوض کنم و رفتم در کلیسای آن‌ها کتاب‌دار شدم. به زندان بعدی که منتقل شدم، در کتاب‌خانه حقوقی کتاب‌دار شدم. کار اجباری است. کارهایی مانند خیاطی هم دارند، اما آن‌ها را به ایرانی‌ها نمی‌دهند.

شهرزاد میرقلی‌خان در فرودگاه امام خمینی در میان خبرنگاران

اگر به زندان ایالتی بیفتند که واقعاً بدبخت می‌شوند. زندان فدرال حداقل ساختمان‌های تمیزتری دارد. زندانیان آن‌جا هم زندانیانی هستند که جرم‌های دولتی و فدرال دارند. طبیعتاً ایرانی‌ها باید در این نوع زندان‌ها باشند. اما زندان‌های ایالتی خیلی آلوده هستند. انواع و اقسام بیماری‌ها، خالکوبی، مواد مخدر. این فیلم‌هایی که درباره جرم و جنایت در زندان‌هایشان نشان می‌دهند، واقعی است. حتی ممکن است خیلی چیزها را در فیلم‌هایشان هم نشان ندهند.

یکی از خاطرات خود درباره خشونت در زندان را برایمان تعریف کنید.

یک دختری در زندان ما بود، حدود یک متر و نیم قد داشت و ۴۰ کیلوگرم وزن. بسیار نحیف و ریز بود. سیاه‌پوست‌های زندان خیلی او را مسخره می‌کردند که تو ضعیف هستی و هیچ کاری نمی‌توانی بکنی. یک شب، همه را از خواب بیدار کردند، چراغ‌ها را روشن کردند و گفتند می‌خواهیم دست‌هایتان را نگاه کنیم و چک کنیم. معلوم شد این دختر نحیف، آن‌قدر فشار آمده بود به او که نصف شب، همه که خوابیده بودند، دو جفت جوراب برداشته بود، سه تا قفل آهنی را انداخته بود در آن‌ها و با همین جوراب‌ها این‌قدر به صورت یکی از دخترهای دیگر زده بود، که هم تمام صورت او را خرد کرده بود و هم تمام دندان‌های خودش را. چون این جوراب‌ها را آن‌قدر با عصبانیت می‌چرخانده که دندان‌های خودش را هم خرد کرده بود.

اگر شما وزیر خارجه بودید برای کمک به ایرانی‌های درون زندان‌های آمریکا و آزادی آن‌ها چه می‌کردید؟

دفتر حفاظت منافع ایران را فعال می‌کردم و دستور می‌دادم که امور زندانیان را پیگیری کند. دفتر حفاظت منافع ایران باید اول از همه از دولت آمریکا بخواهد که از این زندانیان حمایت کند. حافظ منافع باید به این زندانی‌ها سر بزند و تمام پرونده‌های آن‌ها را با دقت بداند. قطعاً می‌توانند راهنمایی کنند که شما چگونه می‌توانید مدارکی ارائه دهید که اثبات کند بی‌گناه هستید. دفتر حفاظت منافع ایران نقش کلیدی را در این موضوع ایفا می‌کند، چون دولت آمریکا تا زمانی که هیچ‌کس به جز خانواده و وکیل شما، از سرنوشت‌تان چیزی نداند، راحت‌تر کار خود را می‌کند.

دست و پای من همیشه زخمی و خونی بود به خاطر زنجیرهایی که به من می‌بستند. اما از زمانی که بحث من رسانه‌ای شد، شرایط زندان یک مقدار بهتر شد. دفتر حافظ منافع اگر در پرونده‌های زندانیان دخالت کند، آمریکایی‌ها هم می‌فهمند کسی پشت سر ما هست و از ما دفاع می‌کند. بنابراین مجبور می‌شوند فشارها را کم‌تر کنند.

یادم هست زمانی که تازه آزاد شده بودید، در مصاحبه‌ای گفتید که روی آن بسته‌های مصرفی‌ای که به شما می‌دادند، مشخصات شما را به عنوان “مرد”، ثبت کرده بودند.

