سانسور خبری افزایش نرخ بیکاری در نشریات حامی دولت
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی بیان گلپایگان، به نقل از روزنامه کیهان، روزنامههای حامی دولت گزارش مرکز آمار درباره دو رقمی شدن و افزایش نرخ بیکاری را از صفحات اول خود حذف کردند تا مسئله را به سبک و شیوه خاص خود حل کرده باشند! افزایش نرخ بیکاری در حالی است که دولت میگوید رشد اقتصادی ۴/۱ درصدی شده است.آمار جدید حاکی از افزایش نرخ بیکاری به رقم ۱۰/۵ درصد- یک درصد افزایش- نسبت به فصل گذشته است. روزنامههای شرق، آفتاب یزد، ایران، فرهیختگان، آرمان، شهروند، مردمسالاری، مردم امروز و… با وجود تبلیغات خلاف واقع قبلی در صفحات اصلی خود، اینبار ترجیح دادند از کنار این خبر عبور کنند و حتی کوچکترین تیتری را نیز به این خبر اختصاص ندهند.
روزنامه اعتماد در صفحات داخلی خود درباره این خبر نوشت: با وجود هدفگذاری دولت برای کاهش بیکاری، اما نرخ رشد بیکاری در فصل پاییز یک درصد افزایش یافته و مجددا قله آمال و آرزوی دولت برای کاهش نرخ بیکاری فرو ریخته و دولت موفق نشد تکرقمی بودن نرخ بیکاری را حفظ کند. خبری از تاثیرات رشد مثبت اقتصادی در کاهش نرخ بیکاری و عوامل تولید و دیگر بخشها نیست. با وجود اینکه آمارهای رشد اقتصادی از سوی بانک مرکزی در فصل بهار و تابستان مثبت گزارش شده، اما همچنان تاثیری در روند کاهش نرخ بیکاری مشاهده نمیشود و حتی در پاییز نرخ بیکاری یک درصد افزایش یافته است. این در حالی است که کارشناسان اقتصادی معتقدند، هر یک درصد رشد اقتصادی باید ۷۰۰ تا ۸۰۰ هزار شغل ایجاد کند و این موضوع از سوی وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی و دیگر مسئولان اقتصادی بارها گفته شده است با این وجود هنوز تاثیرات این رشد نمود عینی در ایجاد شغل و رونق بازار از منظر کاهش بیکاری ندارد.
از سوی دیگر روزنامه دنیای اقتصاد معتقد است: در سال ۱۳۹۱ و نیمه اول ۱۳۹۲ با وجود کاهش شدید رشد اقتصادی، بخش ساختمان با رونق نسبی همراه بوده است، این امر احتمالا یکی از عوامل رشد اشتغال در سال ۱۳۹۱ و نیمه اول ۱۳۹۲ بوده است. در حالی که از نیمه دوم سال ۱۳۹۲ بخش ساختمان با رکود شدیدی مواجه شده است و این موضوع از عوامل کاهش اشتغال در این دوره بوده است.این روزنامه نوشت: بررسی روند میانگین سالانه نرخ بیکاری در هر فصل، حکایت از سیر نزولی نرخ بیکاری از تابستان ۱۳۹۲ تا پاییز ۱۳۹۳ دارد. در همین حال بررسی تحولات اشتغال روند متضادی را نشان میدهد. میزان اشتغال (میانگین سالانه) از پاییز ۱۳۹۲ تا تابستان ۱۳۹۳ از سیر نزولی برخوردار بوده؛ به نحوی که در سال منتهی به تابستان ۱۳۹۳ بیش از ۷۰۰هزار شغل نسبت به سال منتهی به تابستان ۱۳۹۲ از دست رفته است. اگر چه در فصل پاییز اوضاع اشتغال بهتر شده است، اما همچنان آمار اشتغال بیانگر از دست رفتن بیش از ۴۰۰ هزار شغل در سال منتهی به پاییز ۱۳۹۳ نسبت به سال منتهی به پاییز ۱۳۹۲ است.
