چاپ خبر

خبرگزاری بیان گلپایگان

اخبار شهرستان گلپایگان و اخبار مهم کشور و جهان

شگفتار

در شگفتم تا به کی ای دل جوانی می‌کنی

در خزان عمر میل نغمه خوانی می‌کنی

***

خود به خود می ‌پیچی و چون غنچه‌ی لب بسته‌ای

از سخن لب چیده‌ و غَنج نهانی می‌کنی

***

دانی اکنون نوبت سر در گریبان بردن است !؟

باز هم با درد رخوت شادمانی می‌کنی

***

در خزان زندگی و طبع سرد و خسته ات

با تظاهر خنده و شیرین زبانی می‌کنی

***

چون چراغ جان به لب در پیش نور آفتاب

از درون می‌سوزی و پرتو فشانی می‌کنی

***

ای دل بیچاره و افسرده و درد آشنا

تا کجا انکار عجز و ناتوانی می‌کنی

***

گشته ای مرغ غریب افتاده ای از شور و شر

بی سبب مخفی غم فرسوده جانی می‌کنی

***

گوئیا پیرانه سر با شوخ چشمان گاه و گه

رندی و شیدایی و چشمک پرانی می‌کنی1

***

«قاسم» از ژرفای دل پوسیده ای و همچنان

با تب پیری و احساست تبانی می‌کنی

***

خود به نِسیان زن مکن فکر بهار عمر چون

بی ثمر از خاطراتش میزبانی می‌کنی

_________________________________________________________________________

پی نوشت:

1- با الهام یکی از قوافی یکی از غزلیات استاد شهریار

سروده‌ی استاد قاسم اشراقی آذرماه 1368- تهران و به یاد استاد شهریار، شهریار مُلک سخن

ثبت شده در سایت خبرگزاری بیان گلپایگان
کد خبر : 32570 و در روز شنبه 11 مهر 1394 ساعت ۰۹:۵۷:۳۳
2025 copyright.