تلخند

حرف حق تلخ نیست البته اگر حق پذیر باشیم

چند روز پیش،(آقای معترض) رودیدم که گلایه از روزگار میکرد و زیر لب با خودش حرف می زد:این چه بساطیه ؟این چه طریق کار کردنه؟آخه یکی نیست بگه بابا مملکت قانون داره!……..واز این قبیل حرف ها.رفتم جلوتر و سلام کردم.تا نگاهش به من افتاد خیلی خوشحال شد،انگار اصلاً دنبال یکی مثل من می گشت.جواب سلامم روداد و قبل ازاینکه من سؤالی بپرسم،مثل اینکه ضامنشو کشیده باشند شروع کرد به حرف زدن ،همون حرفهای قبلی:معلوم نیست تو این مملکت چی داره میگذره؟و غیره و ذالک.خلاصه خستتون نکنم،آخر کلام مشخص شد صحبت در موردساخت  یه ساختمون(مجتمع)دولتی یا بهتر بگیم نیمه دولتی تو یکی از ولایات خودمونه که بعد از گذشت چند سال از ساخت،ساختمون نشست کرده،بعدهم که اومدند عیب کار روپیدا کنند معلوم شده متصدی ساخت این بنا از مهندس ناظرو سازه و معمارگرفته تا رئیس شرکت پیمانکاری و بنا وکارگروغیره همگی یک نفر بوده؟با خودم گفتم:عجبا!آدم تو این روزگار رنگارنگ چه چیزهایی که نمی بینه و نمی شنوه!!رو کردم بهش وگفتم:مگه نشنیدی شاعر گرانقدر می فرمایند:(ابر وباد ومه و خورشید و فلک در کارند“جان من درس نخوان لیسانسه هاش بیکارند؟)خوب شاعر بنده خدا هم حق داره دیگه!تا زمانیکه ابر و باد و مه و خورشید و فلک دارند کارها رو یکی پس از دیگری به بنحو احسنت!! انجام می دند،کاری واسه کس دیگه ای باقی نمیمونه که بخواد انجام بشه!!!ثانیا:برادر من مثل اینکه تو پاک از قافله عقبی و هیچ چیزی از پیشرفت علم نمی دونی؟گفت چطور مگه؟گفتم:به این حرکت لجستیکی و سریع میگن اتوماسین اداری!!که قراره جدیداً برای راحتی و رفاه مردم عزیزمون و پیشرفت کارها،ازش توی همه اداره ها و شرکت ها استفاده بشه!!؟با امید رسید ن به پیشرفت های بلند مرتبه ی علمی دیگر«تلخکـ»