چاپ خبر

خبرگزاری بیان گلپایگان

اخبار شهرستان گلپایگان و اخبار مهم کشور و جهان

مدتی ست از علی دووور اَفتاده ام!

«درس خواندن چقدر غمگین است!»؛ (ز.رجایی)

این روزها که سخت درگیر امتحان ها هستم، وقتی به ترم پشت سرم نگاه می کنم که مثل یک پُل پوسیده بر فراز بهترین روزهای جوانیم پیچ و تاب می خورد و احیانن در اثر بادهای حوادث، جیر جیر جیر صدا می کند، از این درس های دنباله دار و این پول خرج کردن های بی پایه و اساس، منزجر می شوم! شاید چون دارم وقتم را تلف می کنم و رشته ام را آن جور که فکر می کردم دوست ندارم. شاید رشته ام دور هویتم پیچیده و دارد خفه ام می کند! و شاید «این رشته سر درااااااز دارد»!

برای همین دلم می خواهد جزوه های بی سر و ته را از پنجره «بیرون بیندازم». و مربی های ناشیِ پول اندیش، و دانشگاه پول ساز را به امان خدا بسپارم و پل های پشت سرم را یکی یکی خرااااب…. نه، یکی یکی برگردم، تا به آن نقطه ای برسم که در اولین روزهای جوانیم ایمان و سادگی و علم دوستی و شرافت، یک جا با هم جمع بودند.

بعد «علامه امینی» با «الغدیر» یازده جلدی اش از راه می رسید و شروع می کرد هاااای هاااای گریه کردن! و بعد با غم انگیز ترین لهجه های جهان فریاد می زد؛ «مدتی ست از علی دور اَفتاده اَم!»… و افتاده ام رابا فتح الف (اَ) ادا می کرد! چیزی که باعث می شد کلامش آن طور دلنشین بشود! و همچنین «افتادن»، که هیچ مصدری نمی توانست برای نشان دادن دوری از علی(ع) جایش را بگیرد! «مدتی ست از علی دور اَفتاده اَم!»

بعد من می گفتم «عوضش الغدیر را تمام کردی!» و او از سختی مسافرت هایش از «سوریه» تا «مصر» و تا «هند» برایم می گفت و از این که تنها برای نوشتن همین «الغدیر»، ده هزار جلد کتاب را به دقت خوانده و یادداشت برداشته است و همچنین صد هزار «رساله»ی دکتری و نیمه دکتری و… را زیر و رو کرده و شام ها را به بام تارانده و روزها را به شب فراخوانده و … در حالی که بچه های محل ما هنوز صدتا کتاب نخوانده، استاد می شوند و تا استاد می شوند نه تنها برای علی(ع) که برای خدا هم دلتنگ نمی شوند که هیچ، منکر خدا و پیغمر هم می شوند و یادشان می رود که کافر همیشه جاهل است!

برای همین دلم می خواهد این جزوه های بیست برگیِ جهالت را دور بریزم و به روزهای با ایمان نوجوانیم برگردم که نزدیکی های علی (ع) زندگی می کردیم. و مثل حالا نبودیم که بعد از سی سال متوالی! به جای اینکه به شهر پیامبر(ص) رسیده باشیم از دهکده ی «مارشال مک لوهان» سر در آورده ایم! و به جای «الغدیر»، جزوه ای دست گرفته ام که پر است از مفاهیم هرزه ی «جهانی شدن»، «پروپاگاندا»، «مولتی مدیا» و… که فردا باید برویم و امتحانش را بدهیم! واقعن که درس خواندن چقدر غمگین است!

 

علی رضا طاهری نیا مدیر بخش هنر و ادبیات

ثبت شده در سایت خبرگزاری بیان گلپایگان
کد خبر : 16860 و در روز یکشنبه 12 بهمن 1393 ساعت ۰۹:۴۴:۳۶
2024 copyright.