امروز : دوشنبه ۵ آذر ۱۴۰۳

تاریخ خبر : ۹۳/۱۰/۱۵
کد خبر : 14969
چاپ خبر :
پایگاه خبری تحلیلی بیان گلپایگان،؛

انفجار بزرگ در انتظار عربستان است/ملک عبدالله دیگر تأثیری در مراودات و سیاستگذاریها ندارد

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی بیان گلپایگان، ملک عبدالله دیگر واقعاً در حال رخت بستن از این دنیای خاکی است. تنفس او هم با دستگاه شده و اخبار رسمی رسانه‌های سعودی حاکی از این است پادشاه عربستان حال و روز خوشی ندارد. با مرگ احتمالی پادشاه و سن بالای ولیعهدها و شاهزادگان، این کشور در بحران جانشینی فرو خواهد رفت که بسیاری از ناظران نمی‌توانند ابعاد و چگونگی آن را پیش‌بینی کنند. دکتر پیروز مجتهدزاده معتقد است کشورهای عربی عادت ندارند مشکلات و اختلافات داخلی خود را حل کنند و بیشتر سعی می‌کنند روی آن سرپوش بگذارند. همین مسئله باعث می‌شود بحران به ناگاه به نقطه انفجار خود برسد. انفجاری که برای عربستان خیلی دور نیست.

گفتگو با دکتر پیروز مجتهدزاده

با بستری شدن دوباره پادشاه عربستان موضوع تعیین جانشینی ملک عبدالله موردتوجه قرارگرفته است. بسیاری از تحلیلگران بر این باورند که با مرگ او، عربستان درگیر بحران جدی خواهد شد.

به نظر می‌رسد که این بار موضوع بحران جانشینی در عربستان سعودی بسیار جدی‌تر از موارد قبل رخ‌نمایی خواهد کرد. این روال و سلسله طی ادوار پیشین هم بوده اما به دلیل بالاتر رفتن سن فرزندان عبدالعزیز این بار اوضاع فرق می‌کند. واقع امر این است که مسئله تنها تغییر پادشاه و رفتن یکی و آمدن دیگری نیست، مسئله حتی فوت ولیعهد پیش از پادشاه هم نیست. موضوع اساسی‌تر از این‌هاست و به تعدد شاهزادگانی بازمی‌گردد که همه داعیه رسیدن به قدرت دارند. این وضعیت اثبات می‌کند حکومت در عربستان سعودی با بحران جدی مواجه شده است. شما با سیستمی روبه‌رو هستید که همه گزینه‌های جانشینی پادشاه در آن بیش از 70 سال سن دارند و از حیث سنی در بازنشستگی سیاسی قرار دارند. نسل بعدتر هم که تعدادشان به‌قدری زیاد است که واقعاً نمی‌توان سازوکاری برای روندهای آتی ترسیم کرد. این مسئله باعث می‌شود تا بحران در عربستان جدی‌تر از همیشه باشد.

عربستان همواره به‌عنوان نظامی محافظه‌کار و محتاط در عرصه تحولات منطقه‌ای رفتار کرده است. اما اخیراً شاهد بودیم این رویه ریاض تغییر کرده و حالا سعودی سیاست‌های رادیکال و دست راستی را از خود به نمایش می‌گذارد. دلیل این مسئله را در چه می‌دانید؟

بخش قابل‌توجه این مسئله به همان پاسخی که در سؤال اول پرداختم بازمی‌گردد. موضوع این است که این بحران فقط مربوط به مسئله جانشینی نیست بلکه بخش مهمی از آن به برخی از اعضای خاندان آل سعود و به‌ویژه بندر بن سلطان مربوط است. بندر که سال‌ها در آمریکا بوده و به‌عنوان سفیر این کشور در واشینگتن فعالیت کرده خواست‌های آمریکا را در منطقه پی می‌گیرد. درنتیجه ما شاهدیم که در دستور عمل بندر حمایت از طالبان، القاعده، داعش و وهابی‌های تندرو و تکفیری به اجرا گذاشته می‌شود. درنتیجه سیاست‌های محافظه‌کار عربستان به رادیکالیسم و افراط‌گرایی میل پیدا می‌کند. از سوی دیگر تعدد شاهزادگان و رقابت آن‌ها برای قدرت هم نوعی گیجی در رفتار این کشور را رقم‌زده است.