من در اسناد اف‌بی‌آی، هنوز هم با جنسیت “مرد” ثبت شده‌ام. بگذارید یک چیز را به شما بگویم. ما هستیم که آمریکا را “آمریکا” کرده‌ایم. بزرگ‌ترین اشتباه ما این است که آمریکا را بزرگ کرده‌ایم. این توهم ماست که آمریکا، بزرگ است و قوی است. این‌قدر که این‌ها تبلیغات می‌کنند و فریب‌کاری می‌کنند، ما هم باورمان شده است که آمریکا بزرگ است. من یک سی‌دی درست کرده‌ام و اسمش را گذاشته‌ام “ارور سی‌دی” [سی‌دی اشتباهات]. در این سی‌دی فقط گاف‌های دولت آمریکا را گذاشته‌ام.

دخترهای دوقلوی شهرزاد میرقلی‌خان

مسئولین ما هم شاید یک مقدار، فریب همین تبلیغات را می‌خورند.

من فکر می‌کنم مسئولین ما خیلی عاقل‌تر از این هستند که فریب بخورند، اما وقت نمی‌گذارند. اولویت‌های آن‌ها چیزهای دیگری است. نفت و گاز و سود، آن‌ها را مشغول کرده است. من این‌قدر از سیستم آمریکایی‌ها سوژه گرفته بودم. یک کار ساده روزانه را نمی‌توانند انجام دهند. هنوز جنسیت من، مرد است. زندان من که مشخص بود، اما این‌ها حتی نمی‌دانستند کدام زندان، زنانه است و کدام زندان مردانه.

زمانی که آزاد شدید، کسی برای استفاده و آگاهی از تجربه شما در این مدت با شما تماس نگرفت؟

خیر، تنها کسی که کاری انجام داد دکتر “محمد سرافراز” بود که آمد به من گفت خانم میرقلی‌خان یک مستند بسازید و نشان بدهید که زندان‌های آمریکا چگونه هستند، بلکه آن‌هایی که الآن در زندان‌ها گرفتار هستند، بتوانیم کمک‌شان کنیم. قرار شد مستند بسازیم، اما نشد. به جایش چهار تا برنامه ساختیم.

وزیر امور خارجه آمریکا در بحث هسته‌ای می‌گوید، جیسون رضائیان باید آزاد شود، در صورتی که اسناد و مدارک زیادی وجود دارد که جاسوس بودن رضائیان را ثابت می‌کند. با این حال، از هر فرصتی استفاده می‌کنند تا موضوع او را مطرح کنند و خواستار آزادی‌اش شوند. مقامات ما چرا از این فرصت‌ها استفاده نمی‌کنند؟

به نظر من، به ایرانی‌ها اطمینان ندارند، یعنی می‌گویند ما ممکن است برای این‌ها قدمی برداریم و کاری انجام دهیم، اما معلوم شود مجرم بوده‌اند، برای خودمان بد می‌شود.

این‌که من به عنوان یک فرد عادی که در خانه نشسته‌ام، ببینم وزیر خارجه کشورم از یک ایرانی در کشوری دیگر حمایت می‌کند، خیلی اهمیت دارد. اگر می‌خواهیم واقعاً سال هم‌دلی دولت و ملت باشد، باید در عمل این هم‌دلی را نشان بدهیم. مگر ملت چه کسانی هستند؟ خانواده شهرزاد میرقلی‌خان است، خانواده محمد قاری است، خانواده بهمن دبستانی است. این خانواده‌ها ملت را تشکیل می‌دهند. وقتی شما نتوانید درد سه خانواده را درمان کنید، چگونه می‌خواهید درد همه را دوا کنید؟ البته همه خانواده‌ها مشکلات دارند، اما وقتی بحث یک ایرانی در خارج از کشور باشد، پای حیثیت ما وسط است. هیچ دولت دیگری مانند دولت ما نیست، فقط ایران است که ساکت می‌نشیند.

اگر اتفاقی که برای شما افتاد، برای یک شهروند انگلیسی افتاده بود، آیا آمریکایی‌ها می‌توانستند با او هم برخوردی مانند شما بکنند؟

امکان ندارد که بتوانند برخوردی مانند من با او داشته باشند. اولاً دولت انگلیس می‌گفت خانواده‌اش لازم نیست وکیل بگیرند، خودمان برایش وکیل تعیین می‌کنیم. سفارت انگلیس مسئول می‌فرستاد و پیگیری ‌می‌کرد. هر تبعه، پرچم یک کشور محسوب می‌شود. اگر که جرم مواد مخدر باشد، کارتل باشد، دولت‌ها دخالت نمی‌کنند، اما اگر بی‌گناه باشد، فرق می‌کند. دولت جمهوری اسلامی با سکوتش به همه دنیا می‌گوید: “هر ایرانی که گرفتار می‌شود، حتماً مجرم است.” حتی خود آمریکایی‌ها به ما می‌گفتند به دولتتان اطلاع بدهید، کمکتان می‌کند.

