امروز : یکشنبه ۲ دی ۱۴۰۳

تاریخ خبر : ۹۳/۰۷/۱۲
کد خبر : 8505
چاپ خبر :
شعر طنز

مثنویِ اداریِ معنوی

ای که با امضای خود، دل می بری!
شیوه ی خودکار تو جادوگری!
ای خرِ ما لنگِ یک امضای تو!
تا به کِی افتیم رویِ پای تو؟
بس که با میزَت گلاویزیم ما
ظاهرَن بخشی از این میزیم ما
«ای طبیب جمله علّت های ما!»
هی نگو حالا برو فردا بیا
کارِ ما بین دو انگشت تو گیر
ریش ما در حلقه ی مشت تو گیر
تا که فرصت را تَلَف کردیم ما
وقت، تنگ اُفتاد و کف کردیم ما
تو به ما کِی گفتی ای یارِ عزیز،
پول را واریز کن از زیر میز؟!
ما که آوردیم «فیش» از پیش تَر
«هر که فیشش پیش، کارش پیش تر»
این که می گویی فلانَت می کنم
«این دلیلِ اختیار است ای صَنَم!»
من غلط کردم که گفتم زود باش!
خود به هر شکلی که می خواهی یواش!
«کارها نیکو شود از صبرِ ما»
بعد، امضا را بزَن بر قبرِ ما !!

____________________________

سروده علی رضا طاهری نیا

Cloob Facenama Facebook Twitter artabaz Digg Stumble Upon
نظرات

دیدگاه شما

تبلیغات