آیا با مرگ عبدالله تغییری در رفتار عربستان ایجاد خواهد شد؟

عبدالله مدت‌هاست که مرده، هرچند آل سعود تلاش می‌کند با انتشار عکس‌ها و فیلم‌ها نشان دهد که هنوز در قید حیات است ولی واقع امر این است که او مدت‌هاست مرده و دیگر مغزش کار نمی‌کند. اتفاقاً عبدالله یکی از نیروهای اساسی طرفدار اعتدال بود اما واقعیت این است که او دیگر تأثیری در مراودات سیاسی عربستان و سیاست‌گذاری‌های آل سعود ایفا نمی‌کند.

بر این اساس شما معتقدید بعد از مرگ ملک عبدالله نقش‌آفرینی بندر بن سلطان جدی‌تر از قبل خواهد شد؟

مسئله این است که تنها بندر نیست. در مقابل بندر هم افراد و گروه‌هایی حضور دارند که می‌خواهند حوزه نفوذ و فعالیت او را محدود کنند. به‌عنوان‌مثال سعود الفیصل رویه متفاوتی را نسبت به بندر در پیش می‌گیرد  و اختلافات بسیار جدی و اساسی است. ولی موضوعی که در حکومت‌های عربی شبه‌جزیره به‌صورت نهادینه درآمده این است که اختلافات در این کشورها حل‌وفصل نمی‌شود. بلکه تنها بر روی آن‌ها سرپوش گذاشته می‌شود. به این معنا که وقتی افراد و گروه‌هایی با یکدیگر اختلاف‌نظر دارند گفتگویی برای حل این اختلافات انجام نمی‌شود بلکه تنها بر روی آن سرپوش می‌گذارند و این باعث می‌شود این مشکلات تلنبار شود و درنهایت به‌صورت یک معضل اساسی خود را نشان می‌دهد. نمونه بارز چنین مسئله‌ای در قطر دیده می‌شود و پسر علیه پدر کودتا می‌کند، در حالی که تا لحظه وقوع کودتا ناظران سیاسی اوضاع در این کشور را کاملاً عادی و طبیعی ارزیابی می‌کنند. این موضوع در عربستان هم دیده می‌شود و با وساطت سعی می‌کنند اختلافات را مدیریت کنند حال آنکه ریشه مشکل همچنان وجود دارد و در زمان نه‌چندان دور خود را به‌عنوان یک معضل به نمایش خواهد گذاشت. در این شرایط شاید باید منتظر یک انفجار ناگهانی در عربستان باشیم که جهان را تحت تأثیر خود قرار خواهد داد.

گفته‌شده ایران نامه‌ای را به عربستان نوشته و در آنجا به ریاض هشدار داده‌شده که رفتارهای خود را درزمینه قیمت نفت تغییر دهد. به نظر شما چنین اقدامی مفید بوده است؟

لازم بود که چنین نامه‌ای نوشته شود. چراکه عربستان به‌تنهایی در حال بر هم زدن بازی در موضوع قیمت نفت است. این کشور بدون توجه به خواست سایر کشورهای عضو اوپک در حال تغییر دادن معادلات در این حوزه است. من بر این باورم این سیاست‌ها برگرفته از اندیشه‌های بندر بن سلطان است و اوست که به‌تنهایی چنین تصمیماتی را اتخاذ می‌کند. تصمیماتی که البته به‌شدت تحت تأثیر نظر و عقاید آمریکا صورت می‌پذیرد. ایران باید چنین نامه هشداری را می‌نوشت چرا که این سیاست عربستان در حال تغییر معادلات ژئوپولتیک و ژئواستراتژیک منطقه به ضرر ایران است.

آیا می‌توان با انجام مذاکره، به‌نوعی حوزه نفوذ دو کشور مشخص شود تا در ادامه از مشکلات پسین کاسته شود؟

خیر. چنین امری غیرممکن است و اساساً این تقسیمی که شما به آن اشاره کردید جز در شرایط پس از جنگ جهانی امکان‌پذیر نیست که طرفین بر سر حوزه نفوذ و کنترل خود با یکدیگر به گفتگو و مذاکره بنشینند. راه‌حل این مسئله فقط موازنه قوا و بالا بردن توان داخلی است. این افزایش توان باعث می‌شود طرف مقابل در موضع ضعیف‌تری قرار گیرد.

 

گفتگو با دکتر پیروز مجتهدزاده در خبر آنلاین

Cloob Facenama Facebook Twitter artabaz Digg Stumble Upon
نظرات

دیدگاه شما

تبلیغات