ناکامی عملیات تروریستی برادر نتانیاهو درایران
گروه سینما و هنر فرهنگ نیوز : بهروز افخمی ، کارگردان نام آشنای سینمای ایران با یک فیلم سیاسی به نام “روباه” در سی و سومین جشنواره فیلم فجر حضور پیدا کرد. افخمی، بیست سال بعد از ساخت روز شیطان (1373) دومین فیلم جاسوسی خود را ساخته است. او در فیلم «روباه» جاسوسی به نام یوهان نتانیاهو را روایت کرد که یکی از برادران بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر رژیم صهیونیستی بود.
موضوع برادران نتانیاهو و سازمان اطلاعات نظامی سری ارتش اسرائیل در اینترنت قابل جستجو است که آنها سه برادر بودند که افخمی چهارمین برادر را به نام یوهان خلق کرد، اما اتفاقاتی که برای او میافتد واقعی است.
فیلم دارای موضوعی پلیسی، جاسوسی است که در این فیلم حمید گودرزی ایفاگر نقش”حمید “موتورسوار جوانی است که با آشنایی با فردی که یک تروریست اسرائیلی است آشنا میشود و به نوعی درگیر یک سری اتفاقات میشود.
«روباه» یک موضوع کاملاً اجتماعی دارد که مرتبط با مسائل امنیتی و جاسوسی در حوزه موضوع انرژی هستهای است، به عبارتی مسائل روز اجتماعی کاملاً منطبق با مسائل هستهای است و مذاکرات 1+5ر لابه لای بستر فیلم جاری است.
در ساخته جدید بهروز افخمی حمید گودرزی، بابک حمیدیان، جلال فاطمی، آرش مجیدی، مرجان شیرمحمدی به ایفای نقش میپردازند.
“روباه” ماجرای انجام یک عملیات تروریستی توسط برادر نتانیاهو را روایت می کند. برادر نتانیاهو به دستور بنیامین نتانیاهو و بدون اطلاع آمریکا و سازمان سیا به ایران می آید تا یکی از دانشمندان هسته ای ایران را ترور کرده و روند مذاکرات را به هم بریزد.
فیلم را نمی توان در زمره ی فیلم های سینمایی قرار داد و بیشتر شبیه به تله فیلم هایی است که در مناسبت های ملی از تلویزیون پخش می شوند. فیلم روباه دارای تعلیق کاذب بالایی بود و طول مدت فیلم شاهد تعلیقهای پی در پی بسیاری بودیم. فیلم سناریوی چندانی ندارد اما به لحاظ برخی فیلمهای اکران شده قابل تحمل تر است.
ریتم فیلم در ابتدا کمی آرام است اما کارگردان توانسته در ادامه با برنامههای خاص ریتم فیلم را افزایش دهد و از ایجاد خستگی برای تماشاگر جلوگیری کند. بازی های خوب مردان فیلم با بازی بسیار تصنعی مرجان شیرمحمدی خنثی می شود.
با توجه به سابقه بهروز افخمی در ساخت فیلم روز شیطان و خلاصه داستان و موضوع کنجکاویبرانگیز روباه، احتمال میرفت که با یک اثر جاسوسی خوش ساخت و جذاب روبهرو شویم. آغاز فیلم و دقایق ابتدایی آن نیز، بسیار امیدوارکننده است و نوید یک فیلم خوب را میدهد. “روباه” از همان اول این انتظار را در بیننده به وجود میآورد که با یک اکشنِ مهیچ و پر تعقیب و گریز طرف است. اما فیلم به طرز غافلگیرکنندهای به مرور تغییر لحن میدهد و حال و هوای کمیک به خود میگیرد! اتفاقی که به شدت به یکدست بودن آن ضربه زده و مخاطب را سردرگم میکند. گویی در حال تماشای یک تریلر پرتعلیق هستیم که همزمان دارد خودش را به هجو میکشد! آن گونه که پیداست هدف افخمی ساخت یک فیلم شوخ و شنگ بود که مسائلی جدی را در مورد بحث امنیت ملی مطرح و در عین بامزهگی، مخاطب را با فراز و فرودهای داستان جذب میکند.مشکل اصلی اما این است که اغلب لحظات کمیک روباه بیمزه و سطح پایین از آب درآمدهاند. اتفاقی که به فیلم ضربه زده، از تاثیر آن میکاهد و بسیاری از صحنههایش را مضحک جلوه میدهد.
