اصلاح طلب یا اصولگرا ؟
طیّ چند سال اخیر و پس از وقوع انتخابات دوم خرداد سال 76 در پی ایجاد یک فضای سیاسی جدید در کشور، عدّه ای با شعار توسعه سیاسی و جامعه مدنی بدون آنکه تعریف درستی از آن به جامعه ارائه دهند و با هدف جذب مخاطب و ایجاد تغییرات در اصول انقلاب، به خاطر فضای بسته ای که در هشت سال قبل از آن خود همین به اصطلاح روشنفکران به وجود آورده بودند، شعارهایی دادند که با اهداف و افکار امام (ره) و آرمانهای انقلاب همخوانی نداشت.
افراد تندرویی که سال ها پس از اشغال لانه جاسوسی و در همین دوران{اصلاحات} با جاسوسان آمریکایی نرد عشق باختند، افرادی که متّهم هستند با تندروی باعث ریختن خون بسیاری از حجّاج در واقعه خونین مکه شدند!!! و یا به مذاکره با مقامات خون آشام غربی و آمریکایی رو آوردند و یا با زیر سؤال بردن مقدّسات و نفی ارزش ها، چنان در جامعه رفتار کردند که بدون داشتن تعریفی از رفتار سیاسی خود به عمد تعبیر نامیمونی از آزادی را در بین قشر جوان و گاه تحصیل کرده رواج دادند که باعث انحراف اخلاقی و ترویج فرهنگ غربی شدند و با توهّم توطئه خواندن هشدارهای رهبر معظّم انقلاب در خصوص تهاجم فرهنگی، چوب حراج بر پیکره جوانان این مرز و بوم نواختند و وقایعی چون حوادث کوی دانشگاه و فتنه سال 88 را در سیاهه رفتار خود رقم زدند.
مسلّماً در این متن نمی توان به تمام ابعاد و زوایای فکری این جریان پرداخت ولی نکته مهمّی که می توان به آن اشاره کرد، ناآگاهی برخی هواداران این جریان از افکار پشت پرده عدّه ای از لیدرهای این جریان است که هم اکنون در کشورهای غربی و آمریکایی و برای جذب کمک و زنده ماندن حاضرند حتّی ملّیّت خود را زیر سؤال ببرند (دین وآیین خود که پیش کش!) و یا در داخل منزوی شده اند.
این عدّه با تقلید کورکورانه از این افراد، همچنان بر اعتقادات باطل خود ایستاده اند و بدون آنکه لحظه ای درنگ کنند و بیاندیشند که از جان مردم چه می خواهند و فکر کنند که واقعاً چه تعریفی از اصلاحات وجود دارد و اصلاحات را در چه چیزی می دانند، بی چون و چرا دنباله روی می کنند.
اگر منظور اصلاحات سیاسی است که می بینیم این طیف با پایه گذاری بداخلاقی سیاسی و رایج کردن از میدان به در کردن حریف، با بدترین تعاریف و تهمت ها از سال 84 به بعد و نهادینه کردن آنچه به روزگار کشور درآورده اند، نصایح بزرگان و مراجع نیز در رفتار آنان اثری نداشته و اگر از دهان بزرگان و مراجع دینی نیز کلامی برای نصیحت منعقد می گردید با زدن انواع انگ ها و اتّهامات، توصیه های اخلاقی آنان را که برخاسته از قرآن و عترت بوده و هست، آلوده به مسائل حزبی و گروهی کرده و می کنند و فقط این عزیزان را برای پُز سیاسی و جلب آرای هواداران متدیّن آنها می خواهند ولاغیر.
اگر منظور اصلاحات، اصلاح امور اقتصادی و معیشتی مردم است که تا سال 84 دولت و شریان های اقتصادی و مالی در دست همین به اصطلاح یقه سفیدان بوده و آبی از اجاقشان گرم نشد و با انداختن کشور به دست افکار و اندیشه های اقتصادی غربی و لیبرالیستی و مراکز قدرت جهانی و گره زدن معیشت و زندگی مردم به نظام بانکداری غیر اسلامی، عملاً اقتصاد کشور را به ورطه نابودی کشاندند و جالب این که همه مشکلات کشور را به تحریم و عملکرد دو دولت نهم و دهم گره زدند. فرای از انتقادات دلسوزان به دولت گذشته، انگار نه انگار که زمانی همین عدّه تصمیم گیر واجرا کننده و مسؤول بودند.