دنیای اقتصاد میافزاید: در حالی که از بهار ۱۳۹۱ رشد اقتصادی از روند نزولی برخوردار بوده و ارقام منفی را ثبت کرده است، رشد اشتغال از روند صعودی برخوردار بوده و در اوج خود در تابستان ۱۳۹۲ ]پایان کار دولت دهم[ به مثبت ۵ درصد هم رسیده است. در مقابل از اواخر سال ۱۳۹۲ روندهای اشتغال و تولید معکوس شده است. اقتصاد کشور روند خروج از رکود اقتصادی را از اواخر سال ۱۳۹۲ آغاز کرده و رشد اقتصادی (میانگین) از ارقام منفی به مثبت ۱/۳ درصد در فصل تابستان ۱۳۹۳ افزایش یافته و برآورد میشود این روند صعودی ادامه یافته و در فصل پاییز به حدود ۲/۳ درصد رسیده باشد. اما در همین دوره نرخ رشد اشتغال از روند نزولی برخوردار بوده و تا تابستان ۱۳۹۳ به منفی ۱/۶ درصد نیز کاهش یافته است.
شما بهتر از همه میدانید که دروغ و تفرقه را چه کسانی کلید زدند
آخرین اظهارات آقای هاشمی تخطئه عملکرد خویش در طول چند سال گذشته و از جمله فتنه سال ۸۸ است.وی در دانشگاه تهران و در نشستی تحت عنوان پیامبر رحمت و مدارا گفت: این روزها مشاهده میکنید که چقدر از صدا و سیما علائم تفرقه پخش میشود و چیزهایی را به خورد مردم میدهند که نبوده است. این کارها خدمت به نظام و خدمت به انقلاب و کشور نیست.هاشمی رفسنجانی، دروغ، ظلم و زندان بیجهت را از عوامل تفرقه برشمرد و تصریح کرد: اختلاف نظر اگر در حد بحث بماند مفید است، اما وقتی به عمل و کار فیزیکی بگذرد و از حدی تجاوز کند، به تهمت و دروغ و درگیری تبدیل میشود.وی ادامه داد: ما در عین اختلافنظر باید با یکدیگر برادرانه رفتار کنیم و نباید فقط به زبان اکتفا کنیم. افراد یا نهادهای خاصی نباید به دیگران زور بگویند و انتظار این است که انقلاب را و اهداف انقلاب را به عنوان الگوی خود در نظر بگیریم.
وی با بیان اینکه موضوع وحدت آسان نیست و باید عمل همراه آن باشد، اما متأسفانه امروز میبینیم که از حد حرف عبور نمیکند، خاطرنشان کرد: قانون اساسی ما هم در زمان مشروطه و هم در زمان انقلاب تمام اقلیتها را در مجلس وارد کرد و امکان دارد که یک فرد ارمنی و یا مسیحی که ۱۰ یا ۲۰ هزار رأی دارد در کنار نمایندهای که دو میلیون رأی دارد در مجلس حق رأی داشته باشد. بنابراین در قانون اساسی ما این افراد نیز در کشور شریک هستند و در نتیجه چطور میشود که ما در یک کشور اسلامی با یکدیگر اختلاف داشته باشیم.رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام با تأکید بر اینکه احزاب و تشکلهای سیاسی کار خود را انجام میدهند، بیان داشت: خداوند کسانی را که تفرقه ایجاد میکنند تنبیه میکند و سه نوع عذاب را برای اینگونه جوامع برمیشمارد که شامل عذابهای آسمانی، عذابهای زمینی مانند زلزله و عذاب تفرقه است.
آقای هاشمی در این اظهارات توضیح نداد که کدام قسمت از مستندهای پخش شده در صداوسیما به مناسبت سالگرد یومالله ۹ دی خلاف واقع بوده است؟ اهانت به جمهوری اسلامی و امام و ولایتفقیه؟ حرمتشکنی روز عاشورا توسط گروهکهای ضدانقلاب و مردمان خداجو توصیف شدن آنها توسط یکی از سران فتنه؟ شعار کوبنده مردم در حماسه ۹ دی علیه سران فتنه و لعنت کردن آنها؟ ارتباط فتنهگران با استکبار آمریکا و انگلیس و اسرائیل و مورد حمایت صریح آنان قرار گرفتن؟ آیا جز این است که سران این سه رژیم خبیث علنا و صریحا از فتنهگران سبز و سران آنها حمایت کردند و اگر چنین است – که قطعا اینگونه است- چرا آقای هاشمی در کنار مهرههای جنگ نیابتی دشمنان ایستاد؟ در مقابل آیا افشای چهره منافقینی این چنین از سوی صدا و سیما و بصیرتبخشی بیشتر به مردم را میتوان حمل به تفرقه کرد؟
از سوی دیگر باید پرسید چه کسانی با دروغ بزرگ تقلب ـ آن هم در حد ۱۱ میلیون – به نظام اسلامی تهمت خیانت در امانت مردم را زدند و با نکوهش رهبر معظم انقلاب در همان زمان مواجه شدند؟ آیا همین دروغ خیانتآلود تقلب، اسم رمز آشوب و اسباب تفرقهافکنی بزرگ و فتنه «اکبر من القتل» و «اشد من القتل» نبود؟! آیا ایستادن مقابل رأی اکثریت و تشجیع به زور و ارعاب پسندیده بود که حالا آقای هاشمی زور و دروغ و ظلم را تخطئه میکند؟! آیا رفتار آن روز سران فتنه و خیانت در حق انقلاب و نظام و رأی مردم، مصداق رفتار برادرانه بود؟! و… بالاخره اینکه آیا آقای هاشمی فراموش کرده که عضو مرکزیت ستاد تبلیغاتی وی در سال ۸۴ که بعدها سخنگوی دولت یازدهم شد، صراحتا تصریح کرد هرگز دل ما با منتخب سال ۸۸ صاف نشد؟!
