برداشت های خطرناک رسانه های امریکایی: روحانی، شریک غرب در ایران!/ دولت با صراحت بیشتری با ملت سخن بگوید
فایننشال تایمز در برداشت خطرناکی که از سخنان رئیس جمهور داشته، غرض ایشان را برنامه هسته ای عنوان نموده و می نویسد: ”از زمان پیروزی انقلاب اسلامی ایران تا کنون، غرب شرکای سیاسی انگشت شماری -که بتواند کاری را با کمک آنها انجام دهد- در تهران داشته است. اما در هجده ماه گذشته حسن روحانی علائمی از شکست این قاعده را نشان داده است! … مردمی که به او رای داده اند امیدوار بودند او می تواند تحریم هایی که اقتصاد ایران را فلج کرده اند مرتفع کند… باید منتظر ایجاد همه پرسی درخصوص برنامه هسته ای در ایران باشیم.”
به اعتقاد این دست شبکه های خبری مجازی، اعتقاد رئیس جمهور به انزوای ایران و تلاش برای مرتفع نمودن آن از طریق عقب نشینی از مواضع گذشته باعث شده تا ایشان ناچار شوند مسئله ای حاشیه ساز همانند رفراندوم را مطرح کنند. این در حالی است که در دولت قبل، در عوض اعتراف به منزوی بودن ایران، در عمل تلاش شد تا با ایجاد ارتباطات جدید بین المللی، راه هایی برای دور زدن تحریم ها یافت شود.
بلومبرگ نیز با بازنشر جمله ی دیگری از دکتر روحانی نوشت: ”اقتصاد ایران دارد جور سیاست این کشور را می کشد. رئیس جمهور این کشور معتقد است باید این مسئله ی معکوس شود. سیاست باید به اقتصاد جان بدهد.” بلومبرگ نیز با گره دادن موضوع همه پرسی به مسئله ی سیاسی در ادامه نوشت: ”تحریم های هسته ای است که ایران را زجر می دهد.”
گلوب اند میل پا را فراتر نهاده و با اشاره به بیان صریح انزوای ایران، روحانی را بزرگترین اصلاح طلب تاریخ ایران دانست و در تیتر خود نوشت: ”آیا روحانی قصد ایجاد یک انقلاب جدید در ایران را دارد؟” فراموش نمی کنیم که ایشان بلافاصله پس از پیروزی در انتخابات، از حمایت های آقایان هاشمی رفسنجانی و سید محمد خاتمی تقدیر و تشکر نمودند! اما اصلاح طلب دانستن دکتر روحانی شاید به دلیل انطباق رویکردهای ایشان در سیاست خارجی با دولت هفتم و هشتم (اصلاحات) بود.
حتی برخی از تحلیلگران معتقدند افرادی در دولت یازدهم از زمان آغاز به خدمت خود همواره از اثر سنگین تحریم ها بر اقتصاد سخن گفته اند تا به مرور زمان زمینه روانی را برای همراه نمودن بخشی از مردم با خود درخصوص مسئله ی هسته ای فراهم نموده اند و اکنون با مطرح نمودن بحث رفراندوم، تمامی ارجاعات ذهنی ناخودآگاه به سمت رفراندوم هسته ای کشیده می شود.
گاردین شاهد مثال خود را جمله ای از رئیس جمهور ذکر می کند که اظهار داشتند مسئله ی هسته ای به قلب ما وصل است!
نیویورک تایمز نیز با استقبال از پیشنهاد همه پرسی، در تحلیل خود مدعی شد اظهارات چند روز پیش رئیس جمهور در واقع خط و نشان کشیدن برای مخالفین داخلی است تا به آنها بگوید از چه ابزارهایی برخوردار است: ”هرگونه رفراندومی در ایران به ضرر افراطیون خواهد بود[ افراطی تعبیری است که برای منتقدین دولت یازدهم هم در رسانه های بیگانه و هم در داخل دولت استفاده می شود!].”
اما هواداران رفراندوم باید به چند نکته توجه اکید داشته باشند:
1- در حالی که رئیس دولت و اکثر قریب به اتفاق وزرا همواره در نطق ها و سخنرانی های خود از ایجاد آرامش و ثبات در کشور سخن می گویند، نرخ تورم و بیکاری را نزولی عنوان نموده و از افزایش تولیدات داخلی دم می زنند این پرسش پیش می آید که چه پیشامدی ضرورت همه پرسی را به وجود آورده است؟ آیا در شرایط سکون و ثبات که همه چیز سیر متعالی به خود گرفته نیز شرایط همه پرسی به وجود می آید؟ به نظر می رسد به رغم مدعای دولتمردان درخصوص بهبود در اکثر زمینه ها –در مقابل شرایط دولت های پیشین- مشکلاتی وجود دارد که دولت توانایی حل و فصل آنها از راه های معمول و منطقی را ندارد و پیشنهاد رفراندوم نیز برای همین منظور ارائه شده است. شاید بهتر باشد دولت محترم با صراحت بیشتری با ملت سخن بگوید و در صورت وجود مشکلات عدیده، که کار را تا همه پرسی پیش می برند و زمینه ی سوء استفاده ی دشمن را نیز فراهم می آورند، راه بهتری برای مسائلی که وجود دارد پیدا نمایند.
2- همواره و در دولت های مختلف در اقصی نقاط جهان مسائل متعددی به وجود می آیند که عقل جمعی قطعا راه بهتری برای برطرف نمودن آنان ارائه می دهد. اما آیا این امکان وجود دارد تا برای هر مسئله ای همه پرسی های بزرگ صورت بگیرد؟ آیا فلسفه ی وجودی انتخاب نماینده برای مجلس، این نبوده است که نمایندگان ملت به نمایندگی از آنان درخصوص مسائل مختلف نظر بدهند؟ اصلا آیا در صورت به وجود آمدن چند مسئله ی مهم و بزرگ در فاصله ی زمانی اندک، دولت و مردم توانایی برگزاری چند همه پرسی را دارند؟
3- افرادی که در داخل و خارج از کشور در نظر دارند درخصوص مسئله ی هسته ای رفراندوم برگزار شود نیز باید به این نکته توجه کنند که برخورداری یا عدم برخورداری از انرژی هسته ای فقط ظاهر ماجرا است. کاخ سفید در پی شکستن هیمنه و هیبت ایران به عنوان بزرگترین مخالف عملی امپریالیسم و سلطه ی بیگانه است. اگر ایران تسلیم خواسته های غرب –در هر مسئله ای اعم از هسته ای و غیره- بشود، دشمن به خواسته ی خود خواهد رسید.