فیلم “روباه” ضعف های محتوایی و ساختاری در فیلمنامه خود دارد. شاید دلیل این ضعف ها هم عدم وجود مشاور خبره درزمینهٔ سیاسی و امنیتی و موضوعات مربوط به وزارت اطلاعات باشد. در چندین سکانس و دیالوگ هایی که بین شخصیت ها رد و بدل می شود این ضعف و ایراد مشهود است. به طور مثال وقتی مأمورین وزارت اطلاعات به خانه ی موتورسوار مراجعه می کنند بی مقدمه و بدون در نظر گرفتن مسائل امنیتی خود را مأمور وزارت اطلاعات معرفی می کند. در صحنه ای دیگر مأمور وزارت اطلاعات کل عملیات دستگیری جاسوس اسرائیل را با جزئیات به فرد موتورسوار توضیح می دهد که همه ی این ها با رفتار و عملکرد اعضای وزارت اطلاعات تناقض دارد. شاید اگر در پیش تولید و پرداخت فیلمنامه دقت و زمان بیشتری بکار گرفته میشد و اگر برخی از بازیگران انتخاب شده برای فیلم به هر دلیلی از ادامه همکاری با فیلم «روباه» منصرف نمیشدنداثر بهتر و قابل دفاع تری بر پرده سینما مشاهده میکردیم.
از ضعف های دیگر فیلمنامه می توان به شعارزدگی فیلم اشاره کرد. تا بیننده میخواهد همسو با ضرب آهنگ خوب فیلم، قصه را دنبال کند، سیل شعارهای سیاسی و سناریوی جاسوسی که به مرز فانتزی شدن میرسد ذهن او را پریشان میکند و اگر هم بخواهد حرفهای فیلم را جدی بگیرد، عملاً نمیتواند فضای کمیک و هجوگونه فیلم را باور کند!
یکی از صحنههای فیلم «روباه» اشاراتی طنزآمیز و کنایی به یکی از رسانههای مجازی و اینترنتی و نویسنده آن داشت که با واکنش و تشویق تماشاگران حاضر در برج میلاد مواجه شد. در این صحنه، مأمور اطلاعاتی/ امنیتی داستان با یکی از دوستانش – که قادری نام دارد – تماس میگیرد و جملهای با این مضمون میگوید که در یادداشتت این جمله را بنویس: “سار از درخت پرید؛ دوران تازه رسید! در ضمن یکی از کامنت ها را پاک نکن چون اطلاعات مهمی برای رمزگشایی دارد!”
روباه بیشتر از مدل فیلم های جاسوسی آمریکایی که اشارات سیاسی روز دارند پیروی میکند تا در فضای شوخ و جدی در عین هیچ نگفتن، همه چیز بگوید. در نتیجه کارکردش هم به همین عناصر فرامتنی محدود است و چیزی بیشتر از آن نیست. وقتی چندان تأثیر نمیگذارد، چندان هم نمیشود آنرا جدی گرفت. فیلمی است یک بار مصرف و وابسته به اکنون!
روباه میتوانست از آن فیلمهایی باشد که مخاطب هنگام دیدن آن با شخصیتهایش که ماموران اطلاعاتی هستند همراه و در پایان نیز از موفقیت آنان به وجد بیاید. درست مانند نمونههای موفق سینمای آمریکا. اما این اتفاق به خاطر همان درنیامدن لحن دوگانه و البته ساده انگارانه بودن بسیاری از پیچ و خمهای داستان رخ نمیدهد.
2024 copyright.