برانداز که نمیتواند اصلاحطلب باشد
عضو حزب منحله مشارکت گفت اصلاحطلب واقعی نمیتواند برانداز باشد.نجفقلی حبیبی در مصاحبه با «ندای ایرانیان» اظهار داشت: عقلای قوم اصولگرا خوب میدانند که اصلاحطلبان در بدنه اصلی انقلاب حضور داشتند و اصلا امتزاج گفتمان اصلاحطلبی با براندازی اشتباه است. باید از ارائهکنندگان چنین حدیثهایی پرسید که اصلاحطلبی از نظر آنها چه معنی و مفهومی دارد؟ وقتی ما میگوییم اصلاحطلبی یعنی اینکه دوست داریم مجموعهای که ایران را میسازد اعم از ارکان دولتی، اجرایی، اجتماعی و سیاسی بهبود پیدا کند. متأسفانه بخشی از جریانهای افراطی که امروز رسانههای گروهی را هم در اختیار دارند، رقابت سیاسی را با تندرویهای شخصی و گروهی همراه کردند و گاها به رهبران اصلاحات و اشخاص شناسنامهدار انقلاب اتهامهایی میزنند که واقعی نیست. قانون اساسی براساس اسلام تدوین شده است بنابراین کسی که سنگ قانونمداری را به سینه میزند نمیتوان اسلام را قبول نداشته باشد.
وی در پاسخ این سؤال که چرا برخی اصرار دارند که اصلاحطلبان را از گفتمان انقلاب خارج کنند؟ میگوید: این را باید از خودشان بپرسید. اما حرفشان تناقض اساسی دارد. اصلاحطلبی به معنای پذیرش قانون، به معنای مدارا و تعامل است پس با انقلابیگری به معنای آشوبطلبی سنخیتی ندارد. ممزوج کردن این دو دیدگاه با هم امکانپذیر نیست. نمیتوان از تعامل حرف زد و سپس به دنبال تقابل بود. اصلاحات هیچ گاه این دیدگاه را تأیید نمیکرده و نمیکند چون با ذات اصلاحطلبی در تضاد است. از طرف دیگر سابقه اصلاحطلبان است. فعالین سیاسی و رهبران اصلاحات نمیتوانند هم در شکلگیری انقلاب نقش داشته باشند و هم سعی در ضربه زدن به آن را داشته باشند.
آقای نجفقلی حبیبی البته درست گفتهاند که اصلاحطلب واقعی نمیتواند برانداز باشد اما شرط این گزاره این است که کسی اصلاحطلب واقعی باشد. در واقع از رفتار و عملکرد افراد و احزاب – و نه ادعای آنها- است میتوان تشخیص داد آنها اصلاحطلب هستند یا افسادطلب. به راستی ترویج راهبردهایی نظیر فشار از پایین چانهزنی در بالا (با چاشنی اغتشاش و آشوب)، خروج از حاکمیت، تحصن و تحریم انتخابات، ایجاد دو آشوب بزرگ به فاصله ۱۰ سال، عدم تمکین به قانون و اصرار بر قانونشکنیهای بزرگ، ائتلاف با گروهکهای نشاندار جریان براندازی و هم کاسه شدن با گروههایی که تصریح کردند اصل نظام جمهوری اسلامی نشانه است و… چه نسبتی میتواند با ادعای اصلاحطلبی جز تنافر و تناقض داشته باشد؟ در عین حال باید پرسید آیا سابقه انقلابی شرط کافی برای ماندن هم هست؟! اگر چنین بود که زبیر و طلحه و سعد وقاص و مشابهان آنها پس از رحلت پیامبر اسلام(ص) تبدیل به دشمنان ولایت امیرمؤمنان و آرمانهای اصلی نهضت اسلامی نمیشدند و در خدمت اردوگاه کفر و نفاق (بنیامیه و شام) قرار نمیگرفتند.یادآور میشود برخی از اعضای مرکزیت حزب مشارکت و فراکسیون مشارکت پس از ارتکاب خیانتهای متعدد از کشور گریختند و در آمریکا و برخی کشورهای معارض اروپایی پناهندگی گرفتند.