و یا اگر منظور از اصلاحات، اصلاح امور دینی و فرهنگی است چه نشانه ای از آن می توان یافت جز گسترش بی بند و باری در بین جوانان و ترویج فرهنگ غرب. چگونه می شود کشوری همانند ایران که امید مستضعفان و جوانان و ملّت های آزادیخواه جهان و منطقه است، یکی از بزرگترین مصرف کنندگان لوازم آرایشی در جهان باشد که تعجّب خود مهاجمان فرهنگی را نیز بر انگیخته است! چه کسانی با رایج کردن انواع و اقسام مدل های لباس و پوشاک غربی در صدد ایجاد تغییر سبک زندگی این مرز و بوم هستند؟ به راستی چه اقداماتی در این خصوص شکل گرفته است؟ در خصوص احیا و گسترش فرهنگ امر به معروف و نهی از منکر چه؟ در زمینه توسعه علم و فناوری و صنایع چه؟ واقعاً چه اصلاحاتی در این مسیر شکل گرفته است؟ به عنوان نمونه چرا در صنعت خودرو همچنان با وجود سابقه نزدیک به نیم قرن، هم چنان در جا می زنیم ؟ و قس علی هذا… .
به راستی جریان اصلاحات در زمینه های مختلف اشاره شده چه کارنامه ای برای ارائه کردن نزد افکار عمومی دارد جز ملتهب کردن فضای سیاسی کشور و زدن انگ به دیگران که ما می خواستیم چنین و چنان کنیم، دیگران نگذاشتند و یا خراب کردند؟ و حالا هم با شعار اسلام رحمانی !!!
مگر هر ایرانی دلسوز و وطن پرست و معتقد به آرمان های دینی و شرعی با داشتن روحیه انقلابی و دوستدار نظام و حکومت خود، می تواند هر حرکت و اقدامی را که در راستای شعار الگوی اسلامی-ایرانی پیشرفت صورت می گیرد، نبیند و نادیده بگیرد؟! البتّه شاید افرادی باشند در داخل این طیف سیاسی که واقعاً به دنبال اصلاح امور مبتنی بر قانون و شرع باشند، ولی شاید هیچ گاه مجال نیافتند افکار خود را عملیاتی و پیاده کنند.
در مقابل این جریان، جریانی بوجود آمد با شعار اصولگرایی که در این طیف با برجسته کردن آرا و ارزش های امام (ره) -که این انقلاب به خاطر همین تفکر بوجود آمد- درصدد است تا با اتّکا به درون و داشته های ملّی و دینی بتواند الگویی شود برای جهانی عاری از خشونت و زمینه سازی حکومت عدل الهی و دادن پرچم به دست صاحب اصلی این انقلاب.
در بررسی توفیقات بوجود آمده در طول انقلاب در عرصه های مختلف می بینیم جوانانی که با تأسّی و تبعیّت از ولیّ امر خویش و تابعیّت محض از ولی فقیه زمان خود و اصرار بر اصول انقلاب توانستند برای این مرز و بوم، آبرو و اقتدار فراهم کنند و ثابت کردند مصلحان واقعی و اصولگریان واقعی چه کسانی هستند. حقیقتاً در طول عمر سی و چند سال گذشته که ازاین انقلاب می گذرد، توفیقات به دست آمده چه در دوران دفاع مقدّس و چه بعد از آن در عرصه علوم هسته ای، نانو تکنولوژی، بیو تکنولوژی، سلّول های بنیادی، صنایع موشکی و دفاعی، علوم نظامی و امنیتی و اشراف اطلاعاتی، تولید علم و داروهای استراتژیک و… چه تفکّری توانست این عرصه را برای ایران بوجود آورد مگر این تفکّری که توانست در پس تحریم های ظالمانه و در دنیای زور، این چنین فضایی را بوجود آورد که بتواند با ایجاد شگفتی در عرصه های مختلفی که به بخشی از آن اشاره شد، قدرت های بزرگ را به زانو درآورده و کسانی را که روزگاری حاضر نبودند نام ایران و ایرانی را ببرند و به دیده حقارت نگاه می کردند، برسر میز مذاکره حاضرکند؟ آیا این تفکّر نمی تواند در دیگر زمینهها راهگشا باشد؟
کمی بیاندشیم و ببینیم این تفکر چه تفکریست؟ متأسفانه در افکار عمومی قدرت طلبی، کسب ثروت از راه رانت خواری و باند بازی، زمین خواری و غارت بیت المال، ایجاد ولنگاری در سطح فرهنگ و گسترش منکرات و یا سکوت در برابر اباحه گری های فرهنگی، مصلحت اندیشی های بی مورد که منافع ملّت و نظام را به باد می دهد، عدم تبعیّت از قانون و امثالهم مواردی است که در اذهان عمومی لااقلّ در کشور ما در رفتار سیاسی برخی سیاست بازان و پیروان احزاب دیده شده و از این اصطلاحات خسته اند و در این میان فرقی میان هوادار اصولگرا و اصلاح طلب نیست؛ مهمّ عمل است و اینکه چه تعریفی از این لغات دهان پر کن داشته باشیم. اگر روزگاری می چربد، خوب اصولگرا می شوند و اگر فایده ای نداشته باشد اصلاح طلب !!! به عمل کار برآید نه به حرف .
