راهبردهای محور مقاومت در تحولات پیچیده منطقهای
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی بیان گلپایگان به نقل از تسنیم؛ پایگاه خبری المنار درمقالهای به تشریح ابعاد راهبردهای محور مقاومت منطقهای در سایه تحولات پیچیده ناشی از حضور تروریستهای داعش در منطقه و تغییرات راهبرد آمریکا برای مبارزه با این گروه تروریستی اشاره کرده و نوشت که هنگامی که دولت آمریکا از تحمیل شرایط و دیدگاه های سیاسی خود با حضور نظامی بر منطقه خاورمیانه ناکام شد و در اجرای طرح های خود شکست خورد، به طرح های جایگزینی پناه برد که با تکیه بر مسیرهای دیگر و روش جدید دنبال می شود.
به این ترتیب این کشور جنگ سرنوشت ها را در خاورمیانه بین اراده آمریکایی ها و محور مقاومت و بازدارندگی به راه انداخت، این چیزی بود که سید حسن نصرالله دبیرکل حزب الله لبنان نیز در سخنرانی اخیر خود به آن اشاره کرد.
آمریکا از ابتدا با ناوگان های نظامی و ناوهای هواپیمابر خود در منطقه ما مستقر بود و رژیم غاصب اسرائیل را نیز به عنوان نماینده خود در منطقه می دانست. دشمن اسرائیلی برای غرب یک رژیم ساختگی بود که می توانست مأموریت های مشخصی را در راستای منافع غرب و تامین ادامه حضور این کشورها در منطقه انجام دهد.
این رژیم کاربردی، اولین مرحله شکست در انجام وظیفه خود را در عقب نشینی از خلده در جنوب بیروت به سمت صیدا در سال 1982 دریافت کرد. اسرائیل از آن زمان تا هنگام اخراج از جنوب لبنان در می سال 2000 در نوار مرزی جنوب مستقر بود.
با این شکست غرب سعی کرد روند جدیدی را از طریق حضور مستقیم خود در منطقه و ایجاد سناریوی 11 سپتامبر به راه اندازد، به این ترتیب افغانستان اشغال شد و بعد از آن عراق نیز به منطقه جنگ زده تبدیل شد. بهانه حضور غرب در این کشورها مبارزه با تروریسم و وجود سلاحهای کشتار جمعی بود. به این ترتیب راهبرد آمریکا در منطقه ما مبتنی بر فرسایش کشورها آغاز شد.
دشمن اسرائیلی این واقعیت دردناک که به آن مبتلا بود را باور نمی کرد، به همین علت سعی کرد بار دیگر شانس خود را آزمایش کند، به این ترتیب بود که در ژولای سال 2006 به لبنان حمله کرد، البته نتایج این حمله مصیبت های بیشتری بر دشمن اسرائیلی وارد کرد. مصیبتی که تمام ابعاد راهبردی و تاکتیکی آن را فرا گرفت.
غرب نسبت به لکه سیاهی که بر چهره منافع خود در خاورمیانه نشسته بود، نگران شد. معادلات محور منطقه ای مانند واقعیتی انکار ناپذیر در افق سیاسی منطقه خود را نشان می داد. به همین علت روش غربیها و تاکتیک آنها تغییر پیدا کرد، البته هدف آنها همان تسلط بر منطقه برای تجزیه و سرقت ثروت های طبیعی آن بود. به همین علت بهار عربی تراشیده شده و تظاهرات مردمی وارداتی شکل گرفت تا هرج و مرج در این کشورها به راه افتاد، هرج و مرج خلاقی که امروز در منطقه ما مرسوم است.
این سناریو در تونس و مصر و لیبی موفق بود، اما در سوریه که شاه بیت منافع آمریکا بود، شکست خورد. غرب بار دیگر تاکتیک خود را تغییر داده و به نظامی سازی تظاهراتها و استفاده از خشونت در تظاهرات دست زد. آنها اقدامات خود در تحریک مردم برای تظاهرات را به تشکیل ارتش آزاد تبدیل کردند و بعدها جبهه النصره را به رهبری ابو محمد الجولانی ترتیب دادند که زیر نظر ایمن الظواهری کار می کرد. این جبهه تحت مدیریت مستقیم عربستان سعودی به جبهه اسلامی به رهبری زهران علوش اضافه شد، اما سرنوشت تمام این اقدامات در نتیجه پایمردی و صلابت ارتش سوریه شکست بود و ورود سرویسهای جاسوسی و بینالمللی منطقهای در خط بحران سوریه نیز نتوانست برای آنها کارساز باشد. البته درگیریهایی نیز بین این سرویس ها در موضوع سوریه ایجاد شد، درست مانند اتفاقاتی که الان بین قطر و ترکیه با عربستان سعودی در جریان است.
