امر به معروف و نهی از منکر؛ نظارت همگانی
امر به معروف و نهی از منکر؛ نظارت همگانی
(ادامه بحث در رابطه با عوامل نپذیرفتن امر و نهی)
3- تکبّر: و آن عبارتست از حالتی که انسان خود را بالاتر از دیگران ببیند و اعتقاد برتری خود را بر سایرین داشته باشد. پیامد آن سرپیچی از قبول حقیقت از جمله امر به معروف و نهی از منکر و منشأ آن هم مال، مقام، حزب، علم، سنّ، فرزند و امثال آن ها ست. این صفت مذموم که در قرآن کریم ویژه کافران و فرعون و فرعونیان به کار رفته تمام راه های هدایت را به روی انسان می بندد و او را در سراسر عمرش در بی ایمانی و گناه نگه می دارد. تمام بدبختی شیطان، مولود یک لحظه تکبّر او در برابر امر سجده بر آدم بود و پیشوای مستکبران گردید. در ناپسندیده بودن تکبّر همین بس که در روایات آمده «هر کس ذرّه ای تکبّر در دل او وجود داشته باشد، داخل بهشت نخواهدشد».
4- تعصّب: بدون شکّ انسان به هر سرزمین یا قبیله یا نژادی تعلّق داشته باشد، نسبت بدان عشق می ورزد و این پیوند نه تنها عیب نیست، بلکه عامل سازنده ای برای همکاری های اجتماعی اوست؛ ولی این علاقه حدودی دارد و اگر از حدّ خودش بگذرد، مخرّب و فاجعه آفرین است. تعصّب نژادی و قبیلگی که مورد نکوهش آیات و روایات قرار گرفته افراط در این علاقه است. دفاع افراطی از قوم و قبیله و نژاد و وطن، برانگیزاننده بسیاری از جنگ ها در طول تاریخ و عاملی برای انتقال خرافات و اوهامات و تخیّلات به اقوام نسل های دیگر بوده است. این دفاع و طرفداری گاه بدان جا می رسد که در نظر انسان، بدترین افراد در جبهه موافق زیبا و بهترین افراد در جبهه مخالف زشت می شوند. تعصّب دودی است که جلوی چشم انسان را می گیرد و پرده ای از خودخواهی است که بر روی افکار و درک و عقل انسان قرار می گیرد و قضاوت صحیح را ازکار می اندازد. افراد مبتلا به این رذیله اخلاقی چنان چه مورد امر به معروف و نهی از منکر قرار گیرند، به خاطر خودپسندی و حبّ ذات بیش از حدّ، انگشت در گوش می گذارند تا مبادا حقیقتی برخلاف آن چه با آن خو گرفته اند، برایشان روشن شود.
حسین ناطقی