امروز : یکشنبه ۲ دی ۱۴۰۳

تاریخ خبر : ۹۳/۱۰/۲۱
کد خبر : 15509
چاپ خبر :
حسن اشراقی عضو کارگاه داستان نویسی طلوع ماه

ادبیات و نقد

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی بیان گلپایگان، ادبیات یک پرسش پر رمز و راز در زندگی سراسر پیچیده ی بشر است. نامی آشنا و تعریف نشدنی. نامی که هم می شناسیم و هم نمی شناسیم. یکی از تعاریف ادبیات بیان واقعیت ها بوسیله ی احساس و اندیشه در قالب کلمات است. یعنی آینه ی تمام نمای زندگی بشر. پس ادبیات فراتر از یک علم است. و این پرسشی است تفکر برانگیز!

اما همیشه دو دیدگاه نسبت به کارکرد ادبیات در جامعه مطرح بوده و هست. یکی دیدگاهی که قایل به اهمیت ادبیات در نقد کاستی های زندگی بشر است و ادبیات را امری مهم و راهگشا می داند. و دیگری آن که ادبیات را به رسمیت نمی شناسد و آن را یک موضوع حاشیه ای، غیرمفید و سرگرم کننده می داند. اما فارغ از نظر گروه دوم و تلقی آن ها از ادبیات من می خواهم به اهمیت ادبیات در کنار نقد در شکوفایی فرهنگ بک جامعه بپردازم.
ادبیات دو لایه دارد، لایه ی بیرونی که چگونه گفتن است و لایه ی زیرین که چه گفتن، یا از چه چیز گفتن. هنگام آفرینش اثری ادبی بسته به اینکه ما به کدام لایه نظر داشته باشیم اثر ما شکل می گیرد. چگونه گفتن؟ و چه گفتن؟ – البته اساتید ادبیات در هر دو جهت به مراتب والایی دست پیدا می کنند. و با ساختار و روبنایی زیبا مخاطب را به لایه های زیرین اثر رهنمون می سازند تا او را مانند خویش – ذره بین به دست- در دنیای کاوش های شان همراه ساخته و شریک احساس و اندیشه ی خود کنند.
پیشرفت فرهنگی وقتی روی می دهد که بتوانیم فرهنگ مردم را همانگونه که هست به آن ها بگوییم. را مثل آینه ای بی زنگار، صادقانه و بی جانب داری به آن ها نشان دهیم. مهم تر آن که نقاط ضعف و قوت زندگی شان را برایشان بشکافیم. شکافتن آن کار نقد است. نقد برای نشان دادن چالش ها، برای یاد گرفتن اندیشیدن و به چالش کشیدن زندگی روزمره، عادات و وضع موجود زندگی است. دانستن، لازمه ی پیشرفت و پرسش، زیر بنای دانستن است. پویایی یک جامعه با پرسش های درست و به جا که همان نقد صحیح است صورت می پذیرد. و پویایی ادبیات به پویایی نقد ادبی بستگی دارد.
اثر ادبی باید بی طرفانه و موشکافانه به طرح مسایل پیرامون خود اقدام کند و نقد باید پس از آن به جراحی آن اثر برخیزد.ادبیات و نقد مانند دو لبه ی قیچی پیوسته با هم هستند ولی هر کدام کار خود را می کنند. و هر کدام بدون دیگری اهمیت خود را از دست می دهد. اما به یاری هم و به دور از جانب داری ها و نگرش های خطی می توانند جامعه را با همه ی کاستی ها و عیب هایش و همه ی خصلت های خوب و ارزشمندش به تصویر بکشند. و این تصویر می تواند به برنامه ریزان برای رفع عیوب و تقویت نقاط قوت کمک کند، شناخت و بینش مردم جامعه را افزایش دهد و باعث اعتلای جامعه و گام برداشتن آن به سوی اهدافی متعالی گردد.
به امید روزی که ادبیات کمتر مورد بی مهری مردم و مسئولان قرار بگیرد، به آن بهایی واقعی داده شود و در کشوری که شاخص ادبیات در آن روزگاری به کمال رسیده است جایگاه واقعی خویش را همچون گذشته به دست آورد.

 

Cloob Facenama Facebook Twitter artabaz Digg Stumble Upon
نظرات

دیدگاه شما

تبلیغات