غرب یقین پیدا کرد که شکست آن در سوریه حتمی است و نمی تواند بلند پروازی های خود را برای تسلط بر منطقه از طریق سوریه دنبال کند و آینده دولت ساختگی این کشورها در سرزمین اشغالی فلسطین در خطر است، آنها دیدند که تمام تلاشهای آنها در یک قرن گذشته در معرض خطر است و چهره منطقه به این صورت همراه با روند درگیریها تغییر خواهد کرد، بنابراین باید تروریسم جدید را در منطقه مهیا میکردند، به این ترتیب بود که داعش در اتاقهای تاریک سرویس جاسوسی آمریکا ایجاد شد تا به عنوان راهکاری جانشین با روش جدید روی میز برنامه های آمریکا قرار گیرد.
هدف غرب از تاسیس داعش
برگه موسوم به داعش و امثال آن اهرم فشاری است که آمریکا بر ضد تمامی دشمنان خود و نه فقط محور مقامت به کار گرفته است، این دشمنان شامل روسها و چینیها نیز هستند. ابوبکر البغدادی سرکرده داعش، روس ها را تهدید به جنگ در چچن و قفقاز کرده است، اتفاقی نیست که ایمن الظواهری رهبر القاعده نیز اعلام میکند که این سازمان تروریستی، شاخه ای را در شبه قاهره هند افتتاح کرده است. برگه های دیگری نیز از سوی آمریکا در مقابل روسیه وجود دارد، یکی از این برگهها اوکراین است که در انتقام از مواضع روسیه نسبت به سوریه بویژه در شورای امنیت به تحرک درآمد. آمریکا و ائتلاف ناتو جنگی را علیه مسکو آغاز کرده اند تا آن را در کنج خانه اش محاصره کنند و بتواند از نقش آفرینی این کشور در سوریه بکاهند. آن ها با حمله به سوریه نیز قصد داشتند تنها منفذ ورودی روسیه به خاورمیانه و شمال آفریقا را قطع کنند.
هدف از این ماجراجویی های خطرناک این است که آنها بر منابع انرژی و گذرگاههای دریایی و زمینی در منطقه مسلط شوند تا بتوانند چین را نیز از ناحیه اقتصادی تحت فشار قرار دهند و روسیه و ایران را که بزرگترین منابع گاز طبیعی را در اختیار دارند از استفاده از این برگه راهبردی از طریق ائتلافهای شانگهای یا بریکس محروم کنند.
تمام این انگیزهها باعث شد تا دولت آمریکا و ائتلاف ناتو روش کاری خود را در منطقه تغییر داده و حضور مستقیم خود را به حضور تحت عنوان داعش تبدیل کنند تا بتوانند با ضربه زدن به محور مقاومت و روسیه دیدگاه های جدید خود درباره نقشه منطقه را پیاده کنند.
این موضوع اگر بر نکته ای دلالت کند، بر پایان نقش کاربردی اسرائیل دلالت می کند و نشان میدهد که آمریکا از سیاست نماینده قرار دادن اسرائیل در منطقه کنار رفته است، چرا که دست برتر مقاومت در لبنان و فلسطین باعث ناکارآمدی پروژه های آمریکا در منطقه شده و دشمن صهیونیستی را به سربار سنگینی برای غرب تبدیل کرده است.
با پایان نقش اسرائیل در منطقه و شکست آن در تحقق حتی یک هدف از اهداف تجاوزهای اخیر به نوار غزه لازم شد که واشنگتن روش بازگشت به منطقه را از سر گیرد تا شاید بتواند بعد از ایجاد تفرقه و تجزیه آن، نقشه منطقهای را بر اساس دیدگاههای قدیم و جدید خود در مورد خاورمیانه بزرگ بنا کند.
اعلام آمریکا وغرب مبنی بر مبارزه با داعش باعث می شود تا منطقه در نقطه حساس و روی بشکهای باروت قرار بگیرد، این همان تعبیری بود که علی لاریحانی رئیس مجلس شورای اسلامی ایران به آن اشاره کرده و به آمریکا نسبت به بازی با تحولات منطقه هشدار داد. وی کاخ سفید را متهم کرد که با آتشی بازی می کند که در نهایت در صورت حمله به سوریه به بهانه مبارزه با داعش انگشتان خودش را نیز خواهد سوزاند.
استراتژی محور مقاومت
محور مقاومت بر اساس تکلیف دینی و اخلاقی و ملی خود در دفاع از ملتهای منطقه برای رسیدن به عزت و کرامت شان و بر اساس اطلاعات و تحلیلهای موجود راهبرد مخالفت با توطئه های آمریکا را در پیش گرفته تا این روش جدید را نیز ناکارآمد کند. این راهبرد به دو بخش تقسیم میشود.