اگر فردی ادّعای اصولگرایی دارد و یا می گوید اصلاح طلب است، اگر مردم در رفتار وی تضادّ نبینند، صداقت در قول و عمل و رفتار مشاهده کنند و اخلاص و ساده زیستی همراه با تلاش خستگی ناپذیر را حسّ کنند و منصفانه رفتار کردن با رقبای سیاسی خود را لمس کنند و توهین و تخریب مخالف را در وی نبینند، خود به خود مجذوب رفتار وی خواهند شد. همان گونه که شهدا و سرداران و امیران کشور در طول دوران دفاع مقدّس و بعد از آن در عرصه های مختلف توانستند قلوب ملّت را مسحور و شیفته خویش سازند. راستی آنان چه تفکّری داشتند؟
آری تفکّر اصلاح طلبی واقعی و اصولگرایی واقعی را باید در این میدان ها پیدا کرد و در وجود چنین مردانی جستجو کرد. در حرکت سرخ عاشورا باید پیدا کرد که امام عاشقان(ع) فرمود: «برای اصلاح امّت جدّم قیام کردم». آری اصلاح را باید در اصول یافت؛ در اصولی که دشمنان قسم خورده این مرز و بوم را در عراق و سوریه و لبنان و فلسطین و یمن زمینگیر کرده است.
مؤمن واقعی نباید هر روزش مانند روز دیگر باشد و نباید برای پیشرفت خود نگاهش به دست دشمنانش باشد. باید فکر و ذهنش فقط خدمت باشد و خدمت و این تفکّر می تواند راهگشای تمام مشکلات پیش روی باشد.
در پایان و در این مجال هم سخنی با برخی از هواداران این جریان ها در شهر خصوصاً در دوران فعلی با هواداران طیف اصلاح طلب در شهر وجود دارد که ببینند اگر اهل پیشرفت و تعالی شهر هستند، در کجای این جریان قرار دارند؟ آیا فقط هوادار اسمی و در حکم سیاهی لشکر قرار دارند و با تقلید کورکورانه از بزرگترهای خود، بدون داشتن تعریف و گذاشتن ریش به اصطلاح پروفسوری و پوشیدن پیراهن بدون یقه خود را می نمایانند و یا نه، اهل کار و تلاش و کوششند که باید ثابت کنند و افکار خود را علاوه بر عرضه بر افکار عمومی، در عمل هم نشان دهند. برخی از این دوستان اگر توانستند اعتماد از دست رفته مردم و مخالفان خود را به واسطه اعمال گذشته خود جلب کنند و فضای همدلی و هم زبانی را به واسطه حمایت دولتی از خود بر جای گذارند، می توانند بگویند خدمتی به نظام، مردم، شهدا و رهبر خود کرده اند. در غیر این صورت با عسل عسل گفتن، کام کسی را نمی توان شیرین کرد. این نشریه نیز آمادگی دارد با خط و مشی برخاسته از آرمان ها و اصول انقلاب، در مسیر اصلاح جامعه و در راه گسترش معروفات و مبارزه با فساد و زمین خواری و پدیده زشت بی حجابی و معضلات فرهنگی و رفع بیکاری و ایجاد فضای تولید و اشتغال با محوریّت اقتصاد مقاومتی و دیگر مسائل مهم در حیطه توان خود با این دوستان همکاری نماید. بسم ا… .
خدایا چنان کن سرانجام کار تو خوشنود باشی و ما رستگار
یا علی
م. ولایتی