شهرزاد میرقلی‌خان و پدرش در فرودگاه امام خمینی بعد از آزادی از زندان در آمریکا

اگر شما به عنوان یک نماینده یا مثلاً سفیر ایران، بخواهید مسائل زندانیان ایرانی در خارج از کشور را پیگیری کنید، چه‌قدر پول باید داشته باشید؟

من حساب نکرده‌ام که چه‌قدر پول لازم است. البته پول لازم است، اما نباید بنشینید و برای یک حرکت انسانی، چرتکه بیندازید. مهم‌تر این است که من وسیله می‌خواهم که حرفم را به گوش مردم برسانم. رسانه می‌خواهم. وکیل‌هایی نیاز دارم که پرونده‌ها را پیگیری کنند.

آمریکایی‌ها از وقایع، مستندسازی می‌کنند. همیشه طوری رفتار می‌کنند که شما نتوانید چیزی را اثبات کنید. مثلاً من دندانم درد می‌کرد. پیش دکتر زندان رفتم. یک برگه‌ای به من دادند که امضا کردم تا دندانم را بکشند. آمپول بی‌حسی به من زدند، اما ۳۰ ثانیه هم صبر نکردند تا اثر کند. انبر در دهانم کردند و دندانم را کشیدند. من همان‌جا غش کردم، اما من هیچ وقت نمی‌توانم به آمریکا اعتراض کنم، چون در جواب می‌گویند شما امضا کردید و کاملاً با رضایت خودتان بوده است. در چنین مواردی، آدم باید هوشیار باشد و وکیل به دلیل این‌گونه موارد می‌خورد.

دولت آمریکا افرادی افراد مشهور مانند بازیگران هالیوودی را جلو می‌فرستد تا کارهایی به نفع دولت و با جنبه تبلیغاتی انجام بدهند. با این حال، ما نه از چهره‌ها استفاده می‌کنیم، نه از افرادی مانند شما که تجربه برخورد با دولت آمریکا را داشته‌اند.

آن‌ها فرهنگ کاملاً متفاوتی دارند که با فرهنگ ما فرق می‌کند. مثلاً من در اوایل، روحیه تهاجمی داشتم و با این روحیه با آن‌ها برخورد می‌کردم، اما بعداً فهمیدم که بدترین چیز برای آمریکایی‌ها این است که محترمانه اشتباهات آن‌ها را به روی‌شان بیاورید. مرگشان در این است.

آیا دوست دارید یک روز سفیر ایران بشوید تا بتوانید با آمریکا مبارزه کنید؟

من نمی‌گویم با آن‌ها مبارزه کنیم. کافی است با آمریکا مانند خودش رفتار کنید. به نظر من، آمریکا میمونی است که سعی می‌کند خودش را مانند انسان‌ها نشان دهد. من دوست دارم به آمریکا بگویم، تو که همه جا دروغ می‌گویی، اول خودت را اصلاح کن، بعد دنبال اصلاح بقیه برو. اول زندان‌های خودت را درست کن. من حتی اصرار کردم فیلم دوربین‌های زندان را در دادگاه نشان بدهند. نمی‌توانند بگویند، فیلم نداریم. اگر این حرف را بزنند، یعنی همه حرف‌های من درست است. اگر هم بگویند فیلم داریم، باید همه را نشان بدهند.

من می‌گویم این‌که آیا ایران حقوق بشر دارد یا ندارد، به شما ربطی پیدا نمی‌کند. آمریکایی که خودش بمب اتم درست کرده است و از آن استفاده هم کرده، چگونه می‌تواند بگوید یک کشور دیگر حقوق بشر را زیر پا گذاشته است؟

ثبت شده در سایت خبرگزاری بیان گلپایگان
کد خبر : 32744 و در روز دوشنبه 13 مهر 1394 ساعت ۱۹:۳۶:۱۱
2024 copyright.