الف: منزوی کردن ابزارهای غربی و مقدمه سازی برای از کار انداختن آنها: از زمان ایجاد بحران در سوریه، ائتلاف متخاصم برگه های خود را یکی پس از دیگری رو میکرد ، اما محور مقاومت نسبت به هر برگه بر اساس شرایط خاص زمانی و مکانی و محیطی آن واکنش نشان می داد و همواره سعی داشت با انزوای این برگه ها، ان ها کارکرد آنها را از بین ببرد.
این نظریه درمورد شبه نظامیان ارتش آزاد استفاده شد، هنگامی که این گروه ها در اشغال دمشق و براندازی دولت این کشور ناکام ماندند، اربابان آنها سعی کردند تیم دیگری را برای انجام این مأموریت روی کار آورند، اما محور مقاومت از این فرصت استفاده کرده و با ایجاد اختلافات عقیدتی بین گروه ها، آن ها را به درگیریهای داخلی کشاندند. نتیجه این درگیری ها طبعا انزوا و اختلاف گروهها و از بین رفتن کارکرد اصلی آن ها در براندازی دولت سوریه بود که از سوی غرب برای آن آموزش دیده و تجهیز شده بودند و حقوق دریافت می کردند.
ب: از بین بردن مکانیسم های کاری دشمن از داخل: سال گذشته در چنین روزهایی بود که مقامات سوریه موفق شدند با همکاری محور مقاومت و روسیه بهانه های آمریکا از حمله به سوریه به بهانه استفاده از سلاح شیمیایی در غوطه شرقی را از دست این کشور خارج کنند. تصمیم سازان کاخ سفید نسبت به این اقدام هوشمندانه غافلگیر شدند، چرا که آن را در محاسبات خود قرار نداده بودند، به همین علت بود که اوباما در هدف خود در حمله به سوریه و براندازی بشار اسد شکست خورد.
امروز مقامات سوریه نیاز به هیچ کشور یا گروهی برای انجام وظایف خود در حمایت از ملت و اراضی و تمامیت ارضی خود در برابر تروریست های وارداتی ندارند، به همین علت در اقدامی پیش دستانه نسبت به ائتلاف موسوم به ضد داعش ضربات سختی را به این گروه تروریستی در دیرالزور و الرقه و دیگر مناطق سوریه وارد کردند. تازه ترین این اقدامات از بین بردن پل مواصلاتی و تنها راه ارتباط داعش از دیر الزور به حومه آن بود که محل عبور نیروها و تجهیزات تروریست ها بود. در عین حال دمشق به آمریکا نسبت به هر حمله نظامی به سوریه بدون هماهنگی با این کشور هشدار داد. به این ترتیب سوریه و محور مقاومت این بهانه را از دست آمریکا گرفت که به بهانه ضربه زدن به داعش و حمله به آنها حملات خود را به بخش های مختلف سوریه انجام دهد تا دولت را تضعیف کند.
جمهوری اسلامی ایران درعراق نیز از ورود به ائتلاف آمریکا خودداری کرد و آن را غیر جدی خواند. ایران و محور مقاومت برای اینکه از سوی آمریکا به ممانعت از تلاشهای بین المللی برای از بین بردن داعش محکوم نشوند، با تجربه بالای سیاسی خود ضمن رد همکاری مستقیم با ائتلاف ضد داعش، با عراقی ها از ارتش گرفته تا کردهای پیشمرگ و مقاومت مردمی به صورت مستقیم همکاری کردند. این کشور با سوریه نیز در همین راستا همکاری می کند، چرا که به اهداف آمریکا در برنامه های جهنمی و مبهم این کشور اعتماد ندارد. امام خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی ایران در اظهارات اخیر خود تاکید کردند که هدف آمریکا از مبارزه با داعش حضور نظامی در منطقه است.
مقاومت در دام سناریوهای غربی گرفتار نمیشود
استراتژی محور مقاومت برای مقابله با راهبرد اوباما مبتنی بر دوری از افتادن در کمین هایی است که آمریکا و اروپا برای آن ها طراحی کرده اند تا آنها را با داعش درگیر کنند. آنها آمادگی هر رویارویی فراگیر با آمریکا را دارند، محور مقاومت معتقد است که جنگ از عراق آغاز می شود و در سوریه ادامه پیدا میکند و سپس به لبنان کشیده می شود، به همین علت ناظران سیاسی مقاومت معتقدند که پاسخ نیز باید از عراق آغاز شده و محور مقاومت خود را برای سوریه و لبنان نیز آماده کند.
