اصلاحطلبان معطل بودند روحانی و عارف نامزد ما نبودند
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی بیان گلپایگان؛ عباس عبدی در گفتوگو با روزنامه شرق با بیان اینکه به عملکرد اصلاحطلبان حتی قبل از اتفاقات سال 88 انتقاد دارد میگوید: در سال 88 ابتدا در ستاد آقای کروبی بودم و همان زمان هم گفتم اگر آقای خاتمی بیاید، من در ستاد هیچ نامزدی فعالیت نخواهم کرد. به محض اینکه آقای خاتمی آمد، از ستاد آقای کروبی خارج شدم و بعد از یک ماه (اعلام انصراف از نامزدی آقای خاتمی) دوباره به ستاد آقای کروبی بازگشتم. اساساً به نام جریان اصلاحات با هدف کسب قدرت وارد نشده بودم، چون عقیده نداشتم در سال88 چیزی به نام اصلاحات میتواند حضور واقعی در انتخابات داشته باشد. تقریباً اکثر بدنه اصلاحات به سمت آقای موسوی رفتند، ولی من که نرفتم. من آنجا (ستاد موسوی) نمیتوانستم تأثیرگذار باشم، چراکه به مرور زمان ماجرا فراتر از اراده این و آن اتفاق میافتاد. اگر نامه به دبیرکل مشارکت در زمستان 87 را منتشر کنید، دقیقاً این نکات در آن پیشبینی شده است.
وی ادامه میدهد: من با حضور خیابانی موافقم، اما با لحاظ یک شرط، اینکه کسی که به خیابان میآید خودش بتواند بازگردد، ولی هنگامی که کسی به خیابان کشانده شود، کارش تمام است. این برای نیروی سیاسی یک سم مهلک است.
عبدی میگوید: هیچ وقت حاضر نیستم بگویم آقا بیایید شرکت کنید که حتماً میبریم در واقع شرکت کردن را به نتیجه انتخابات وصل نمیکنم، چون این یک شیوه غلط است. همچنانکه در سال 76 هم اصلاحطلبان براساس نتیجهگرایی شرکت نکردند. ابتدای کار باید موضع خود را در ارتباط با اصل مشارکت و انتخابات مشخص کنیم نه نتیجه آن. این نقطه انحراف برخی از فعالان است و از اینجا انحراف شروع شد.
وی همچنین درباره انتخابات 92 گفت: آنچه میگفتم این بود که در سال 92 باید اساس را بر شرکت در انتخابات گذاشت. هیچوقت حاضر نبودم بگویم حتماً پیروز میشوید، چون این یک فریب و دروغ است. هیچکس نمیتواند به دیگران وعده پیروزی بدهد. برخی که میخواستند آقای خاتمی را در سال 92 به صحنه بیاورند، میگفتند انتخابات برای آنان فرع بر موضوع دیگری که مبارزه است، بود. من در آن زمان هیچ وقت وعده پیروزی ندادم. چون هیچ قطعیتی در اینباره وجود ندارد. شما وقتی تصمیم به مشارکت گرفتید و اصل مشارکت را پذیرفتید، آن موقع میتوانید روی نحوه شرکت و چگونگی صحبت کنید و بررسی کنید چگونه باید عمل کرد که اولاً مشارکت ممکن و معقول باشد و ثانیاً بیشترین شانس را برای پیروزی داشته باشیم و بیشترین رأی را کسب کنیم. اما آن زمان هیچکس از مرحله اول عبور نکرد و بخش عمدهای حتی تا دو، سه روز آخر حاضر نشدند شرکت کنند، عدهای هم که کلا تحریم کردند، ولی اگر از این مرحله عبور میکردند باید فردی را به عنوان نامزد خود معرفی میکردند، اما چون این کار را نکردند نامزدی هم نداشتند.
عبدی تصریح کرد: روحانی که اصلاً نامزد اصلاح طلبان نبود، عارف هم که شخصی شرکت کرده بود، حتی گفتند عارف اصلاحطلب بدلی است. در مراسم ختم آقای طاهری که چند روز پیش از انتخابات بود، وقتی با یکی از دوستان درباره انتخابات بحث شده بود؛ گفته بود انتخابات چیه؟ ما اصلاً شرکت نمیکنیم. اساس شرکت را قبول نداشتند. باز هم با یک منطق اشتباه پشت آقای روحانی آمدند و ایستادند. به نتیجه نگاه نکنید. به منطق پشت آن نگاه کنید. منطق آنها هم این بود که چارهای نداریم. درحالی که نیروی سیاسی باید از ابتدا، تصمیم خود را بگیرد، حتی اگر از ابتدا همین آقای روحانی را کاندیدا و از او حمایت میکردند و سعی میکردند رأی بیاورند بهتر از این بیواکنشی بود.
عباس عبدی در ادامه مصاحبه با مرور اتفاقات سال 88 میگوید: دوستانی که به نتایج انتخابات 88 اعتراض دارند، متوجه نیستند طرف مقابل آنها به رفتار این دوستان استناد میکند و میگوید شما به صورت ابزاری به انتخابات نگاه میکنید. انتخابات مگر ساز و کاری نیست که یک سیستم طراحی کرده است؟ این ساز و کار که نمیتواند ساختار خود را ذاتاً نقض کند و به حربهای علیه آن تبدیل شود. این ساز و کار میتواند ساختار را تغییر دهد، اما به صورت بنیانی نقض نمیکند.میگویند میخواهد رأی را گرفته و پروژه خود را که پروژهای مخالف اساس حکومت است به پیش ببرد. در هر نظامی هر کسی میتواند درپی این تحول باشد، ولی از طریق انتخابات همان نظام شدنی نیست.
وی با بیان اینکه رقابت در روز انتخابات تمام میشود، تصریح میکند: اما 22 خرداد 88 عکس این قضیه اتفاق افتاد. گویی مبارزه اصلی از 23 خرداد شروع میشود. این انتخابات نیست و نباید نام آن را انتخابات گذاشت. حتی اگر اسم آن انتخابات باشد رسم آن انتخابات نبود. هیچ نیروی اصلاحطلبی نباید در چنین فرآیندی شرکت کند یا حداقل چنین فرآیندی را شکل دهد. من به آقای موسوی اعتراضی ندارم، اعتراض من به اصلاحطلبان است.