گروهکی که ثابت کرد جمهوریت و اسلامیت را قبول ندارد
عضو گروهک معارض با رأی ۲۵ میلیونی مردم در انتخابات سال ۱۳۸۸ میگوید استدلال «رأی مردم ارزشی ندارد» بدون مبنای دینی است.
محمدتقی میبدی از اعضای گروهک «مجمع مدرسین» – گروهکی که برخی اعضای آن در آشوبافکنی ۵ سال پیش حضور داشتند – در مصاحبه با خبرنگار ایلنا گفت: کسانی که میگویند رای مردم و خواست آنها اصل نیست، قول و فعلشان یا جاهلانه است و یا متملقانه که هر کدام از این دو مورد، ضربه به اسلام است.فاضل میبدی با تاکید بر اینکه کسانی که میگویند رای مردم ارزشی ندارد، استدلالشان مبنای ارزشی و دینی ندارد، خاطر نشان کرد: حضرت علی(ع) زمانی که مردم به او رجوع کردند و خواستار زمامداریاش شدند، حکومت خود را منوط به استمزاج مردم کرد و اسلام نیز همواره بر نقشآفرینی مردم در عرصههای مختلف و حق تعیین سرنوشت آنها تأکید کرده است.وی اضافه کرد: امام(ره) مردم را ولی نعمت میدانستند و همواره به مسئولان تذکر میدادند امورشان مردمدارانه باشد. ایشان همواره به آرای ملت احترام میگذاشتند و بر خواست و اراده مردم تاکید داشتند و هنگامی نیز که انقلاب اسلامی پیروز شد، دیدیم که با اینکه شرایط نابسامان بود و احتمال کودتای ضدانقلاب بود، ایشان انتخاب نوع حکومت را منوط به رای مردم کردند.
وی با بیان اینکه میزان رای ملت است، یادآور شد: یادمان باشد هنگامی که امام از پاریس به تهران میآمدند، در مصاحبهای گفتند نوع حکومت ما جمهوری است، همانند آنچه که در کشورهای غربی است با این تفاوت که اسلامی نیز است. در حکومت جمهوری این مردم هستند که تعیین تکلیف میکنند و مسئولان را انتخاب میکنند.مدعیان دروغین اصلاحطلبی و جمهوریخواهی با وجود مانور فراوان روی تعابیری نظیر مردم، رأی مردم، دموکراسی و… در عمل بیشترین ستیزهجوییها را با انتخاب ملت ایران- از انتخاب اصل جمهوری اسلامی تا انتخابهای درون ساختار- داشتهاند به نحوی که رفتار آنها رفتار عناصر اشرافیتطلب را که طرفدار انحصار قدرت هستند تداعی میکند به نحوی که براساس رفتار آنها میتوان گفت رأی مردم تا هنگامی محترم است که به نفع این جماعت باشد، در غیر این صورت حاضرند حتی به قیمت به خطر انداختن امنیت و منافع ملی، عقدههای ناکام خود را دنبال کنند.
درباره اظهارات فاضل میبدی مبنی بر اینکه امام انتخاب نوع حکومت را به مردم واگذار کردند باید خاطر نشان کرد که اوباش و فتنهگران در سال ۸۸ روی همین انتخاب مردم – جمهوری اسلامی – خط کشیدند و صراحتا به موازات زیر پا نهادن رأی اکثریت مردم نشان دادند که اصل دشمنی آنها با اسلام است.یادآور میشود برخی اعضای گروهک «مجمع مدرسین» پیوند دیرینه با باند مهدی هاشمی معدوم و بیت منتظری و گروهکهایی چون نهضت آزادی و کانون مدافعان حقوق بشر (عبادی) دارند.