حیدر العبادی نخست وزیر عراق صراحتا اعلام کرد که با حضور نیروهای پیاده خارجی برای مبارزه با داعش در عراق مخالف است. در همین راستا مقتدی صدر رهبر جریان صدر در عراق نیز تهدید کرده که در صورت حضور نظامی آمریکا در عراق، این گروه مبارزان خود را از جبهه های درگیری با داعش فرا میخواند.
مواضع عراقی ها انسان را به یاد مواضع امام خامنه ای می اندازد که به دولت آمریکا در زمان حضور در باتلاق عراق هشدار داده بود. ایشان تاکید کرده بود که آمریکا با شکست از عراق بیرون خواهد رفت و این نتیجه بار دیگر تکرار خواهد شد.
در سوریه فرماندهی این کشور پیام واضحی را به آمریکایی ها داده است. بثینه شعبان مشاور اطلاع رسانی بشار اسد به صراحت اعلام کرده که هر تجاوز به حریم هوایی سوریه [بدون هماهنگی با دولت این کشور]تجاوز به تمامیت ارضی این کشور به حساب خواهد آمد و دولت متناسب با این اقدامات نسبت به آنها واکنش نشان خواهد داد. این بدان معناست که سوریه برای دفاع از خاک کشورش هر جنگنده ای که بدون اجازه وارد حریم هوایی این کشور شود را سرنگون خواهد کرد. خانم شعبان بخشی از اقدامات مصوب در زمینه واکنش های احتمالی به این حملات را نیز فاش کرد که در راستای استراتژی فراگیر این کشور در مبارزه با آمریکا و ائتلاف شکست خورده اش در منطقه است.
روسیه نیز این پیام را به واشنگتن داده است که قدرت مداخله نظامی ناگهانی در هر جای دنیا را دارد، این را مانورهای اخیر این کشور در مرز اوکراین تاکید کرده است. این مانورها چالش علنی نیروهای ناتو بوده و بعد از اینکه ائتلاف ناتو تهدیدات اخیر خود را علیه روسیه مطرح کرد، ارتش روسها با انجام این مانورها آمادگی خود را اعلام کرد. سرگی شویکو وزیر دفاع روسیه گفت که به نیروهای مسلح این کشور آماده باش برای هر جنگ فراگیر داده شده است. روس ها حتی برای تاکید بر جدیت خود ناو شکن مدل UT-95 را نیز در مانور رهگیری بمب های هسته ای شرکت داد، این اقدام همزمان با برپایی نشست سران ناتو در شهر نیوپورت ویلز انگلستان بود. مسکو همچنین بمب افکن های نوع SU-24 را بر فراز کشتی نیروی دریای تورنتوی کانادا و کشتی یو اس اس دونالد آمریکا در ارتفاع پایین به پرواز در آورد. این کشتی ها برای مانور دریایی به رهبری آمریکا به دریای سیاه رفته بودند. جنگنده های روس در این عملیات موفق شدند سیستم موشک اندار این دو کشتی را قفل کنند. این موضوع باعث شد تا 27 افسر آمریکایی از کادر این کشتی مجبور به استعفا شوند.
در مورد حزب الله تمامی شاخصها نشان از آن دارد که این گروه در عراق با آمریکا وارد درگیری خواهد شد. حتی حزب الها می تواند برای بر هم زدن برگه های معادلات، جبهه جولان را در برابر رژیم صهیونیستی فعال کند تا جهنم درگیریها را به اسرائیل بکشاند.
در نهایت ناظران سیاسی اعتقاد دارند که منطقه به سمت دو رویکرد در حرکت است، اول اینکه سازش طبق شرایط محور مقاومت و هم پیمانان بین المللی آن صورت گیرد و دوم اینکه جنگی منطقه ای ایجاد شود، جنگی که عربستان سعودی از آن در امان نخواهد بود و به احتمال فراوان اوضاع یمن و بحرین و منطقه الشرقیه عربستان نیز به حالت انفجار برسد. داعش هزار و یک دلیل برای رویارو نشدن با مقاومت دارد، چرا که در این صورت فرصت را غنمیت شمرده و وارد اردن و عربستان می شود. از سوی دیگر احتمالا به علت حملات هوایی که در عراق علیه آن صورت گرفته، قدرت رویارویی با مقاومت را نداشته باشد. به این ترتیب در جهنم آینده منطقه داعش چاره ای جز این نخواهد داشت که برای کاستن از حجم خسارت های خود و و انتقام گیری از اردن و کویت و ترکیه و دولت های خلیج فارس که در ائتلاف ضد داعش حضور داشتند، به ایجاد هرج و مرج در این کشورها بپردازد و آنها را به آتش بکشد. این همان موضوعی بود که امام خامنهای در دیدار با امیر کویت در تهران مطرح کردند.