ماجرای فائزه هاشمی با سوسک مزاحم!
به گزارش بیان نیوز، فائزه هاشمی در این مصاحبه به موضوع رای گیری برای استیضاح وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی و همچنین وزیر کشور دولت اصلاحات می گوید که آنها اقلیت مجلس پنجم بودند ولی دفاع مهاجرانی توانست خطر استیضاح را از وی دور کند اما عبدالله نوری در نهایت استیضاح شد. فائزه هاشمی یکی از دو دختر هاشمی رفسنجانی به اتخاذ اقدامات افراطی و تندروانه در میان اصلاح طلبان معروف است. وی در جریان فتنه 88، حتی در میان جمعیت آشوب گر حاضر می شد و آنها را ترغیب به فعالیت های خرابکارانه می کرد این اقدامات حتی بازداشت وی را نیز به دنبال داشت.
وی می گوید در مسیر رسیدن به مجلس (مجلس پنجم) در روز رای گیری برای استیضاح به خاطر یک سوسک در کنار خیابان معطل می شود: صبح خیلی عجله داشتم که زود برسم. باید به حدنصاب رسیده و دفاع میکردیم. با اینکه ما یک اقلیتی قوی بودیم، اما لب مرز بودیم. به یاد دارم در ماشینم یک سوسک پیدا شد. من تنها بودم و راننده! کنار خیابان ایستادم محافظ نداشتم. به محافظ بابا زنگ زدم که بیاید، یکی از نمایندهها به من زنگ میزند که کجایی؟ چرا نمیرسی؟ الان جلسه شروع میشود. من هم خجالت میکشیدم که بگویم کنار خیابان نشستهام و منتظرم کسی بیاید و سوسک را بکشد. بالاخره یکی آمد، سوسک را کشت و من توانستم به مجلس بروم.
روزنامه شرق در ابتدای گزارش خود نوشته که این مصاحبهای به نسبت طولانی در دفتر حزب کارگزاران با فائزه هاشمی صورت گرفته اما وی شرط گفتوگو را هم بازبینی و اصلاح آن دانسته است. در نسخه نهایی که در اختیار روزنامه قرار گرفته، بخشهای زیادی از گفتوگو دستخوش اصلاح و بعضا تغییر شد.
فائزه هاشمی توانسته بود در انتخابات مجلس پنجم به عنوان نماینده تهران راهی مجلس شورای اسلامی شود. ریاست آن مجلس برعهده حجت الاسلام ناطق نوری بود.
وی درباره روزنامه سلام و اغتشاشات مربوط به آن در کوی دانشگاه تهران می گوید که به صورت خانوادگی به آنجا می رفته است: یادم است که ما هر شب خانوادگی به کوی میرفتیم. مردم زیادی آنجا جمع میشدند. دانشجوها بودند و توضیح میدادند و حوادث را بیان میکردند…یادم است یکبار که من رفتم، شلوار جین به پا داشتم. آنها اطراف من راه میرفتند، آن موقع حمله نمیکردند، فقط میگفتند که اگر زن من این را پوشیده بود او را میکشتم.
فائزه هاشمی در یک سفر به مصر بر سر قبر محمدرضا شاه مخلوع نیز حضور پیدا می کند که به نظر خود در آن زمان بسیار بزرگ نمایی شده بود: من یک سفر ورزشی به مصر داشتم. یک سمینار درباره زنان بود و من هم یکی از سخنرانان آن بودم. به هر جای دنیا که سفر کنید، بالاخره به آثار تاریخی هم سری میزنید؛ مثلا مزار مائو در میدان تیانآنمن چین یا مزار لنین در میدان سرخ مسکو، همه را رفتهام یا معابد در نپال و هند و… آن وقت شاه و تاریخ خودمان را نبینیم؟
وی همچنین درباره زندگی چندساله در انگلستان و شایعات پیرامون آن خاطرنشان می کند: من در انگلیس جایی ندارم. جریان این بود؛ هنگامی که من در انتخابات مجلس ششم رأی نیاوردم و از بسیاری فعالیتها کناره گرفتم. فرصت خوبی بود تا به خودم برسم. مسئولیتی نداشتم و فعالیتهایم کم شده بود. یکی از نیازهایی که همیشه احساس میکردم، یادگیری خوب زبان انگلیسی بود. به دلیل فعالیتهایم در فدراسیون اسلامی ورزش زنان که یک تشکیلات بینالمللی بود خیلی نیاز داشتم. در ایران هم خیلی معلم خصوصی و کلاس زبان داشتم، ولی مفید نبود. فکر کردم فرصت خوبی است که به انگلیس بروم تا زبانم تقویت شود. علاوه بر این خواستم تا خارج از کشور در یک مقطع تحصیلی درس بخوانم و تجربه جدیدی کسب کنم. به این دلایل رفتم. هیچ جایی هم نداشتم. چهارسالونیم بیرمنگام بودم. شش ماه کلاس زبان رفتم و بعد هم یک سال، فوقلیسانس حقوقبشر خواندم. خانه هم اجارهای بود. دو سال اول خانهای داشتم که بعد از تصمیم صاحبخانه برای فروش آن، خانهای دیگر اجاره کردم. یک آپارتمان٧٠ متری دوخوابه.