اصول موفقیت در امر به معروف و نهی از منکر
2- اولویّت بندی
3/2- منکر و انحراف اعتقادی
عقاید و باورها زمینه بروز رفتارها را فراهم می آورند و هر انسانی بر اساس نوع نگاهی که به خدا، انسان، جهان پس از مرگ و … دارد، رفتارهای مختلفی از او سر میزند. در حقیقت این عقاید و باورها هستند که انسان را به رفتارهای دینی و غیر دینی وا می دارند. حال اگر جامعهای دچار انحراف در اعتقادات و باورهای دینی شود، خود به خود رفتارهای غیر دینی از مردم آن صادر میشود. بنابراین گسترش و ترویج شبهات ضدّ دینی یکی از مهمّترین منکراتی است که یک جامعه دینی را با تهدید جدّی مواجه می سازد و بدین خاطر جلوگیری از نشر و گسترش انحرافات اعتقادی(علاوه بر پاسخ گویی مناسب) باید در اولویّت قرار گیرد. تأسیس و فعّالیّت روزافزون مراکز، مطبوعات، شبکه های ماهواره ای و رسانههای گروهی و راهاندازی سایت های اینترنتی و شبکههای اجتماعیای را که در عصر کنونی به ترویج شبهات و سست کردن عقاید و باورهای افراد در جامعه دینی می پردازند نیز باید در این راستا تبیین نمود.
4/2- اجتماعی بودن منکر
یکی دیگر از راه های اولویّت بندی معروف ها و منکرها، ملاحظه فردی یا اجتماعی بودن آن هاست. اگر معروف یا منکر شکل اجتماعی داشته باشد، در مقایسه با صورت فردی آن از اهمّیّت بیشتری برخودار خواهد بود. منکر و گناه می تواند صورت فردی یا اجتماعی داشته باشد که هر یک آثار و احکام متفاوتی دارد. اگر یکی از گناهان فردی در اجتماع رواج پیدا کند، بقا و زوال آن نیز به یک امر اجتماعی تبدیل می شود و البتّه آثار اجتماعی آن هم گسترده خواهد بود. بطور مثال بی عفّتی که یکی از منکرهای فردی به شمار می آید، یک نوع تأثیر در زندگی فرد دارد: مورد نفرت عموم قرار می گیرد، مردم حاضر نیستند با او ازدواج کنند، اعتمادشان نسبت به او سلب می شود و او را امین بر هیچ امانتی نمی سازند. این در صورتی است که فرد بی عفّت بوده و جامعه با او مخالف باشد. امّا اگر همین بی عفّتی در سطح گسترده ای رواج پیدا کند و یا غالب افراد جامعه از آن خوشنود باشند – اگر چه آن را انجام ندهند – اجتماعی خواهد شد؛ یعنی جامعه موافق با بیعفّتی می گردد و نه تنها مورد نفرت عمومی واقع نمی شود که مورد توجّه و استقبال هم قرار می گیرد و خوشایند افراد واقع می شود. در جایی که بی عفّتی در جامعه اشاعه پیدا نکرده بود، عموم مردم بی عفّتی را بد می دانستند و از فرد بی عفّت دوری می کردند ولی اگر بی عفّتی عمومی شد و در میان همه متداول گشت، آن محذورها هم که بدانها اشاره گردید از بین می رود؛ چون دیگر در افکار عمومی جایگاهی ندارد.
باید دانست در صورتی که گناهی صورت جمعی به خود بگیرد و یا اکثریّت افراد جامعه به آن رضایت داشته باشند، نوع عذابی هم که نازل می شود فراگیر و جمعی می شود. مثلاً در داستان قوم ثمود در قرآن کریم، خداوند عمل پی کردن شتر حضرت صالح(ع) را که ناشی ازاقدام یک نفر بود، به همه آن قوم نسبت می دهد و همه قوم را مرتکب جرم می شمارد(شعراء/157)؛ چنان که همه ایشان را مستحقّ مجازات برای آن عمل می داند(شمس/14).
لازم به توضیح است که خوشنودی نسبت به گناه مادامی که صرفاً خوشنودی باشد و عملاً شرکت در آن گناه تلقّی نشود، گناه شمرده نمی شود. فی المثل فردی گناه می کند و دیگری پیش از آن گناه یا پس از آن آگاه شده و از آن خوشنود می گردد. حتّی اگر خوشنودی به مرحله تصمیم برسد و به مرحله عمل نرسد، باز هم گناه تلقّی نمی شود. خوشنودی به گناه وقتی گناه محسوب می گردد که نوعی شرکت در تصمیم گناه یک فرد و به نوعی اثرگذار در تصمیم و عمل او تلقّی شود. گناهان اجتماعی از این قبیل است. جوّ اجتماعی و روح جمعی به وقوع گناهی خو می گیرد و آهنگ آن گناه را می نماید و یک فرد از افراد اجتماع که خوشنودی اش جزئی از خوشنودی جمع و تصمیمش جزئی از تصمیم جمع است، مرتکب آن گناه می شود و اینجاست که گناه فرد گناه جمع است.
حسین ناطقی