خبرگزاری بیان گلپایگان

حرف حق تلخ نیست البته اگر حق پذیر باشیم

امان از دست این آقای معترض که همیشه دم از نبودها وکمبودها میزنه و نیمه پر لیوان رو نادیده میگیره.بازم طبق معمول با ناراحتی و نگرانی دیروز با من تماس گرفته بود وگلایه می کرد که آره بچه کوچیکه مش عباس که دیپلومشو به زور گرفته،دم از تحصیل کردگی زده و هر جا نشسته گفته من تحصیلات عالیه رو یکی پس از دیگری طی کرده ام.چند نفر بادمجون دور قابچین هم دور خودش جمع کرده که تا دهن باز میکنه به به و چه چه کنان حرف های آقازاده رو تایید می کنند.هیچکس هم پیدا نمیشه که جلوی این وضع آشفته بازار قد علم کنه.گفتم:عزیز من ،برادر من،تا کی میخوای دنبال نقطه ضعف ها بگردی و خودت و بقیه رو آزار بدی؟خوب مگه چی میشه اگه بچه مش عباس هم دکتر باشه؟!!! چیزی از مملکت کم میاد؟یا خدایی نکرده،زبونم لال ،گاو نه من شیر ده تو خشک میکنه؟!!!! در ثانی،این موضوع جدید وخلاف قانونی نیست!!چراکه از زمان آقا جان، خدابیامرز ما که خدا رحمت کنه همه رفتگان خاک رو،این مسئله با به وجود اومدن “کردانیزم”حل شد!!!واز اون به بعد به جای رفتن به دانشگاه وتباه کردن آینده جوون های مملکت وتلف کردن عمر وثروت اونها،یک پلاکارد چند هزار تومانی ناقابل توسط چند تن از افراد نیک اندیش و خیر خواه که فقط و فقط رضای خدا رو در نظر دارند ولا غیر،سفارش داده میشه ودر اون از عناوین مختلف از جمله:دکتر،مهندس،پروفسور،جناب مستطاب،اولیا حضرت،باقلوا،شیرین بیان ،شفتالوو غیره ….. که دوست داشته باشنداستفاده میکنند.بدین ترتیب این موضوع عرف شده و مدارک مختلف با صرف هزینه و زمان کم به افرادی که دوستدار علم و دانش هستند تقدیم میشه!!!!!!!پس با این حساب به نظر حقیر، یا آقازاده ی مش عباس خیلی خوش انصاف و قانع بودند یا اون افراد نیک اندیش و خیر خواه ایشون رو از این حد بالاتر ندیدند که به دکتر بودنشون رضایت داده و حکما القاب و مدارک دیگه رو گذاشتند کنار واسه آقازاده های بعدی انشاء… تا یه وقت خدایی نکرده زبونم لال سرشون بی کلاه نمونه!!!!

(تلخک)